آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1403

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1403/04/20 هیئت الرضا (ع)

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1403

  • کربلایی جواد مقدم

    کربلایی جواد مقدم

    نماهنگ رفیق

  • حاج محمد طاهری

    حاج محمد طاهری

    نماهنگ ساعتی بندگی - رمضان 1402

  • کربلایی امیر برومند

    کربلایی امیر برومند

    نماهنگ تصور کن

  • حاج محمود کریمی

    حاج محمود کریمی

    آلبوم مراسم عزاداری شب اول محرم 1401 - هیئت رایة العباس

متن روضه و مقتل

مدح ویژهٔ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام

0
مدح خوانی ویژۀ میلاد حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام

مدح ویژهٔ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام

افق فضل و شرف را قمری پیدا شد
یا که در طور ولایت شجری پیدا شد

باز از بحر ولایت گوهری پیدا شد
نخل سرسبز ولا را ثمری پیدا شد

در سماوات و زمین جشن عظیم است امشب
عید میلاد کریم ابن کریم است امشب

در ریاض علوی سرو روان این پسر است
نجل مولای کریمان جهان این پسر است

بهترین زاده ابناء جهان این پسر است
فخر دین، قبله دل، کعبه جان، این پسر است

اوست سروی که بود دامن هستی چمنش
صلوات همه بر حُسن حَسن در حَسنش

اهل فضل و شَرف و علم زعیمش خوانند
صاحبان کرم و جود کریمش خوانند

صاحبان کرم و جود کریمش خوانند
خیل عبّاد همه عبد عظیمش خوانند

اوست ماهی که بر ابناء زمان می تابد
نورش از ری به همه خلق جهان می تابد

قامتش سرو و لبش کوثر و رویش ماه است
زائر مرقد او زائر ثارُالله است

حرمش کعبهٔ آمال دلِ آگاه است
حَسنی حُسنش بر خلق، چراغ راه است

خاص و عامند زِ هر سوی رهینِ کرمش
دل صد قافله سر گرم طوافِ حرمش

نعمت سایهٔ این دسته گل عترت را
بر شما داده خدا این شرف و رفعت را

اهل ری، قدر بدانید چنین نعمت را
فیض همسایگی تربت این حضرت را

بال جبرئیل زده سایه به بامِ دَرتان
این شما، این حرم زادهٔ پیغمبرتان

آیه وحی در این خانه کتابت دارد
زیر این قبّه دعا کن که اجابت دارد

زائر او به خدا قصد قرابت دارد
در و دیوار حرم، نقش نجابت دارد

ماه صد انجمن اینجاست خدا می داند
آفتاب حسن اینجاست خدا می داند

خاکِ درگاه تو بر درد دل خسته شِفاست
سر به خاک حرمت گر نگذاریم جفاست

ای گل باغ حسن عِطر تو بر روح صفاست
کرم و جود تو بر ما به عیان و به خفاست

عصمت فاطمه و عزّت حیدر داری
تو مقام از سخن مدح فراتر داری

تو عطا و کرم آل پیمبر داری
زِ حسین و زِ حسن جلوه دیگر داری

جان به قربان تو ای سیّد پاکیزه سرشت
شهرری ازتو بهشت است بهشت است بهشت

_________________________________________________________________________________

مدح ویژهٔ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام

ای حسنی زاده، حسینی ترین
فخرِ جهان، فخر زمان و زمین

معدن جود و کرَم و بخششی
حاتم طایی به درت خوشه چین

صحن و سرای تو شده قِبلگه
ای حرَمت جنّت روی زمین

مِهر تو همچون سپر آتش است
حُب شما به شیعه، حِصنِ حَصین

کرب وبلایی شده هر زائرت
صحن تو، همچون حرمِ شاهِ دین

مَن زارَ عَبدالعَظیمِ الحَسَنی بِرِی
کَمَن زارَ الحُسَینُ بِکَربَلا …

*امام هادی علیه السلام فرموده : هر کسی حضرت عبدالعظیم ( علیه السلام ) را در ری زیارت کُنه ، گویا امام حسین ( علیه السلام ) را در کربلا زیارت کرده ..*

کربُبلایی شده هر زائرت
صحن تو، همچون حرمِ شاه دین

صحن رضا ملجأ درماندگان
صحن توهم ملجأ اهل یقین

روی کند بر حرَمت با ادب
با همه شأنِ خود، بهشت برین

از حرَمت، تا به مدینه رویم
مثل نجف، به کربلا، اربعین

روی، به صحن و به سرایت کند
کرب و بلا هر که نرفت اربعین

_________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام

پر پروازه من شده هوایی تو
میرسم محضرت، ای آقا
قبله گاهِ تهران مرقد زیبای تو
به فدای لطفت بی همتا

مثلٍ مجتبی صاحب جودی و کرامتی
اومد، با وجودِ تو به شهرری چه برکتی
داری، به محبانٍ حسن ویژه عنایتیع

منم عبدِ این در، تویی آقا و سرور
همیشه میمونم براتون یه نوکر
شدم همسایه تون چیه از این بهتر

«سیدی مولا .. سیدی مولا ..»

ری شد از قدوم سبزِ تو پُر ستاره
تو قراره قلبِ عاشقایی
سیدالکریمی، وارثِ مجتبایی
افتخارِ شهرری شمایی

ماهی، که از اوج آسمون اومدی رو زمین
آقا، تو شدی برایِ شهر ما مثه نگین
میگم، زیرِ لب دوباره این نوای دلنشین

شدم امشب مستِ کرَم این آقا
می پرم تا صحن و حرمِ این آقا
میخونم امشب باز به دم این آقا

«سیدی مولا .. سیدی مولا.»

