آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1403

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1403/04/20 هیئت الرضا (ع)

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1403

  • کربلایی جواد مقدم

    کربلایی جواد مقدم

    نماهنگ رفیق

  • حاج محمد طاهری

    حاج محمد طاهری

    نماهنگ ساعتی بندگی - رمضان 1402

  • کربلایی امیر برومند

    کربلایی امیر برومند

    نماهنگ تصور کن

  • حاج محمود کریمی

    حاج محمود کریمی

    آلبوم مراسم عزاداری شب اول محرم 1401 - هیئت رایة العباس

اشعار استاد زارع شیرازی

اشعار ماه ربیع الاول سال ۱۴۰۳ سروده استاد زارع شیرازی

1
استاد زارع شیرازی

شعر مرثیه شهادت حضرت امام حسن عسکری (ع) ۸ ربیع الاول

بین زندانم چنین بر خاک غم افتاده ام
زهر کاری گشته و من دم به دم افتاده ام

سم به جانم بین زندان عدو آتش کشید
بر تمام پیکرم این غصه را . مهدی ندید

میروم از دار دنیا در جوانی مهدی ام
ای پسر جز تو ندارم ارمغانی مهدی ام

من کجا و بین زندان بنی العباس دون .
روز و شب با تازیانه بر غمم گشته فزون

من میان این سیه چال و تو تنهایی عزیز
تو تمام ارزوی آل زهرایی عزیز

میروم از بین زندان . پیش زهرا مادرم
من شهید فاطمه . آن کوثر پیغمبرم

در همین تاریکی زندان . بخود پیچیده ام
مثل جدم حضرت سلطان رضا را دیده ام

لیک مهدی جان کسی شاهد به غمهایم که نیست
بین زندان یاور این قلب تنهایم که نیست

آخرالامر این تنم هم دفن دارد هم کفن
من فدای راس شاه کربلای پر محن

راس پاکش شد جدا از تن . غریب فاطمه
شاه بی سر . آن غریب بی حبیب فاطمه

خواهرش زینب ز روی صدا زد یا حسین
ای بقربان سرت دردانه ی زهرا حسین

اشکهای زارع شیراز . از بهر ظهور
ذکر یا مهدی گرفته با همین قلب صبور

____________________________________________________________________

شعر ۱ تا ۵ ربیع الاول ایام ضرب و شتم حضرت زهرا (س)

فاطمه بین در و دیوار و محسن شد فدا
دختر پیغمبر و ضرب لگدها ای خدا

حضرت مولاعلی را دست بسته برده اند
حق مولا را همان ثانی و اول خورده اند

روبروی دیده ی پاک امام مجتبی
روبروی چشم گریان شه کرببلا

شاهد این روضه . زینب بود ای وای از دلم
داغ زهرا و تن زخمی او شد قاتلم

فاطمه . خون (به کسره )روی مسمار و محسن . وای من
آتش و هیزم در و دیوار و محسن . وای من

