آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1403

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1403/04/20 هیئت الرضا (ع)

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1403

  • کربلایی جواد مقدم

    کربلایی جواد مقدم

    نماهنگ رفیق

  • حاج محمد طاهری

    حاج محمد طاهری

    نماهنگ ساعتی بندگی - رمضان 1402

  • کربلایی امیر برومند

    کربلایی امیر برومند

    نماهنگ تصور کن

  • حاج محمود کریمی

    حاج محمود کریمی

    آلبوم مراسم عزاداری شب اول محرم 1401 - هیئت رایة العباس

متن روضه و توسل ویژه شبِ اول محرم

0
متن روضه و توسل ویژه شبِ اول محرم

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده شبِ اول محرم ۱۴۰۱

السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ، السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا أُمِّ السِّبْطَین الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ،.السَّلامُ عَلَيْكِ یَا فاطِمَةُ الزَّهْراء…

بی بی سلام، ماه محرم شروع شد
بازاین چه شورش است
و چه ماتم شروع شد

شکست عهد من و گفت: هر چه بود گذشت
به گریه گفتمش آری ولی چه زود گذشت

سر زهرا رو به دامن گرفت…صدا زد:
“یا فاطِمَه! يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ..فَلَم تُکَلِّمُه”جوابش رو
نداد…چشا رو باز نکرد…”یا بِنتَ مَن حَمَلَ الزَّکاتْ بِطَرفِی الرِّدائه،فَلَمْ تُکَلِّمُه…”جواب نداد…یه وقت صدا زد:”یا فاطِمَه! کَلِّمینی؛فَأَنا اِبنُ عَمِّکَ علی…”من علیِ مظلومم…” فَفَتَحَت عَینَیها..”چشما رو باز کرد…”وَ بَکَت وَ بَکی…”

*مدینه ،بعضی حاجی ها گریه می کردند،این جور می گفتند:مادر! اگه پا روی قبرت گذاشتم و نفهمیدم،من رو ببخش…اگه دارم مدینه راه میرم،
پا روی تربتت میگذارم،بی ادبی میشه،من
رو ببخش…*

زهرای من! خورشیدِ خانه ی من!
بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید
بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت…

*یه وقت بچه هاش رو صدا کرد،گفت بلند بشید،الان مردم مدینه بیدار میشن…این دو سه تا بچه دور و برش می دویدند…
اومد وارد کوچه بنی هاشم شد…

_______________________________________________________________________________________________________

روضه و توسل به باب الحوائج حصرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم ۱۴۰۱

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین..

بشنو از نِی ناله هایی سوخته
ماجرای نینوایی سوخته

بشنو از نی رسمِ خاکستر شدن
همسفر با یک گلِ پرپر شدن

باید از نو بنگری در کارِ نِی
باید از سَر بشنوی اسرارِ نِی

آه، یارب نِی کجا و سر کجا؟
ای خدا حنجر کجا خنجر کجا؟

بر سر نِی زلف او دل می برد
تا خدا منزل به منزل می برد

تا قیامت دلربایی می کند
سالکان را رهنمایی می کند

برلبش آیاتِ قرآن کریم
هر خَم مویش صِراطُ المُستَقیم

شست و شو کن دیده و دل را به اشک
نیست ره در این حرم الّا به اشک

*شب اولِ محرم بیا به چشات التماس کن؛بگو یه عمری من به حرف شما گوش کردم،هر صحنه حرامی رو دیدم..امشب شما بیاید به حرف من گوش کنید.ای خدا به خون قلب اباعبدالله:الهی العفو….*

