اشعار ماه ربیع الاول سال ۱۴۰۳ سروده استاد زارع شیرازی
شعر مرثیه شهادت حضرت امام حسن عسکری (ع) ۸ ربیع الاول
بین زندانم چنین بر خاک غم افتاده ام
زهر کاری گشته و من دم به دم افتاده ام
سم به جانم بین زندان عدو آتش کشید
بر تمام پیکرم این غصه را . مهدی ندید
میروم از دار دنیا در جوانی مهدی ام
ای پسر جز تو ندارم ارمغانی مهدی ام
من کجا و بین زندان بنی العباس دون .
روز و شب با تازیانه بر غمم گشته فزون
من میان این سیه چال و تو تنهایی عزیز
تو تمام ارزوی آل زهرایی عزیز
میروم از بین زندان . پیش زهرا مادرم
من شهید فاطمه . آن کوثر پیغمبرم
در همین تاریکی زندان . بخود پیچیده ام
مثل جدم حضرت سلطان رضا را دیده ام
لیک مهدی جان کسی شاهد به غمهایم که نیست
بین زندان یاور این قلب تنهایم که نیست
آخرالامر این تنم هم دفن دارد هم کفن
من فدای راس شاه کربلای پر محن
راس پاکش شد جدا از تن . غریب فاطمه
شاه بی سر . آن غریب بی حبیب فاطمه
خواهرش زینب ز روی صدا زد یا حسین
ای بقربان سرت دردانه ی زهرا حسین
اشکهای زارع شیراز . از بهر ظهور
ذکر یا مهدی گرفته با همین قلب صبور
____________________________________________________________________
شعر ۱ تا ۵ ربیع الاول ایام ضرب و شتم حضرت زهرا (س)
فاطمه بین در و دیوار و محسن شد فدا
دختر پیغمبر و ضرب لگدها ای خدا
حضرت مولاعلی را دست بسته برده اند
حق مولا را همان ثانی و اول خورده اند
روبروی دیده ی پاک امام مجتبی
روبروی چشم گریان شه کرببلا
شاهد این روضه . زینب بود ای وای از دلم
داغ زهرا و تن زخمی او شد قاتلم
فاطمه . خون (به کسره )روی مسمار و محسن . وای من
آتش و هیزم در و دیوار و محسن . وای من
در بروی فاطمه افتاد و سینه اش شکست
استخوان بشکست و زهرای علی . زخمی نشست
گفت بابا یا رسول الله بنگر حال من
خونی و مجروح بین خانه شد احوال من
بار دوم گفت یا فضه خذینی در برم
محسنم شد کشته و من دختر پیغمبرم
با همان سقط جنین . آمد میان کوچه ها
دست بردیوار و دنبالش تمام بچه ها
تا رسیده بر علی . شالش گرفت و ناله زد
گوییا زهرا به کوچه ناله ی صدساله زد
دومی فریاد زد پهلوی زهرایش شکست
هم که پهلو هم که بازو . قلب آقایش شکست
زارع شیراز بس کن . روضه ی زهرا بود
اشک من از بهر آن صدیقه ی کبری بود
____________________________________________________________________
شعر ولادت حضرت رسول الله و امام صادق (ع) ۱۷ ربیع الاول
شب میلاد رسولست . محمد باشد
او که پیغامبر حضرت سرمد باشد
گل بپاشید که رحمت ز سماوات آمد
بر همه عالمیان . روح مناجات آمد
نام او احمد مختار . رییس است به دین
سرور و سید و سالار . رییس است به دین
پدر فاطمه و سید بطحاست نبی
دختر و مادر او حضرت زهراست نبی
جانشینش فقط از عرش . علی باشد و بس
و وصی اش فقط آن روی جلی باشد و بس
با گل روی تو احمد . همه عالم . شیداست
تا ابد سینه من . مست برای زهراست
شب میلاد تو و ابن تو جعفر شده است
شب شادی همان کوثر حیدر شده است
من به امضای تو بر نوکری ات . استادم
شکرلله که بر دامن تو افتادم
علی و آل علی راه تو شد یا احمد
فاطمه کوثر همراه تو شد یا احمد
بارها گفته ای از عشق . عزیزم زهراست
عاشق فاطمه ام بحر و بر و هم صحراست
ثقلینی که بماداده ای از روی ولا
عترت پاک و کتاب از ثمر امر خدا
تاابد خادم درگاه علی میمانیم
عشق بر حیدر کرار به دل بنشانیم
سخن زارع شیراز . عنایت ز علیست
همه ی نوکری ام . لطف و چه آیت ز علیست
لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در تلگرام