در بروی فاطمه افتاد و سینه اش شکست
استخوان بشکست و زهرای علی . زخمی نشست

گفت بابا یا رسول الله بنگر حال من
خونی و مجروح بین خانه شد احوال من

بار دوم گفت یا فضه خذینی در برم
محسنم شد کشته و من دختر پیغمبرم

با همان سقط جنین . آمد میان کوچه ها
دست بردیوار و دنبالش تمام بچه ها

تا رسیده بر علی . شالش گرفت و ناله زد
گوییا زهرا به کوچه ناله ی صدساله زد

دومی فریاد زد پهلوی زهرایش شکست
هم که پهلو هم که بازو . قلب آقایش شکست

زارع شیراز بس کن . روضه ی زهرا بود
اشک من از بهر آن صدیقه ی کبری بود

____________________________________________________________________

شعر ولادت حضرت رسول الله و امام صادق (ع) ۱۷ ربیع الاول

شب میلاد رسولست . محمد باشد
او که پیغامبر حضرت سرمد باشد

گل بپاشید که رحمت ز سماوات آمد
بر همه عالمیان . روح مناجات آمد

نام او احمد مختار . رییس است به دین
سرور و سید و سالار . رییس است به دین

پدر فاطمه و سید بطحاست نبی
دختر و مادر او حضرت زهراست نبی

جانشینش فقط از عرش . علی باشد و بس
و وصی اش فقط آن روی جلی باشد و بس

با گل روی تو احمد . همه عالم . شیداست
تا ابد سینه من . مست برای زهراست

شب میلاد تو و ابن تو جعفر شده است
شب شادی همان کوثر حیدر شده است

من به امضای تو بر نوکری ات . استادم
شکرلله که بر دامن تو افتادم

علی و آل علی راه تو شد یا احمد
فاطمه کوثر همراه تو شد یا احمد

بارها گفته ای از عشق . عزیزم زهراست
عاشق فاطمه ام بحر و بر و هم صحراست

ثقلینی که بماداده ای از روی ولا
عترت پاک و کتاب از ثمر امر خدا

تاابد خادم درگاه علی میمانیم
عشق بر حیدر کرار به دل بنشانیم

سخن زارع شیراز . عنایت ز علیست
همه ی نوکری ام . لطف و چه آیت ز علیست

 

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در تلگرام

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در ایتا

23 سپتامبر 24
بدون دیدگاه
93
دانلود

اشعار ماه صفر سال ۱۴۰۳ سروده استاد زارع شیرازی

3
استاد زارع شیرازی

شعر ۵ صفر – شهادت حضرت رقیه (س)

ای پدر . صورت نیلی من از سیلی شد
رخم از ضربت دشمن . بخدا نیلی شد

مثل زهرا شدم و گشته ام از غصه کبود
تازیانه به تنم میزد و بر سینه فرود

جای سالم به تمام بدنم نیست پدر
جز سیاهی که بر این جسم و تنم نیست پدر

سر تو‌ روی نی و جسم من افتاد زمین
از روی ناقه ی او این بدن افتاد زمین

زجر . هربار تو را که به صدا میگفتم
ضرب شلاق زد و شام ز غم میخفتم

ای پدر پیر شدم بین ره کوفه و شام
چه جسارت به من و عمه شد و لطف مقام

تا که قرآن به سر نیزه ی اعدا خواندی
گریه کردم ز صدایت که مرا بنشاندی

هردم الطاف تو بود و به سر دوش تو بود
دخترت دم همه دم بر روی آغوش تو بود

لیک الان به خرابه شده منزلگاهم
تا سر عرش خداوند رود بس آهم

ای سر پاک پدر جان . تو که مهمان منی
به گل روی علی . جانی و جانان منی

من دگر طاقت شلاق ندارم بابا
هرشب از غصه . چقدر اشک ببارم بابا

تو ببر دختر پاکت ز همین ویرانه
بهر من خاک خرابه نشود کاشانه

عمه جان زینب من . شد سپرم بابا جان
تا که شلاق نیاید به سرم بابا جان

قبر من میشود اینجا بهمین ویرانه
و همین خاک خرابست ز بهرم خانه

اشک این زارع شیراز بخر . خانوم جان
ای بقربان تو این دیده و سر . خانوم جان

_____________________________________________________________

شعر مرثیه اربعین حضرت اباعبدالله الحسین (ع)

امدم از کوفه و شامی که غمدارت منم
در همه راه اسارت . رفتم و یارت منم

خواهرت ارث از تو برده آمدم آقا حسین
با تنی شلاق خورده آمدم آقا حسین

ای برادر روی نیزه راس پاکت دیده ام
صوت قرآن از لبان خونی ات بشنیده ام

بس تمام قامت سجاد بود و در طناب
دست زنها بسته بر زنجیر و صد قلب کباب

با رباب داغدارت چون شد ای آقای من
گریه هایش بر علی اصغر . همه دنیای من

آه و گریه از سکینه دخترت بشنیده ام
من نوای ای غریب از مادرت بشنیده ام

کوفه زندان رفتم و در شام هم بین خراب
تازیانه خوردن زنها شد از قلب کباب

شمر و خولی و سنان را همسفر شد این تنم
آنکسیکه تازیان از قاتلت خورده منم

قصه میگویم برایت از خراب و دخترت
ناله های شب به شب از آن شبیه مادرت

راس تو آمد خرابه . با تو در آغوش هم
آن رقیه بود و آنشب . غصه ها بر روی غم

لب نهاد از ماتمش بر روی لبهایت حسین
آن لب خشک تو آغوشش شده جایت حسین

کربلایی شد خرابه با صدای دخترت
گریه کن زنها از آن سوز نوای دخترت

قامتش از تازیانه نیلی از غم شد حسین
صورتش پرگریه از صد داغ و ماتم شد حسین

اخرش بین خرابه دفن کردم دخترت
دفن او هم شد شبانه مثل جسم مادرت

زارع شیراز با قلب شکسته گفته است
عمه ام بین خراب از فرط ناله خفته است

_____________________________________________________________

شعر مرثیه اربعین حضرت امام حسن مجتبی (ع)