_________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام

شور عاشقی روی لب نسیمه
ملائک جار میزنن شب کریمه
ریسه بندون شده شهرری چو امشب
شام میلاد آقام عبدالعظیمه

حسنی زاده ای و کرم داری
نام زیبا و محترم داری
روی عرش خدا علم داری
قبله ای کعبه ای،حرم داری

«سید الکریم یامولا یامولا»

نور عین فاطمه ومرتضایی
جلوه ای از کرم ولطف خدایی
شهرری شده منور ازوجودت
آخه ازنسل امام مجتبایی

من به نام مقدست مانوس
روی دستم گرفته ام‌ فانوس
ازهمه جز خودت شدم مایوس
میرسم محضر شما پابوس

«سیدالکریم یامولا یامولا»

_________________________________________________________________________________

مدح ویژهٔ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام

باز از بحر ولایت گوهری پیدا شد
افق فضل و شرف را قمری پیدا شد
نخل سرسبز ولا را ثمری پیدا شد
یا که در طور ولایت شجری پیدا شد
در سماوات و زمین جشن عظیم است امشب
عید میلادِ کریم ابن کریم است امشب

بهترين زاده ابناء جهان اين پسر است
در نیاز علوی سرو روان این پسر است
فخر دین ، قبله دل ، کعبه‌ی جان این پسر است
نجل مولای کریمان جهان این پسر است
اوست سروي كه بود دامن هستي چمنش
صلوات همه بر حُسن حَسن در حَسنش

صاحبان کرم و جود کریمش خوانن
اهل فضل و شرف و علم ضعیمش خوانن
آیت رحمت و رحمان و رحیمش خوانن
خیل عباد همه عبد عظیمش خوانن
اوست ماهی که بر ابنای زمان می تابد
نورش از ری به همه خلق جهان می تابد

حرمش كعبه آمال دل آگاه است
قامتش سرو و لبش كوثر و رويش ماه است
حَسني حُسنش، بر خلق چراغ راه است
زائر مرقد او زائر ثارالله است
خاص و عامند ز هر سوي رهين كرمش
دل صد قافله سر گرم طواف حرمش

اهلِ ری قدر بدانید چونین نعمت را
نعمتِ سایه‌ی این دست گل عترت را
فيض همسايگی تربت آن حضرت را
بر شما داده خدا اين شرف و رفعت را
بال جبرئيل زده سايه به بام و درتان
اين شما ، اين حرم زاده‌ی پيغمبرتان

ری سپهر و حرم اوست مه تابانش
يا حجاز است و بُوَد كعبه جاويدانش
برتر از عرش بُوَد بارگه و ايوانش
جان من ، جان همه خلق جهان قربانش
دوست دارم كه شب و روز ز لطف وكرمش
پر زند مرغ دلم يكسره سوي حرمش

زائر او به خدا فيض قرابت دارد
آيه وحي در اين خانه كتابت دارد
در و ديوار حرم نقش نجابت دارد
زیر این قبه دعا کن اجابت دارد
ماه صد انجمن اينجاست خدا مي داند
آفتاب حسن اينجاست خدا مي داند

اي گل باغ حسن عطر تو بر روح صفاست
خاكِ درگاه تو بر درد دل خسته شفاست
كرم و جود تو بر ما به عيان و به خفاست
سر به خاك حرمت گر نگذاريم جفاست
«ما به اين در، نه پي حشمت وجاه آمده ايم»
«از بد حادثه اينجا به پناه آمده ايم»

مرحبا مرحبا ، جشن عظیم است
مولد حضرت عبدالعظیم است
عبدالکریم است، بر ما زعیم است
پور امام مجتبی از نسل طاها
خوش آمدی خوش آمدی یابن الزهرا ..

بوی گل می رسد از دشت و صحرا
خنده دارد به لب عروس زهرا
او را ببویید، پیوسته گویید
خوش آمدی خوش آمدی یابن الزهرا ..

این پسر رهنمایِ عدل و داد است
پیرو هادی و مولا جوادست
منم غلامش ، مستم ز جامش
خوش آمدی خوش آمدی یابن الزهرا ..

اهل ری قدر این نعمت بدانید
همه از جان و دل این را بدانید
هر کس که شد زائر او در بلد ری
شد زائر کرببلا زائرِ در ری
خوش آمدی خوش آمدی یابن الزهرا ..

مرقدت غرق نور ای تربتت پاک
قبر جدت حسن شد تلی از خاک
یارب به حق، مولوده امشب
کن ریشه‌کن وهابیت از شهر طاها
خوش آمدی خوش آمدی یابن الزهرا ..

_________________________________________________________________________________

مدح ویژهٔ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام

یا عبدالعظیم ای همه نور و برکات
داری چقدر صفا و لطف و حسنات
آخر تو که هستی که چنین آل الله
نام تو برند با سلام و صلوات ..