گوش کن این بانگ هَلْ مِنْ ناصِر است
بار بربندد هر آن کس حاضر است

من که می دانم می آید پیکِ تو
می دمد از هر رگم لبیکِ تو

من که می دانم مرا هم می خری
می بری تا کربلایت، می بری…

یک نگاهِ تو شهیدم می کند
گر شَقی باشم سعیدم می کند

*سفیر امام حسین آمد کوفه راوی نوشته از مسجد کوفه بیرون آمد یه نگاه به پشت سرش کرد،دیدکسی نیست…”فَمَضَى عَلَى وَجْهِهِ مُتَلَدِّداً فِي أَزِقَّةِ الْكُوفَةِ” همین جور سرگردان تو این کوچه ها می چرخید.”لایَدری أیْنَ یَتَوجَّه…”نمی دونست باید کجا بره…

مسلم باب امام حسینه.یکی از ویژگی های مسلم اینه که گریه کنِ امام حسینه…
در اوج سختی،در اوج خطر گریه کنِ امام حسینه یکی بهش گفت:مسلم گریه نکن گفت:ملعون! “واللهِ ما بِنَفْسی بَکَیتُ”من برای خودم گریه نمی کنم. “وَ لَا لَهَا مِنَ القَتْلِ أرْثِي” من برای خودم مرثیه نمیخونم…”وَ لَکِن أبکِی لِلحُسَینِ وَ آلِ الحُسَینِ”من دارم برای حسین گریه می کنم. “وَ لَکِن أبکِی لأهلِی المُقبِلِینَ إلَیَّ”من دارم برای خانواده و دخترها و زن ها و اهل حرمی که دارند میان سمت کوفه گریه می کنم.

مسلم ابن عقیل از بالای دارُالاماره بر روی زمین افتاد. اندکی گذشت…راوی میگه:نگاه می کردم به حسین بن علی؛وقایع رو می نوشت این جمله رو برکاغذ جاری کرد” وَبقِیَ الحُسَینُ فَردًا وَحیِدًا”میگه دیدم حسین تنهایِ تنها شد میدونی چی کار کرد؟”فنَظَرَ یمیناً و شِمالا” یه نگاهی به راست وچپ کرد “فَلَمْ یرَی مِنْ أصحابِه اَحَداً»دیگه کسی رو ندید.اینجا شروع کرد صدا زدن…

“یا مسلمَ بنَ عقیل…یا هانی بنَ عُروه…یا حبیب بنَ مَظاهر…”دونه دونه همه رو صدا کرد بعد فرمود:”فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ، أَیُّهَا الْکِرام”از این خواب ابدی بلند شید.، “وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ”مگه نمی بینید دارند به خیمه های من نگاه می کنند؟صدای غریبی اینجا بلند کرد”هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنیِ هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّنی”راوی میگه هر چی دور و برم رو نگاه کردم صدایی از لشگر عمرسعد بلند نشد…کسی نگفت من یاریت می کنم…یه وقت شنیدم یه صدا از پشتِ سرش شنیده شد…”فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ وَ الْبُکاء”زن ها شروع کردند داد زدن دخترا شروع کردند گریه کردن…

_______________________________________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم

ماه‌ محرم اومد قراره قلب زارم اومد،
چه شوری باز تو عالم اومد!
دوای هر چی دردم اومد…

دعوتیه امسالم دارم بازم به خود میبالم،
که فاطمه منو دعوت کرد خوشا به حالم!

ممنونم ازت که دوباره منو توی روضه آوردی، شرمندتونم چقدَر تو یه ساله تو غصمو خوردی…
راستی بی بی ممنون که منو تو کربلا بردی،

همه زندگیمو تو دادی منو دست هیچکس ندادی! قیامت که چشم انتظارم، همونجا بکن از ما یادی

«امون ای دل از این غریبی»

سیاه زدیم شهرارو بیا ببین چشه دریارو،
دم ورودی هیئت ها دیدیم همه بی بی زهرارو…

نفس تو سینه حبسه دیگه فراق و دوری بسه،
خدا میدونه آقا جونم برام یه نعمته این غصه!

تو عرش خدا زده میشه یه پرچم خونی دوباره، پیراهنیه یادگاری اون قوم نیزه داره
زینب اونو برا سوغاتی، توی مدینه میاره!