همه ی جسم و تنت دوخته شد بر تابوت
گوییا آتشی افروخته شد بر تابوت

امر ملعونه بر آن حرکت تیراندازان
همه ی قامت تو گشته فقط خونریزان

چشم عباس و حسینست برایت گریان
همه ی عالم امکان . به غمت شد قربان

جگر پاره ی تو روضه ی تو نیست حسن
گریه ناکرده به این داغ تو پس کیست حسن

گویم از کوچه و آن مادر و آن سیلی کین
صورت نیلی ی آن فاطمه ی ماه مهین

فاطمه خورد زمین روبروی دیده ی تو
و همانوقت چه کم گشته سوی دیده ی تو

دیده ای مادرتو نقش بر این خاک شده
هست پیغمبر تو نقش بر این خاک شده

ای بقربان دو چشمان تو بس گریان شد
از همان کوچه . حسن غمزده و نالان شد

این غمی بود که آتش زده بر سینه ی تو
بنشسته به دلت غصه دیرینه ی تو

زهر شد قاتلت ای عشق . امام حسنم
خوانده ای روضه ی آن پادشه بی کفنم

گفته ای آن دم آخر که حسین گریه نکن
بهر این ماتم من ضجه نزن مویه نکن

تو چه لایوم کیومک به حسینت گفتی
گریه کردی و به آغوش برادر خفتی

گفتی این جسم که بی زخم و جراحت باشد
در کنار تو و عباس چه راحت باشد

لیک در کرببلا نیزه و شمشیر بود
بدنت زخمی از آن ضربت صد تیر بود

زینبم ناله کنان وارد مقتل گردد
او سرازیر ز بالای همان تل گردد

بدنت بی سر و عریان وسط کرببلا
ناله ی مادرم آنجاست در آن دشت بلا

سر ببریده ات از نیزه . نمایان گردد
خون . سرازیر ز صد جای فراوان گردد

مقتلت خون شده از آن بی سر تو
ناله ی دخت نبی بر بدن اطهر تو

ای بقربان تو این زارع شیراز شود
تاابد از غم پاک تو چه دمساز شود

توضیح‌در باب بیت دوم.
عایشه لعنت الله علیها باعث و سبب و امرکننده بر تیراندازی به

تابوت حجت الله علی خلقه امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بود

_____________________________________________________________

شعر مرثیه شهادت حضرت امام رضا (ع)

خانه ام شد قتلگاهم ای جواد من بیا
بر سر بالین بابا بس بیاد من بیا

زهر . کاری گشته و مولا میان حجره اش
از تمام درد میپیچد فغان حجره اش

تا تمام آسمانها شد عزادار غمش
سوخت قلب فاطمه از آوردگاه ماتمش

لحظه ی آخر . بروی خاک . جان داده رضا
آن دم آخر ز بوی خاک . جان داده رضا

روی دامان جوادش بود راس اطهرش
بوسه میزد بر پدرجانش بروی اخترش

گریه و اشک جواد و روضه بر داغ غریب
او شهید آل زهرا و چه مانده بی حبیب

لیک در کرببلا آن لحظه های آخرش
روی خاک گرم بوده جسم و راس اطهرش

شاه بی سر و صدها نیزه و شمشیر کین
بین تیر و سنگ و چوب آن وارث حبل المتین

ناله ای می آید از دور ای غریب مادرم
ای شه دلها حسینم ای گل پیغمبرم

زینبش با چادر خاکی . بسوی مقتلش
آید از هرسو چه بوی خون ز بوی مقتلش

ناله ها زد عمه جانت در میان قتلگاه
ناله کرد و ضجه ها در کنارش آه آه

گفت یارب این تن بی سر . که ابن حیدرست
این سر بی تن . عزیز کوثر پیغمبرست

زارع شیراز . تا حشر از غمت ای شاه دین
اشک و ناله دارد ای ابن امیرالمومنین

 