دوباره شهر مدینه بوی جنان آمد
نوید روشنی از هفت آسمان آمد

فضایِ شهر که از عطرِ گل معطر شد
ز نسل پاک حسن عالَمی منور شد

قدم به خاک جهان زد گُلی خدایی بو
محدثِ علوی، یارِ مصطفایی رو

بنازم آنکه ز حکمت، رساند امدادش
به علم و حلم و صبوری، شبیهِ اجدادش

کسی که نور ولایت ز صورتش پیداست
کسی که در ره اهدافِ فاطمی شیداست

کسی که از پَرِ قنداق، عاشق علی است
چه عاشقی، سه امامِ هُمام را ولی است

اگر چه خوبیِ آلِ کریم باید گفت
کنون مدیحه ی عبدالعظیم باید گفت

مدیحِ عبدالعظیم است مدحِ پیغمبر
چنانکه مُلکِ ری اَش کربلاست تا محشر

خدا وکیلی از آندم، که تازه مهمان شد
به لطفِ هادی دین، چلچراغ ایران شد

چه ناب رهبرمان، وصف میکند او را
ری است قبله ی تهران و اوست قبله نما

وجودِ اوست، که شد مُلکِ ری به قم پیوند
همانکه مکتب اسلام، زد از او لبخند

همانکه عرضه ی دینش رَهی مجرب شد
به محضرِ سه امام، آیتی مقرب شد

همانکه از شهِ دین، شیعه را پیام آورد
بما ز سوی امامِ رضا سلام آورد

همانکه درسِ امامِ جواد را خوانده
به نزد هادیِ دین اعتقاد را خوانده

حدیث سلسله را نقل کرده از معصوم
پیامِ کرب و بلا را گرفته از مظلوم

□  □  □
شبیهِ هادی دین، درد و داغ و هجران دید
به دوره ی متوکل، هزار هرمان دید

در آن زمان که حرم، شاهدِ تخاصم بود
به چشمِ خویش نظاره گرِ تهاجم بود

حریم کرب و بلا ردِ پای عدوان شد
سه بار شخم زدند و بخاک یکسان شد

به امرِ حاکمِ ظالم، حرم به آب افتاد
ولی حسین، خودش از عطش ز تاب افتاد

نبود عبدالعظیم آنزمان که در گودال
تنِ حسین به سُمِ ستور شد پامال

اگر چه شد حرمِ یار بر سرش ویران
ولی ندید تنش را بزیرِ نیزه ، نهان

ندید حنجره اَش را، یهود نیزه زدند
چه نیزه ها به دهانی که جرعه جرعه زدند

ندید دخت علی، راهِ چاره میگیرد
ندید بوسه ز رگهای پاره میگیرد

ندید رختِ اسیری به جسمِ ناموسش
و ماند اینهمه روضه، همیشه کابوسش

به ذکر دائمِ یا منتقم که عادت کرد
ز غصه بر تنِ خود جامه شهادت کرد

هنوز مجلسِ روضه بپاست در حرمش
دعا و ذکر و مناجات، فیضی از کرَمش

_________________________________________________________________________________

مدح ویژهٔ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام

ری همان شهر دوست داشتنی ست
که کرمخانه ی خدا شده است
و به یمن ترنم قدمت
شهر اولاد مجتبی شده است

بین آغوش مهربان تو ام
از همان خردسالی ام آقا
دانه دادی و جلد مهرت شد
دل حالی به حالی ام آقا

مثل خورشید روشنی بخشیم
تا که در سایه ی حرم هستیم
غم نداریم، حالمان خوب است
تا که همسایه ی حرم هستیم

ای ولی نعمت اهالی ری
دین تو تا ابد به گردن ماست
کربلایی شدیم در صحنت
حرمت شاهراه کرببلاست

زیر پاهای زائران اینجا
بال های ملائکه پهن است
عطر ناب حضور جبرائیل
پخش در گوشه گوشه ی صحن است

پیش چشم طلایی گنبد
ماه و خورشید رنگ‌می بازند
معجزه در حرم فراوان است
خادمان تو اهل اعجازند

گوئیا جبرئیل و فطرس را
روبروی ضریح می بینم
دست بر سینه کنج ایوانت
خضر را با مسیح می بینم

قلبهای فراری از همه جا
در پی ات عاشقانه می آیند
حَرمت پاتوق بهشتی هاست
رندها پا برهنه می آیند

معدن رحمتی و مدتهاست
از نسیم کرامتت ‌مستیم
حکمتی دارد اینکه در حرمت
دائما یاد کربلا هستیم

دست ما نیست؛ مدح میگوییم
ناخودآگاه روضه میخوانیم
خودتو خواستی چنین بشود
سرّ این قصه را نمی دانیم

رگ خواب دل رئوفت را
روضه خوانها چه خوب می دانند
هر زمانی گره به کار افتد
روضه ی قحط آب میخوانند

آب گفتم دلم به جوش آمد
آب گفتم دلم کباب شده
بس که داغ رباب جانسوز است
قبل سنگی من مذاب شده

دست ما نیست آب می بینیم
یاد طفل رباب می افتیم
کودکی غرق خواب می بینیم
یاد طفل رباب می افتیم

رو به دشمن گرفت روی دو دست
غنچه ی زرد بی قرارش را
تا به یک جرعه آب؛ تازه کند
حنجر خشک شیرخوارش را

گفت: مُنّوا عَلَی….. گلم پژمرد
پاسخش را به هلهله دادند
گفت: یک‌جرعه آب می خواهد
تیر را دست حرمله دادند

ساعتی بعد؛ پیش چشم حرم
روی نیزه سری نمایان شد
پیش چشم رباب؛ گهواره
سهم سوغات نامسلمان شد

 

 

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع) ویژهٔ شب جمعه

0
متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع) ویژهٔ شب جمعه

سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام

ای تنها آرزوی من بغض تو گلوی من
شب جمعه چی میشه ضریحت باشه رو به روی من

ای فدای تو و غمت رشته های پرچمت
آخه کی میرسم به اقیانوس آرام حرمت

یارم یارم یارم یارم می دونی که دوست دارم
نمی خوام جز در خونه ات جای دیگه سر بذارم

سینه زنی معنی دقُ البابه
دق البابه خونه ی اربابه
عاشق پشت در باشه بی تابه

«یا بابَ الرَّجا یا اباعبدالله»

ای به دل های ما ساحل، نوکریه تو واجب
ما رو بطلب مولا، یابن علی بن ابی طالب

ای علت خلق دنیا وَ تَصَدَّق عَلَیْنا
دعاگوی نوکرات فاطمه سلام الله علیها

یارم یارم یارم یارم من با تو دنیایی دارم
چه روز و شبهایی دارم تو مهربونترین عشقی
به به چه آقایی دارم

با اینکه جز تو از همه مأیوسم
ولی با نوکرای تو مأنوسم
دستای پیرغلامتو می بوسم

«یا بابَ الرَّجا یا اباعبدالله»

ای معنی خیر کثیر عشقت میشه عالم گیر
میخونم با اصحابت “أَمیری حسینٌ وَ نِعمَ الاَمیر”

ای راه تو بهترین راه به تو آوردم پناه
میخونم با عبدالله وَاللهُ لا أُفارِق ثارالله

مستم مستم مستم مستم
من شهید عشقت هستم

پیمان خون با تو بستم
یک لحظه هم از این پرچم

محاله جدا شه دستم
محاله از تو بگذرم محبوبم

به سینه سنگ عشقِ تو می کوبم
اگه نرم به کربلا آشوبم

_____________________________________________________________________________________

روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام

امسال هم گدای شب جمعه حرم
با یک دعای مادرتان بی حساب شد

ما را بخر، عزیزِ دلِ شاهِ کربلا
جان کسی که صورتش از خون خَضاب شد

نازم به بانویی که به معراج قتلگاه
در پاسخش نوای “اِلیّ” خطاب شد

*امّا بمیرم برای اون خانومی که تو گودال هی نیزه شکسته ها رو کنار می زد،شمشیر شکسته ها رو کنار می زد، سنگها را کنار می زد،چوب ها رو کنار می زد، هی صدا می زد:*