همون که تو گودال تنش بود
کار دستای مادرش بود!
همونم دیگه رفت به غارت
ولی دنبالش خواهرش بود…

«امون ای دل از این غریبی»

«حسین جانم حسین جانم حسین جانم»

حسین آقا حسین مولا
حسین تا به ابد پرچم تو بالا

_______________________________________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم

نیا نیا، نیا منو از این خجالت آب نکن
این همه شهر کوفه رو انتخاب نکن

تا اینجا شرمنده شدم از این به بعد
دیگه منو شرمندهٔ رباب نکن

اگه داری میاری اصغرت رو
شِبح پیمبر علی اکبرت رو

دیگه نیار سه ساله دخترت رو
داری کجا میاری خواهرت رو

بیا ولی نیار انگشتـرت رو
داشته باشی اینجا هوای سرت رو

«حسین‌ من‌ حسین
ضیاء هر دو عین‌ من»

کوفه نگو یه درد بی دوا بگو
از مردم بی خبر از خدا بگو

از شمر بگو سنان بگو خولی بگو
از حرملـــه از زُجر بی حیا بگو

اینا میخـوان صبرتو سر بیارن
لشگر سی هزار نفر بیارن

برا گلهات تیغ و تبر بیـارن
کاشکی میـشد برات خبر بیارن

بگی زَنـا گوشواره در بیارن
معجرها رو اضافه تر بیارن

«حسین‌ من حسین من..»

_______________________________________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب اول محرم

اول بسم الله سلامٌ علیک
یا اباعبدالله سلامٌ علیک

دو سه خط دردِ دل دارم
یا حبیبی قلبی لدیک

دار و ندار قلبم پرِ دردم
الهی من دورت بگردم

بیا و با دست های گرمت
بگیر تو این دست های سردم

دلواپسم همین الانشم من بی کسم
امون از اون دمی که توی قبر دیگه بی جونم

امیّدمه قدم بذاری رو چشمای من
همه کسم تویی آقای من آرومه جونم

یه گوشهٔ نگات برای این گدا بسه
آقا نذار بگن که نوکر تو بی کسه

ممنونم
تو بهم اجازه دادی که برات گریونم

ای سر و سامونم
من دارم رو به حرم سلام میدم
می خونم آقا جونم

سلام ای سلطانِ کربلا
سلام ای آقای سرجدا
سلام سلام سلام بر حسین

_______________________________________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم

ماه‌ محرم اومد قراره قلب زارم اومد،
چه شوری باز تو عالم اومد!
دوای هر چی دردم اومد…

دعوتیه امسالم دارم بازم به خود میبالم،
که فاطمه منو دعوت کرد خوشا به حالم!

ممنونم ازت که دوباره منو توی روضه آوردی، شرمندتونم چقدَر تو یه ساله تو غصمو خوردی…
راستی بی بی ممنون که منو تو کربلا بردی،

همه زندگیمو تو دادی منو دست هیچکس ندادی! قیامت که چشم انتظارم، همونجا بکن از ما یادی

«امون ای دل از این غریبی»

سیاه زدیم شهرارو بیا ببین چشه دریارو،
دم ورودی هیئت ها دیدیم همه بی بی زهرارو…

نفس تو سینه حبسه دیگه فراق و دوری بسه،
خدا میدونه آقا جونم برام یه نعمته این غصه!

تو عرش خدا زده میشه یه پرچم خونی دوباره، پیراهنیه یادگاری اون قوم نیزه داره
زینب اونو برا سوغاتی، توی مدینه میاره!

همون که تو گودال تنش بود
کار دستای مادرش بود!
همونم دیگه رفت به غارت
ولی دنبالش خواهرش بود…

«امون ای دل از این غریبی»

«حسین جانم حسین جانم حسین جانم»

حسین آقا حسین مولا
حسین تا به ابد پرچم تو بالا

 

لینک کوتاه

اشتراک گذاری

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاه ها

1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.

2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.

3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.