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در تلگرام

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در ایتا

07 سپتامبر 24
بدون دیدگاه
251
دانلود

اشعار محرم سال ۱۴۰۳ سروده استاد زارع شیرازی

5
استاد زارع شیرازی

شعر ۲ محرم – ورود به کربلا

روز دوم . کاروان شه رسید
بر زمین کربلا با مه رسید

خیمه را عباس برپا کرده است
همره اکبر چه غوغا کرده است

قاسم آمد پیش عمه زینبش
نجل نجمه با همان تاب و تبش

گفت عمه جان بفرما کربلاست
بس عمویم گفته اینجا نینواست

حضرت عباس گفتا خواهرم
بس رکابی را گرفته اکبرم

زینبش با عزت و شوکت بر این
سرزمین غم نهاده پا در این

دشت غم دشت صدای زینب است
کربلا سوز نوای زینب است

آمد آن لحظه به نزد شاه دین
آن حسین ابن امیرالمومنین

گفت بر قلبم فتاده اضطراب
ای برادر از غم این دل شد کباب

گوییا بوی جدایی آیدم
دشتی از خون فدایی آیدم

طاقت دوری ندارم یا حسین
سید و عشق و نگارم یا حسین

گفت ای بنت امیرالمومنین
ای عزیز حضرت حبل المتین

کربلا میعادگاهم با خداست
سرزمین سوز آهم با خداست

زینبم اینجا حسینت میرود
هستی و نور دوعینت میرود

در همینجا جسم من بی سر شود
بس عزادارم دل کوثر شود

کربلا عباس گردد بی علم
میشود نقش زمین . دست قلم

اربا اربا گردد اینجا اکبرم
ریزد اینجا خون پاک اصغرم

در همینجا شمع دل . افروخته
میدوی بین خیام سوخته

زارع شیراز . اشکش از غمیست
داغ اربابش برایش پرچمیست

 

________________________________________________________________

شعر ۲ محرم – ورود به کربلا

شد تنم زخمی و مجروح از غمت
ای پدر جان . من اسیر ماتمت

پای من پرآبله . نیلی شدم
نیلی از صد ضربت سیلی شدم

داغ تو آتش به جان من کشید
جان من از دوری ات بر لب رسید

صورتم چون مادرت زهرا شده
جسم من آواره ی صحرا شده

من بدیدم راس خونینت پدر
سوخته آن موی رنگینت پدر

ای پدر جان . جای من گشته خراب
در غم راس تو شد قلبم کباب

هر کجا من تازیان خوردم پدر
زیر ضرب تازیان مردم پدر

عمه جان آمد سپر شد بر تنم
ای پدر جان پاره شد پیراهنم

من رقیه . دختر غمدار تو
با همان حالت اسارت یار تو

دست بسته . شهرها را رفته ام
شب میان صد خرابه خفته ام

یاد آنشب در بیابان گم شدم
بین صد خار مغیلان گم شدم

من یتیمم بی پدر شد دخترت
پهلویم بشکسته شد چون مادرت

زارع شیراز می میرد ز غم
دست بر دامان تو گیرد ز غم

 