گلی گم کرده ام می جویم او را
به هر گل میرسم می بویم او را

گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت

* صدا زد:حسین من! یه وقت دیدن از حلقوم بریده صدا میزد: “اُخَیَّ اِلیّ”تا نگاهش به بدن بی سر افتاد هی صدا می زد: “یا رسول الله ! هذا حسینُ مُرَمِّلُ بِالدِّماء.”ببین امت تو با پسرت چه کردند..
این بدن بی سر رو در آغوش گرفت لبهارو به رگ های بریده گذاشت…

شب جمعه و کربلا،هرکی از این قافله جامونده امشب دلش رو ببره کربلا، امشب هم ابی عبدالله جامونده هارو میخره. بگو اوضاع ام خرابه، زمین خوردم، بیچاره ام، هرچی نگاه میکنم میبینم توشه ای اندوخته نکردم..
ای پناه و ملجاء بی پناهان حسین
ای آقای گناهکاران حسین
امشب به حقِّ علی اصغرت نگاه به ما کن…
از همین جا برو کربلا، به همین یه سلام ما رو بخرن برا ما بسه‌،یه سال مون رو جبران کردیم…

السلامُ عَلَی الْحُسین
وَ عَلی علی ابْنِ الْحُسین
وَ علی اَولادِ الْحُسین
وَ علی اَصْحابِ الْحُسین…*

_____________________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام

قلبم گرفتارت، حالم پریشونت
من گریه ها کردم، با اسم محزونت

هرشب به یاد تو، چشمامو تر کردم
دیدی جوونیمو، تو روضه سر کردم

باز آبرومو خریدی میدونم
درمون دردامی دردت به جونم

خیلی بدهکار آقاییاتم
میخوام همیشه کنارت بمونم

آقا حسینِ حسینِ حسینِ
مولا حسینِ حسینِ حسینِ

اشک منو دیدی، بازم کَرَم کردی
آدم نبودم من، تو آدمم کردی

دور از تو دنیارو، میخوام چیکار آقا
باز هم دلم تنگه، تنهام نذار آقا

نیمه شبها سر رو تربت میذارم
میگم حسین آروم آروم میبارم

از تو به غیر از محبت ندیدم
من هیچکس و جز تو آقا ندارم

آقا حسینِ حسینِ حسینِ
مولا حسینِ حسینِ حسینِ

عمری دلِ زارم، مست اباالفضلِ
روزیِ هرسالم، دسته اباالفضلِ

کارم گره خورده، ای باوفا عباس
ماه بنی هاشم، مشکل گشا عباس

از بچگی گریه کردم برا تو
از من نگیر اشک توو روضه هاتو

اسمت شده مرهمِ هرچی درده
هیچکی تو قلبم نمیگره جاتو

سقا اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
آقا اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل

_____________________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام

اگه نفس کشیدن یادم رفت
حرمم یادم میره

خودم توی صحنت میبینم
وقتی گریه ام میگیره

دنیا بی روضه خیلی دلگیره

اربابم حسین هزاریم بخوان..
عشق تو رو ازمن بگیرن، من نمیزارم

ازاون وقتی که یادم میاد
از روضه ی تو خاطره دارم
میدونی که چقدر بی قرارم

تو شب های تار، مهتابم تویی
هر جوری حساب میکنم اربابم تویی

«اربابم حسین..»

زندگی ما زیر این بیرق تازه معنا میگیره
شب زیارتی کلِ عالم به حرم میشه خیره
این که تو روضه ست، دست تقدیره

اربابم حسین باورم نمیشه
این همه ازصحن وسرات فاصله دارم

من دلم روشنه لحظهٔ مرگم
آقاجون هستی کنارم
میدونی که چقدر بی قرارم

بی سامونم و سامونم تویی
اون که تا همیشه بهش مدیونم تویی

«اربابم حسین…»

_____________________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام

چِشم خود بستم نبینم
چه بلایی سر تو می‌آید

*حضرت زینب سلام الله علیها بالای تل ایستاده ولی چشماش رو بسته دستاشو رو سرش گذاشته هی داره میگه…” وا مُحمدا وا عَلیا وا امّاه…” فقط هر دفعه از دور چشماشو باز می‌کنه ببینه کار حسین تموم شده یا نه. ولی هی می‌بینه نه، هنوز که هنوزه دوره اش کردن دارن شمشیر می‌زنن. راوی میگه سه ساعت ابی عبدالله تو گودال دست و پا می‌زد سه ساعت اینا هی می‌زدنش.یکی خسته میشد می رفت یکی تازه نفس میومد.. اونقدر نیزه به بدنش زدن راوی میگه همینجور که نفس می‌کشید از لابلای شبکه‌های زِره خون جاری می‌شد. آخه نیزه می‌زدن دیگه در نمی‌آوردن نیزه رو میشکوندند….مادرش تو بستر افتاده بود هر نفسی می‌کشید این پیراهن پرِخون می‌شد فضه میومد، اسما میومد پیراهن رو عوض می‌کرد‌….*

حسین‌جان عزیزدلم!
چشم خود بستم تا نبینم چه بلایی سر تو می آید
با دوگوش خود شنیدم که نالهٔ مادر تو‌می آید

یه گوشه ی گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تو رو بردن دیر رسیدم من

از میان شلوغی گودال
چیزی از جسم تو نمی‌ماند

بعد از این غارتی که شد
دیگر از تو جز اسم تو نمی‌ماند

این یکی می‌کِشد تو را بر خاک
قصد دارد تو را بیآزارد

آن یکی آمده در این اوضاع
از سر عمامهٔ تو بردارد

می‌زند داد بَس کنید اینقدر
بدنش را به خاک و خون نکشید

با سرنیزه و نوک خنجر
این همه بر دهان او نزنید

_____________________________________________________________________________________

مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا و حضرت سیدالشهدا علیه السلامㅤㅤ

زِ دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
چه کنم که هست اینها گلِ باغِ آشنایی

همه شب نهاده‌ام سر چو سَگان بر آسِتانت
که رقیب در نیاید به بهانه ی گدایی

درِ گُل سِتانِ چِشمت زِ چه رو همیشه باز است
به امید آن که شاید تو به چشم من درآیی

به کدام مذهب هستی؟به کدام ملت هستی؟
که کُشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی؟

به طواف کعبه رفتم، به حرم رَهم ندادند
که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی

در دِیر میزدم من که شنیدم این ندا را
که درآ درآ عراقی که تو خاص از آن مایی

*ابا عبدالله گرسنه بود،تشنه بود،هفتاد و یک داغ دیده بود.امام زین العابدین(ع) می فرماید:آقا امام حسین(ع) که نفس میکشید از بدنش خون میزد بیرون.باخستگی شدید روی زین اسب،نیزه اش رو توی زمین فرو کرد، تکیه داد به نیزه برای رفع خستگی..‌..شیخ مفید از مراجع کم‌نظیر وفقهای شیعه بود که به زمان امام حسن عسکری(ع) نزدیک بوده ، در کتاب ارشاد نوشته: امام حسین(ع) همینطور که به نیزه تکیه داده بود،با تیر پیشانیش رو هدف گرفتن، پیشانی شکافته شد و خون بیرون زد،با دست نشد،با پَر عمامه نشد، مجبور شد کمربندشو باز کرد،پیراهن عربی اش را بالا زد که جلوی اومدن خون رو بگیره،سینه مبارکش روبه روی لشکر قرار گرفت،با تیر سه شعبه بهش حمله کردن،تیر انقدر با قدرت آمد سینه را شکافت پشت امام را نیز شکافت،میخواست تیر رو از جلوی بدن دربیاره دید درنمیاد،روی زین خم شد با چه زحمتی دستش رو برد پشت سر،تیر رودرآورد.ذوالجناح متوجه شد که الان امام از اسب میفته ،سریع اومد توی گودال و دوتا دستای خودش رو جلو کشید و دوتا پاش رو‌ عقب کشید،یه مقدار خودش رو خم کرد و فاصله ی ابی عبدالله رو با زمین کم کرد، آقا پاش رو از رکاب بیرون کشید و اومد روی زمین ……*

بلندمرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

هوا ز بادِ مخالف چو تیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید

_____________________________________________________________________________________

روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام ㅤㅤ

امشب دلت رو بفرست کربلا، برو تو حرم ابی عبدالله، برو کنار ضریح شش گوشه، به یاد اون مادری ناله بزن، که طفل شیرخوار ه اش رو روی دست گرفته بود، هی از این خیمه به اون خیمه میره، آبی برا علی اصغرش پیدا کنه، علی اصغر گریه میکرد، لب های کوچکش رو باز میکرد و می بست…*

گریه نکن علی جون صدات داره میگیره
یه قطره آب بیارید بچه ام داره می میره

*مضطرب بود، گاهی زینب میگرفتش، گاهی ام کلثوم بغلش میکرد، گاهی سکینه بغلش میگرفت اما آرام نمیشد … منظوری داشت، مظورش این بود : بابا بابا ، بابا هنوز یک سرباز دیگه داری بابا، بابا بیا منم ببر میدان، بابا بابا … بابا منم یک گلوی نازک دارم بابا، … ای حسین … تا دست بابا دادنش، تا به آغوش بابا رفت، آرام شد، آرام شد، آرام شد … این سرکوچولوش رو روی شانه بابا گذاشت، حسین ، حسین … همین که رو دست بلندش کرد : « أمَا تَرَوْنَهُ کَیْفَ یَتَلَظَّی عَطَشاً » ، ای کاش میگفتند: حسین! آبش نمیدیم .. برش گردون خیمه هت … اما یه مرتبه دید علی یه تکانی خورد، یه نگاه کرد: « فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ » حسین…

دستش رو زیر خونها گرفت، خونها را به آسمان پاشید، امام باقر علیه السلام میفرماید: یه قطره از این خون برنگشت، کسی که تیر میخوره، معمولاً یه آخ میگه، یه ناله میزنه… اما علیِ اصغر، یه ناله هم نزد …*

یه ناله کن که نالَتم بابا رو زنده می کنه
چشماتو وا کن و ببین حرمله خنده می کنه

_____________________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام

هنوزم داره، صدات میرسه، به گوش زمین
هنوز میشکنه، دل آسمون، با هَل مِن مُعین

نامه رسید، به عاشقات، با خط زیبای شما
نامه رسید، با بوی سیب، با مهر و امضای شما

«مِنَ الغَریب، إِلی الحَبیب»

اسمتو می برم، جاری میشه گریه هام
با دَم یا حسین، من زائر کربلام

چشمه‌ی تشنه لب، ای کشته‌ی بی کفن
روضه‌ی روز و شب، ای کشته‌ی بی کفن

هنوزم داره، عطش میباره، روی قتلگاه
یکی نیست بگه، دارین می کشین، چرا بی گناه

دم غروب، فرشته ها، روضه دارن به نام تو
با نوحه ی، شَیب الخضیب، هنوز میاد پیام تو

«مِن الغریب الی الحبیب..»

مثل مصیبتت، هیچ روضه ای نیس برام
داد میزنم حسین، آخر بگیره صدام

شورشِ اشک من، ای کشته‌ی بی کفن
نالهٔ مرد و زن، ای کشته‌ی بی کفن

_____________________________________________________________________________________

روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام

ذوالجناح آمد ولی با خود سوارش را نداشت
بی قرار بی قرار آمد ،قرارش را نداشت
سالها پا در رکاب حضرت خورشید بود
بر رکاب اما سوار کهنه کارش را نداشت

بر رکاب خود نگین سرخ خاتم را ندید
بر رکاب خود نگین شاهوارش را نداشت
خوب یادش بود وقتی رهسپار جنگ شد
دشت تاب گامهای استوارش را نداشت

لحظه هایی را که بی او از سفر برگشته بود
لحظه هایی را که اصلا انتظارش را نداشت
یال هایش گیسوانی غوطه ور در خاک وخون
چشمهایش چشمه ای که اختیارش را نداشت

اسب بی صاحب شبیه کشتی بی ناخداست
صاحبش را،هستی اش را ، اعتبارش را نداشت
پیکر خود را به خون آسمان آغشته کرد
طاقت دل کندن از دار وندارش را نداشت

اسب ها در قتله گاه آسیمه سر میتاختند
کاش شرم دیدن ایل وتبارش را نداشت
پیکری صدپاره از آوردگاه آورده بود
که حساب زخمهای بی شمارش را نداشت

*اسب سمت خیمه ها برگشت همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب راندیدن…دخترش اومد دستهاش رو دور دست اسب حلقه‌کرد صدا زد.. ای اسب پدر!من که میدونم بابام رو‌کشتن. فقط به یه سؤال من جواب بده. به بابای من آب دادن یا نه؟؟ صدا بزن حسین…..

