شعر شهادت امام رضا (ع) سروده استاد زارع شیرازی ۳۰ صفر ۱۴۰۱

شعر شهادت امام رضا (ع)
چه عبایی به سرش بود و جگر سوخته بود
حضرت ضامن آهو چه برافروخته بود
زهر .کاری شده و حال امامم بد هست
وای بر من که چه احوال امامم بد هست
مثل یک مار گزیده شده احوال رضا
و اباصلت به حجره ست به دنبال رضا
ناگهان دید جواد آمده با سیمایش
روی دامان جوادست سر بابایش
لحظه اخر و دیدار پدر . وقت وداع
بوسه زد بر رخ و آن دیده و سر وقت وداع
لیک در کرببلا جد غریبت برخاک
سر آن سرور بی یار و حبیبت بر خاک
و کسی نیست سرش را بنهد بر دامان
فقط آن زینب کبراست به چشمی گریان
آهی از سینه کشید و به سرش زد تا دید
شاه بی یار به خاکست و صدایی بشنید
مادری ناله کنان گفت غریب مادر
زینبت همرهشان گفت غریب مادر
تاابد زارع شیراز. به عشقت زنده ست
یا رضا نور اگر هست ز تو پاینده ست
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.