________________________________________________________________

شعر حضرت علی اصغر (ع) – ۷ محرم

پسرم زخم سه شعبه ست نشسته به گلو
حنجرت پاره شد از ضربت یک تیر عدو

دست در زیر گلوی تو علی جان بردم
شرم از مادر تو دارم و بیجان . مردم

ای فدایی من ای اصغر خونین تن من
خون پاک تو چه پاشید به پیراهن من

و عبا را به روی راس تو انداخته ام
سوختم از غم تو با غم تو ساخته ام

مادرت منتظر و راس تو گردیده جدا
آه جانسوز مرا دم همه دم دیده خدا

رفته ام پشت خیامم که بسازم قبری
میکشد مادر تو داغ تو و بی صبری

آمد و دید که راس تو جدا افتاده
بدن خونی تو سوی خدا افتاده

ناله ها کرد رباب و دل خونم بشکست
از غمت جان ز تنم رگ به رگ من بگسست

شیرخوار اصغر ششماهه . تو امضای منی
بی سر ای کودک من عشق به دنیای منی

رفتی و مادر تو گشته عزادار غمت
عمه ها مویه کنانند چه غمدار غمت

زینبم بر سر و بر سینه زد از ماتم تو
خنده آخر و این خون تو جام جم تو

بخدا زارع شیراز بود نوکر تو
نوکر اصغر تو عبد علی اکبر تو

________________________________________________________________

شعر حضرت علی اکبر (ع) – ۸ محرم

بدنت زخمی و پاره ست علی جان پسرم
در تنت جای ستاره ست علی جان پسرم

نیزه و اینهمه شمشیر . چرا بر تن توست
اشک غمدار حسین است که بر گلشن توست

رحم بر قامت ناز تو نکردند علی
رحم بر راز و نیاز تو نکردند علی

بدنت قطعه به قطعه ست بگو من چه کنم
پدری پیرم و با خنده دشمن چه کنم

صورتت را بروی دامن پاکم دارم
پر ز زخمی پسرم در غم تو میبارم

اشک داغیست که بر روی پدر بنشسته
خون پاکیست که بر روی پسر بنشسته

ای علی بر سر نعش تو نشستم پسرم
تا بدیدم تنت از غصه شکستم پسرم

منم و اشک من و این تن اربا اربا
زخم و نیزه . بدن و گلشن اربا اربا

اتش افتاد به دل از غم این روضه ی تو
سوختم ای پسر از ماتم این روضه ی تو

بدنت جای نشد روی عبای پدرت
بخداوند گرفته ست صدای پدرت

قطعه قطعه بدنت را ببرم خیمه چطور
پاره پاره ست . تنت را ببرم خیمه چطور

ای علی ناله زدم گریه و افغان کردم
بر سر نعش تو ضجه چه فراوان کردم

غم دل . زارع شیراز به اربابش گفت
درد پنهان به همان سرور بی تابش گفت

________________________________________________________________

شعر حضرت عباس (ع) – ۹ محرم

دستهایت قلم و قامتت افتاده زمین
ای بقربان تنت ای پسر حبل متین

دست تو روی زمین . دیدم و گریان گشتم
خون دستان تو را دیدم و نالان گشتم

چه عمودی به سر پاک تو عباس زدند
گوییا ضربت شلاق به الماس زدند

ای علمدار علم روی زمین افتاده
بدن پاک یل ام بنین افتاده

دست عباس جدا . فرق اباالفضل دوتا
بدن بی سر سردار . در این کرببلا

زینبم منتظر توست سپهسالارم
تو بگو دست تو را چون ز زمین بردارم

کمر از داغ تو بشکست علمدار منی
خون شد این سینه از ین غم . تو سپهدار منی

چقدر زخم به اندام تو زد دشمن تو
دست و پایت قلم و خون به تمام تن تو

من از این روضه ی سنگین تو بس میمیرم
و از این قامت خونین تو بس میمیرم

گفتی ای جان اخا من . نبرم بر خیمه
قامت خونی ات . این تن . نبرم بر خیمه

گفتی ای جان اخا من خجلم شرمنده
من خجالتزده ی خیمه . تورا ام بنده

من ز رخساره ی اصغر چه خجالت دارم
من خجالتزده ام دلبر و ای دلدارم

خجلم از لب عطشان رقیه . چکنم
از دل بی سر و سامان رقیه چکنم

ای برادر بفدای غم چشمان تو ام
من اباالفضل علی هستم و قربان توام

باب حاجات منی زارع شیراز توام
خاک عباس علی . عبد سرافراز توام

________________________________________________________________

شعر حضرت اباعبدالله (ع) – ۱۰ محرم

سرور پاک بهشت است به گودال افتاد
شاه امکان سماوات چه بیحال افتاد

بدنش خار ز نیزه ست هزاران نیزه
زینبت دید تنت بود و فراوان نیزه

سر ارباب جدا شد چه بگویم از دل
خون الله فدا شد چه‌بگویم از دل

یک حسین است و به گودی و دو صد شمشیری
بدنی هست هزاران اثری از تیری

نیزه هایی که شکسته به تنش واویلا
خون بجوشد ز تمام بدنش واویلا

خواهرش روی تل و مادر او زهرا هست
ناله ی وای عزیزم به همه صحرا هست

بدنی بی سر و یک راس بریده ای وای
زینبش جیغ زنان ناله کشیده ای وای

دختران راهی مقتل . سر او بر نیزه
خواند قرآن خدا را ز پیمبر . نیزه

ای امان از دل زینب . چه کشیدی خانوم
ته گودال . بجز روضه ندیدی خانوم

گفت زهرا به همان صوت . غریب مادر
دل صحرا بهمان صوت . غریب مادر

ناگهان زینب و آن بوسه به رگهای حسین
خون تازه که بجوشد ز همان نای حسین

بس کن ای زارع شیراز .دلش بشکسته
خواهرش هست کنار تن او بنشسته

 

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در تلگرام

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در ایتا

شعر مدح امام علی (ع) ویژه عید غدیر سروده استاد زارع شیرازی ۵ تیر ۱۴۰۳

3
استاد زارع شیرازی

شعر مدح امام علی (ع)