_____________________________________________________________________________________

روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام

باز شب جمعه و موکب نِعمَ الحبیب
نام تو بردم وَزید از نفسم بوی سیب

شور به پا کرده در هیأت انصار عشق
روضه‌ی هَل من معین، ناله‌ی امَّن یُجیب

عشق، نفس‌گیر شد سینه‌زنت پیر شد
زود بیا دیر شد بر سر نَعش حبیب

مهلت ما سر رسید لحظه‌ی آخر رسید
تا نفسی مانده أوصیکَ بِهذا الغریب

گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق
می‌شنوی نوحه‌ای در غم شیبُ الخضیب

آه از آن لحظه ای که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک

تا تو‌شدی کشته ما بی سرو سامان شدیم
قُلقُله شد در حرم ولوله شد در خیام

وای حسین کشته شد
روضه همین والسلام
ولوله شد در خیام

به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من

سر تو‌دعوا بود ناله کشیدم‌من
سر تو رو بردن دیر رسیدم‌ من

ای کشته ی گرسنه وتشنه ابی عبدالله
حلقومت و سپردی به دشنه ابی عبدالله

«سَیدِ مظلوم حسین‌جانم حسین‌جانم»

حسین رفته به گودال تا شهید شود
حسین رفته به‌ گودال رو‌ سفید شود
حسین رفته‌ که صد مرتبه شهید شود

قراربود گرفتار آن پلید شود
اما بنا نبود شناساییش بعید شود

«حسین آه..حسین آه…حسین آه»

ای که به عشقت اسیر، خیل بنی آدمند
سوختگان غمت با غم‌ِ دل خُرمند

هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت
با خبرانِ غمت بی خبر از عالَمند

تشنه لب عالمین ای شَه مظلوم حسین
فاطمه را نور عین ای شه مظلوم حسین

_____________________________________________________________________________________

روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام

وقت وداع فصل بهاران بگو، حسین!
در لحظه های بارش باران بگو، حسین!

*ای کاش کربلا بارون میومد. یه مادری هی به آسمون نگاه می کرد..ای کاش بارون بیاد بچه امو سیراب کنم‌..*

هرجا دلت گرفت کمی محتشم بخوان
هی در میان گریه بگو جان ! بگو حسین!

کشتی شکست خورده که دیدی به کارزار
در خاک و خون تپیده به میدان بگو، حسین!

از نام گرم او دلِ برف آب می رود
در سردسیر سختِ زمستان بگو، حسین!

تغییر کرده است لغتنامه هایمان
زین پس به جای واژه ی عطشان بگو، حسین!

*آقای ما رو بین دو نهرِ آب با لبِ تشنه سر بریدن.. براشون حرف می زد خطبه می خوند.بهش گفتند: “یَابن فاطِمَه! نَحْنُ غَیرُ تارِکیکْ حَتَّی تَذوقَ المَوتَ عَطَشا” دست ازت برنمی داریم تا با لب تشنه جون بدی…*

روضه بخوان که لحظه ی طغیان چَشم ما
همپای چشمه های خروشان بگو، حسین!

دیدی اگر که جسم قمر زیر آفتاب
مانده سه روز بینِ بیابان بگو، حسین!

دیدی اگر که جامه ی یوسف ربوده اند
افتاده بین معرکه عریان بگو، حسین!

دیدی اگر که قاری قرآن سرش شکست
از سنگ قوم دشمن قرآن بگو، حسین!

 

 

متن سرود ویژهٔ ولادت و ورود حضرت معصومه (س) به شهر قم

0
متن سرود ویژهٔ ولادت و ورود حضرت معصومه (س) به شهر قم

متن سرود ویژهٔ ولادت و ورود حضرت معصومه (س) به شهر قم

به یُمن مقدم بی بی فلک چراغونیه
هوای شهر قم امشب ستاره بارونیه

خوش آمدی، به شهر ما
خواهر شه خراسان

رو چشمامون قدم بزار
فدای تو کل ایران

«یا معصومه،بی بی جانم»

فرشته ها میان امشب زیارت حرمت
چشم همه زائرا هست به دست با کرمت

با یک نگاه، روا کنی حاجتمونو دوباره
بی بی شفای مریضا برا شما کار نداره
امشب ببر کرب بلا دلارو با یک اشاره

«یا معصومه، بی بی جانم »

مژده بدید به همه فاطمه معصومه اومده
تموم دار و نداره امام رضا اومده

پیچیده عطر گل یاس دل ما هوایی داره
صحن و رواق حرمت عجب صفایی داره

«یا معصومه بی بی جانم »

ای دختر خورشید ای خواهر دریا
زهرا ترین زینب، زینب ترین زهرا

ماه مقیم قم مهتاب بیتُ النور
در سایه سار توست سر تا سر دنیا

فهم حقیر ما پایین تر از پایین
وصف بلند تو،بالا تر از بالا

تنها به دست توست ای سوره ی انفاق
دنیای ما امروز عقبای ما فردا

مائیم و چشمی تر ای چشمه ی کوثر
بر ما عطایی کن از فیض اعطینا …

_________________________________________________________________________________________________

ذکر توسل به مناسبت ورود حضرت معصومه (س) به شهر قم

خوشا به حال مردم قم، من میگم بارکَ الله به مردم قم، امروز تا با خبر شدند، حضرت معصومه داره میاد قم، کیلومترها راه اومدند بیرون قم، به استقبال خواهر امام رضا، گل آوردند، نقل و شیرینی آوردند، قربانی کردند، با سلام و صلوات، از دختر موسی بن جعفر و خواهر امام رضا، استقبال کردند …
یه بارکَ الله هم به مردم خراسان باید گفت، وقتی امام رضا تو‌خراسان از دنیا رفت، مردم خراسان همه اومدند، بدن امام رضا رو برداشتند، حتی زنهای نوقانی، اومدند به مرداشون گفتند، ما مَهریه هامون رو به شما می بخشیم، به ما باجازه بدید بریم تشیع جنازه این آقا، این آقا تو شهر ما غریبه، مادر نداره، خواهر نداره، … حضرت معصومه را هم نگذاشتند غریب بمونه، هفده روز تو قم بود، قمی ها بهترین محل بی بی رو اسکان دادند، دورِ بی بی میگشتند، … تو شهر غربت بود، اما نگذاشتند غریب بمونه …
اما مردم، من یه خانمی رو سراغ دارم، تو شهر خودش غریب بود، توو محله خودش غریب بود، تو مدینه غریب بود فاطمه، این روزها بیماره،بستریه، اما کسی ملاقاتش نمیاد، … معمولا کسی که مریضه، توو بستره، نگاهش به در هست، ببینه کی ملاقاتش می آد ؟ این روزها سلمان اومد ملاقات بی بی، … بی بی بهش گلایه کرد، فرمود : سلمان تو هم دیگه بعد بابا سراغ مارو نمیگیری ؟ چه عجب به ما سری زدی سلمان ؟ بی بی جانم ، بی بی جانم …

نه تنها روزها کَس دیدن زهرا نمی آید
که بر دیدار چشمش خواب هم شبها نمی آید

 

 

متن سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع) سال ۱۴۰۲

0
متن سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع) سال 1402

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

سلام، مظهر نجابت
سلام، خاتم نبوت
سلام، سفره داره عالم
سلام، ریشه‌ی کرامت

توسفره داره عالم
از اون قدیم ندیمی
اگه حسن، کریمه
تو جَدُّ الکریمی

تویی همونی که، به ما خدا دادی
دست دخترت رو بوسیدی‌و، به زن بها دادی
بِنَبیٍّ عَرَبیٍّ وَ رَسولٍ مَدَنی
ای که بر سینه فقط، سنگ علی را بزنی
«أبا الزهرا یا رسول الله»

سلام، اعتباره دینم
سلام، عشقه تو‌ی سینم
سلام، صاحبه شفاعت
سلام، مهربون ترینم

میونه مهربونا، تو مهربون ترینی
یقین دارم تو محشر، نوکرت‌ رو می‌‌بینی
مقام مادر ر‌و، تو یاد ما دادی
دست دخترت رو بوسیدی‌و، به زن بها دادی

«بِنَبیٍّ عَرَبیٍّ وَ رَسولٍ مَدَنی
ای که برسینه فقط، سنگ علی را بزنی
«ابا الزهرا یا رسول الله»

سلام، ای مُراد عیسی
سلام، پیر راه موسی
سلام، شهریار عالم
سلام، ای دلیل دنیا

خنده‌ی تو دلیله، وجود عالمینه
دعات می‌شه نصیبه، هرکسی با حسینه
دستِ دل ما رو، به مرتضی دادی
دست دخترت رو بوسیدی‌و، به زن بها دادی

«بِنَبیٍّ عَرَبیٍّ وَ رَسولٍ مَدَنی
ای که برسینه فقط، سنگ علی را بزنی
ابا الزهرا یا رسول الله»

سلام، ای رئیس مکتب
سلام، ای امام مذهب
سلام، ماه آسمونم
سلام، ای دعا‌ی هرلب

نور خدا هنوز از، روایتات می‌باره
هرچی که شیعه داره، به برکت تو داره

به لطف تو امشب، دلا شده لایق
ذکر رو لبای ما شده امشب، یا حضرت صادق

«بِنَبیٍّ عَرَبیٍّ وَ رَسولٍ مَدَنی
ای که برسینه فقط، سنگ علی را بزنی
ابازهرا یا رسول الله»

________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

همه خیر و برکتی یا محمد
طرفدار وحدتی یا محمد

اباالزهرایی امیر مایی
علمدار عزتی یا محمد

حضور تو، ظهور تو
دلای غمگینو زیرو رو کرده

خوشی داره به جهان بر می گرده
کی گفته دنیای ما پراز درده

از همه نظر بینِ، آدما زبونزد بود
برکت زمین نور، حضرت محمد بود

«سَیدی رسول الله….»

گل کوثر، جعفر بن محمد
سلامم بر ،جعفر بن محمد

تا چشمت وا شد علی پیدا شد
تویی حیدر جعفر بن محمد

چراغ راه، ولی الله
دوباره دین خدا رو احیا کن
دوباره مثل حسین غوغا کن

سربازم و باید با، دشمنا طرف باشم
هفده ربیع میخوام زائر نجف باشم

«یا علی ولی الله..‌»

________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

ما قدرت محمّدیم، باعزّت محمّدیم
ما ملت امام حسین، ما امت محمّدیم

تحت لَوای احمد مختاریم
کوهیم‌و غرت علوی داریم

ما پیروزِ بدر و خیبر و احزابیم
ما ذوالفقار حیدر کرّاریم

«دارو ندارمون محمّد رسول الله
ذکر و شعارمون علیً‌ولیَُ‌الله»

لبخندِ روی هر لبی، بنیان گذار مکتبی
ادیان مختلف میگن، صَلا علیکَ یانبی

خورشید دوباره گنبد خضراته
اخلاق تو دلیله، مباهاته

رمز بقای نهضت اسلامه
تیغِ علی‌ و چادر زهراته

مفتخریم به اینکه از نسل، سَلمانیم
ما همه شیعه‌ی مسلمانه، ایرانیم

«دارو ندارمون، محمّد رسول الله
ذکر و شعارمون علیََ ولیُ الله»

ممنون لطف خالقیم، از شیعه های‌ عاشقیم
وقت جهاده علم‌و دین، جیش امام صادقیم

ما از ازل ولایت‌و، می‌شناختیم
تومکتب علی، این دل‌ و دین باختیم
می‌سازیم آخرش بقیع‌ و وقتی
اسرائیل‌ و سعود‌و، برانداختیم

زحمت صادق خدا تو دلامونه،
زحمت صادق علی رو لبامونه

«دارو ندارمون محمّد رسول الله
ذکر و شعارمون علیََ ولیُ الله»

________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

طاق آسموناست پر پروازم
تو خیال مستیم قصه پردازم
توی میخونه‌ی حضرت ساقی
مُطرب عشقمو نغمه می سازم

تویی ترانه‌ی دل بی قرارم
تویی به خدا همه کس و کارم
تویی ساقی همون مِی نابی
که اگه نباشی من خُمارم

دریا میشم، با تو
شیدا میشم، با تو
لیلای دلهای رسوا میشم باتو

«لیلا لیلا لیلا لیلا
مولا مولا مولا مولا
آقا آقا آقا آقام
عشقم احمد،حیدر،زهرا»