حضرت آقای عالم سرورم مولا علیست
رهبر یکتای دین . نور ذوی القربی علیست

عاشقانه میپرستم عشق پاکت را به دل
حضرت فرمانروای جن و انسانها علیست

فاطمه بهر ولای تو شهادت را چشید
دلبر یکتای قلب حضرت زهرا علیست

زادگاه او فقط شد خانه ی پرودگار
کعبه هر روزش بگوید سید و آقا علیست

حجت الله و یدالله . قدرت پروردگار
او ولی الله مطلق . عالم و دانا علیست

عادلی که از عدالت . ملتی را شیعه کرد
بر همه ایرانیان . آن عشق بی همتا علیست

کل اعراب و عجم . خاک کف پایت علی
یار پیغمبر .انیس سید بطحا علیست

در غدیر خم شدی . مولای انس و جان . به حق
سرور عالم به امر خالق یکتا علیست

تا نبی فرموده هر کس را منم مولای او
بر تمام جنیان و انسیان . مولا علیست

عالمی قربان روی ماه تو یا مرتضی
بر تمام سینه ام . آن نور خوش سیما علیست

فاتح خیبر . یل خندق . نگار فاطمه
دستگیر مستمندان. سید زیبا علیست

نان و خرمایش به شبها .درب بیت هر فقیر
غمگسار سفره ی ایتام این دنیا علیست

روزگارم هستی ام دینم فدای نام تو
در دیار عاشقان بس صاحب فتوا علیست

انتظار روز موعودم بیاید مهدی ات
مهدی زهرا بگوید . اسوه ی یکتا علیست

راه و‌ رسم منتقم از زندگی ی حیدرست
آن حدیث دلنشین منجی ی دنیا علیست

سر زند از کاذبین شیعه در روز ظهور
عدل او چون تیغ عدل صاحب نجوا علیست

یک جهانی پر شود از عدل نور منتقم
او ز نسل پاک و نور حضرت مولا علیست

حجت بن العسکری . سردار منجی ی زمین
یادگاری از دل زهرا و بس آقا علیست

زارع شیراز از عشقت علی جان در غدیر
گفت مولا بر تمام هر دل شیدا علیست

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در تلگرام

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در ایتا

شعر شهادت حضرت مسلم بن عقیل (ع) سروده استاد زارع شیرازی ۲۷ خرداد ۱۴۰۳

3
استاد زارع شیرازی

متن شعر شهادت حضرت مسلم بن عقیل (ع)

آمدم در کوفه و بی خانمان گشتم حسین
بیکس و آواره از نامردمان گشتم حسین

یابن زهرا اشک میریزم برای غربتت
گریه ام از بهر آن خون گلو بر تربتت

کوفیان رسم وفا را بس نمیدانند حسین
مردم اینجا حیا را بس نمیدانند حسین

نیزه ها را تیز کردند از برای راس تو
جان مسلم اشک مسلم هم فدای راس تو

وای بر من اصغرت بر دامن بی بی رباب
آن سه ساله دخترت . آن زینب و قلب کباب

اکبر رعنای تو . همراه عباس رشید
کاروان در راه و این دل از برایت غم کشید

اشک میریزم از الان بهر راس بی تنت
غارتی گردد میان مقتلت پیراهنت

اکبر تو پاره پاره . اربا اربا یا حسین
تو نیا کوفه عزیزم جان زهرا یا حسین

حنجر اصغر جدا گردد فدای شیرخوار
زینبت راه اسارت . بین ویران . خوار و زار

دست عباس علمدارت . جدا گردد حسین
زیر سم اسب . قاسم هم فدا گردد حسین

راس ها بر نیزه و تن‌های بی سر بر زمین
وای من بر قلب زهرا و امیرالمومنین

کربلا میماند و جسم شهیدان روی خاک
خون پاک و طاهر راس عزیزان روی خاک

زینب و آن بانوان . راه اسارت . وای من
بین ره . شلاق و توهین . صد عبارت … . وای من

دختر نازت رقیه . آن خرابه . گریه ها
راس تو بیند فدای ضجه ها و مویه ها

دفن گردد بین ویرانه . سه ساله دخترت
هر دم از گریه بگوید ای غریب مادرت

زارع شیراز . قربان حریمت یا حسین
جان فدای لطف و اعطای کریمت یا حسین

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در تلگرام

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در ایتا

شعر شهادت امام جواد (ع) سروده استاد زارع شیرازی ۱۴۰۳/۰۳/۱۸

0
استاد زارع شیرازی

متن شعر شهادت امام جواد (ع)

جگرش سوخت و در حجره دربسته جواد
العطش . ناله کنان گفت چه دلخسته جواد

وای ای مادر من . مادر من زهراجان
از سر لطف بیا بر سر من زهرا جان

این دم اخر و این حجره دربسته و من
بانویی با اثر پهلوی بشکسته و من

العطش گویم و بر دامن تو میمیرم
عطر میبویم و بر دامن تو میمیرم

لیک دور و بر من خواهر نالان که نبود
شاهد غصه من دختر نالان که نبود

وای در کرببلا . با بدن جد شهید
دشمنش نیزه فرو کرده و زینب میدید

دختران شاهد آن جسم پر از نیزه ی کین
زینبش دیده همان راس که بس خورده زمین

وای چون شد به دل فاطمه ی پیغمبر
وای بر قلب نبی وای به قلب حیدر

ای جواد بن رضا عبد و غلام تو منم
خاکساری به در جاه و مقام تو منم

قسمت داده ام امروز بحق السلطان
با همین سینه ی پرسوز بحق السلطان

همه اشعار من زارع شیراز . بخر
جود کن حاجت این عبد . به اعجاز بخر.

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در تلگرام

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در ایتا

شعر ولادت امام رضا (ع) سروده استاد زارع شیرازی ۱۴۰۳/۰۲/۳۱

0
استاد زارع شیرازی

متن شعر ولادت امام رضا (ع)

آمده نور خداوند و زمین روشن شد
حضرت عشق که‌آمد بخدا گلشن شد

حجت الله علی الخلق . امامست رضا
صاحب جایگه روح و مقامست رضا

عصمت الله . ولی الله . پسر موسی هست
بخداوند قسم راهبر عیسی هست

نور او نور خداوند جلیلست بحق
بر سماوات علا روح و دلیلست بحق

یار مظلوم رضا همدم و معصوم . رضا
راز آن سر که بود ما هو مکتوم رضا

سید و سرور و رهبر به همه آدمیان
حرم و قبر شریفش که بحق . عرش مکان

همه ارامش آن عالم بالا اینجاست
که تجلی خداوند در این صحن رضاست

او امامست به عصمت . به همان آیه ی نور
از اولی الامر بود خلقت پاکش پرنور

روز میلاد تو در عالم بالا هستم
روشن از نور تو و حضرت زهرا هستم

تو امام بشر و شرط اساسی هستی
شرط توحید . تو از نور خدا سرمستی

با ولای تو وسیله به خدا می آرم
اشک از شور و شعف بر قدمت میبارم

حاجتم را بده از دست رئوفت مولا
این من و این کرم چشم عطوفت مولا

ابدالدهر غلامم به کرمخانه ی تو
یارضا دست نیازم به ید و دانه ی تو

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در تلگرام

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در ایتا

 

شعر ولادت حضرت معصومه (س) سروده استاد زارع شیرازی ۱۴۰۳/۰۲/۲۱

0
استاد زارع شیرازی

متن شعر ولادت حضرت معصومه (س)

دختر اطهر موساست چنین فاطمه ای
خواهر پاک رضایی و شفیع همه ای

حضرت فاطمه . معصومه ی کاظم هستی
سیده بر همه ی قلب اعاظم هستی

دخت معصومی و بر ضامن آهو خواهر
هستی ی شمس شموس هستی و نیکو خواهر

اثر عشق و ولای تو به دل افتاده
ثمر نور و صفای تو به دل افتاده

فاطمه . حضرت معصومه بقربان توام
سائلی مضطرم و روی به ایوان توام

همه عشق و صفایم ز ولای علی است
همه ارامش دل . روح صدای علی است

من ارادت به تو و جد شریفت دارم
گر که یکروز صدایت نکنم بیمارم

مگر این معنی عشقی که حقیقت شد نیست
آنکه از حب شما پاک . طریقت شد . کیست

حضرت فاطمه جان . خادم بابایت من .
خادم بارگه حضرت زهرایت من

حفظ از قلب شما گشت بر این حنجر من
از عنایات شما عشق شد اندر سر من

خانوم از . نور . دعا کن که بیاید مهدی
بهر منصور دعا کن که بیاید مهدی

آنکه بس نصرتش از نور خدا هست آید
هیبت و شوکتش از نور خدا هست آید

سخن زارع شیراز ز نور نبویست
مهدی فاطمه و قدرت شمشیر علیست

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در تلگرام

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در ایتا

شعر شهادت امام صادق (ع) سروده استاد زارع شیرازی ۱۴۰۳/۰۲/۱۵

0
استاد زارع شیرازی

شعر شهادت امام صادق (ع)

خانه ام چون خانه ی زهرا در آتش سوخته
درب چون کاشانه ی زهرا در آتش سوخته

بی عمامه پا برهنه . برده اند آقای ما
زیر ضرب تازیانه . سید و مولای ما

وحشتی بر جان اولادش . چگویم از غمش
سوخت قلب عاشقان از هیبت و از ماتمش

یاد مادر بود بین کوچه ها آن نازنین
یاد زهرا یاد دست بسته ی حبل المتین

تازیانه خورد و بر غمهای زینب میگریست
صوت ضربی بود و بر آوای زینب میگریست

یاد آن طفل سه ساله یاد پای آبله
سوخت قلبش از غم و از سوز جای آبله

صادق زهرا غمش مثل غم زهرا شده
گریه اش از بهر حیدر همدم زهرا شده

داغ تو ای سرورم . بس شعله بر جانم کشید
لیک چشمانت غمی چون غصه زهرا ندید

حیدر کرار بین کوچه ها با فاطمه
دید زهرا بر زمین فریاد زد یا فاطمه

یکطرف ضرب غلاف و یکطرف زهرای او
زیر دست و پا گل حیدر . همه دنیای او

چادرش خاکی و پهلویش شکسته فاطمه
سینه اش از میخ در . بر خون نشسته فاطمه

بچه ها در کوچه و شاهد به زخم مادری
چشم زینب . دیده آنجا . دست بسته حیدری

بس کنم از گفتن درد نهان مرتضی
فاطمه دخت نبی . یار عیان مرتضی

یارب عجل فی ظهور المنتقم آن رهگشا
حجت بن العسکری آن رهبر مشکل گشا

زارع شیراز . در دنیا و عقبی نوکرست
عبد باب باشکوه شاه شاهان . حیدرست

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در تلگرام

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در ایتا

شعر شب شهادت امیرالمومنین (ع) سروده استاد زارع شیرازی ۱۲ فروردین ۱۴۰۳

1
استاد زارع شیرازی

متن شعر شب شهادت امام علی (ع)

علی رفت و جهان بی علی ماند
فلک . داغش به قلب شیعه بنشاند

ندای فزت گفت و پر کشیده
علی در این جهان خوبی ندیده

وصی مصطفی بس رخت بسته
به سوی کوثر پهلو شکسته

بگفتا مرگم از سیف عدو نیست
از این زهر و ز دست کینه خو . نیست

بوالله مرگ من در کوچه ها شد
همان وقتی که زهرایم فدا شد

همان موقع که محسن . پر کشیده
و زهرا خورده از دشمن . کشیده 😭
(این بیت فقط در مجلسی که بسیار حال گریه دارند خوانده شود وگرنه خیر)

رخش نیلی و پهلوها شکستند
و دستانم میان کوچه بستند

همان وقتی که زینب جیغ میزد
حسینم شاه مکتب . جیغ میزد

همان موقع که زهرایم زمین خورد
عزیزم کل دنیایم زمین خورد

همان موقع . میان کوچه . مردم
چقدر از داغ زهرا . غصه خوردم

همینک میروم در نزد زهرا
علی با فاطمه معشوق یکتا

چه دیداری شود امشب برایم
شنو یا فاطمه صوت و ندایم

و امشب درد دلها با حسن کرد
چه غمها با دل آن پرمحن کرد

به عباسش بگفتا ای صلایم
بمان همراه شاه کربلایم

حسینم کربلا یاور ندارد
و زینب بنگرد که سر ندارد

عزیزم زینبم صبری نشان کن
غمت را از عدوی کین نهان کن

ببینی راس بی تن از حسینت
نماند پیکری بر نور عینت

دو دستان اباالفضلم فدایت
حسینم ای شهنشاه ولایت

عزیزم زینبم رفتی اسارت
به زندان ها روی نه هیچ عمارت

تو بر زهرای اطهر نائب هستی
تحمل کن اگر از غم شکستی

تحمل کن عزیزم زینب من
به صبرت زنده گردد مکتب من

ندای زارع شیراز . حیدر
علی ای حجت یزدان داور

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در تلگرام

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در ایتا