لحظه‌های مستیمو با تو می شمارم
عاشق شما و حیدر کرّارم
دیگه من از امشب یا رسول الله
اسممو براتو دیوونه میزارم

تویی بهانه‌ی همه‌ی جنونم
تویی ضربان دل پریشونم
اگه بزاری تا آخر عمرم
دیوونه‌ی دیوونه‌ی تو میمونم

رویا پیشم، با تو
آقا میشم، با تو
من نور چشمای زهرا میشم با تو

«لیلا لیلا لیلا لیلا
مولا مولا مولا مولا
آقا آقا آقا آقام
عشقم احمد،حیدر،زهرا»

هر کی شد عاشقت میده واست سر
یا میشه دیوونه یا میشه مُضطر
میون تموم عاشقات آقا
کشته مُردَت فقط حضرت حیدر

شماها نوای دل بی نوایید
شما و علی باباهای مایید
تا الی الابد تو و علی مولا
یکی یه دونه‌های خود خدایید

تنها میشم، بی تو
رسوا میشم، بی تو
بدترین آدم دنیا میشم بی تو

«لیلا لیلا لیلا لیلا
مولا مولا مولا مولا
آقا آقا آقا آقا
عشقم احمد،حیدر،زهرا»

تا که هست عشق و تا که هست عاشق
تا که هست علم و عالِم لایق
همه مدیون یک نفر هستیم
رییس مذهب، حضرت صادق

اونی که به همه‌ی دلا امیده
اونی که خیرش به ماها رسیده
ایشالله که امشب به ما عیدی
زیارت کرب و بلا میده

خادم میشم، با تو
عالم میشم، با تو
امشب من کربلا عازم میشم با تو

«لیلا لیلا لیلا لیلا
مولا مولا مولا مولا
آقا آقا آقا آقا
عشقم احمد،حیدر،زهرا»

________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

ای رسول الله اعظم جانم جانم جانم
عقل اول نور خاتم جانم جانم جانم

تو پیمبر من ای جانم
سر و سرور من ای جانم
سایه ی سر من ای جانم

به خدا تویی عطر خوش صلوات مکرر من
ای که هوامو داری جزتو ندارم یاری
این شبو دستم رو تو، دست علی میذاری

ای رسول الله اعظم جانم جانم جانم
عقل اول نور خاتم جانم جانم

من که از نسل سلمانم جانم جانم جانم
با نگاه تو مسلمانم جانم جانم جانم

تویی اولُنا یا احمد
تویی اوسَطنا یا احمد
تویی اخِرُنا یا احمد

تونجف، تومدینه و مکه و مشهد و کرب وبلا
در تو خلاصه خوبی، پیش خدا محبوبی
میخ ولایت رو تو، سینه ی ما میکوبی

ای رسول الله اعظم جانم جانم جانم
عقل اول نور خاتم، جانم جانم جانم

در حراء گفتی پیمبر جانم جانم جانم
إِقرأ باسم ربّ حیدر جانم جانم جانم

به سلام علی یا احمد
به مَرام علی یا احمد
به مقام علی یا احمد
که به آیه به آیه قران تو که امام علی

دست علی یار تو خدا نگهدار تو
اسم علی بانی گرمیه بازار تو

یا رسول الله محمد جانم جانم جانم

________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

امشـب بـه مـلائک خبری تازه رسیده
لبخنـد نجـات از نـفس صبـح دمیـده
شیطان عوض جامه دل خویش دریده
اوصـاف خـدا از دهـن بُت که شنیده
یک صبحدم و این همه اعیاد که دیده

اعیاد خدا گشته از ایـن صبح پدیدار

ای بحـر تجـلا! گُهـرت باد مبارک
ای طور نبوت! شَجـرت باد مبارک
ای مکّه! نسیم سحـرت باد مبارک
ای آمنه! قرص قمـرت باد مبارک
میلاد گرامـی پسـرت باد مبارک

دامان تو تا حشر بود مطلع الانوار

ای گمشدگان! گمشدگان! راهبر آمد
در عرصـۀ بیدادگـری، دادگـر آمد
تکبیر بگویید که هجران به سر آمد
تهلیـل برآریـد کــه پیغامبـر آمد
پیغامبـر از بهـر نجـات بشـر آمد

آمد به جهان قافله را قافله سالار

توحیـد بـوَد لالۀ بستـان محمد
جبرییل بوَد مرغ گلستان محمد
تهلیل بگویید بـه فرمـان محمد
خلقت همه گشتند ثناخوان محمد
ذکر همگان آیـۀ “مـا کان محمّد”

از قول خدای احد قـادر دادار

این نـور جمـال ازل، ایـن خالق نور است
این هـم سخن موسی، در وادی طور است
این روی صُحُف، صورت زیبای زَبور است
این روح عدالت به محیط زر و زور است
این منجی آن دخترک زنده به گور است

این است که گل سبز کند از شررِ نار

این است کـه او بـود و همه خلق نبودند
این است که با نام خوشش نامه گشودند
این است که خیل مَلکش سجده نمودند
وصفش همه گفتند و شنیدنـد و سرودند
گفتنـد و شنیدنـد و سرودنـد و ستودند

با این همه کردند به عَجز سخن، اقرار

این است که توحیـد از او نـام گرفته
این است که خورشید از او وام گرفته
این است که از روح بشـر، دام گرفته
این است که دل از دمش آرام گرفته
این است که از دست خدا جام گرفته

سر تا قدم از علم الهی شده سرشار

ای جـان همـه عالــم و آدم بـه فدایت
ای هستیِ هستی کمی از لطف و عطایت
گلبوسـۀ فـردوس، بــه خاکِ کف پایت
روییـده مسیـح از نـفس روحْ فـزایت
کـار ملـک و ذکـر خداونــد، ثنـایت

این ذکر الهی است که دائم شده تکرار

ای چرخ کهن خاک ره طفل صغیرت
روشنگـر بــزم ازلـی روی منیـرت
تـا حشـر، بزرگـان جهانند حقیـرت
حتی به جنـان اهـل بهشتند فقیرت
پیغامبـران یکسـره بودنـد بشیرت

پیوسته نمودند به آقایی‌ات اقرار

اوصاف تو چون وصف خدا فوق حساب است
قرآن تـو را سلطـه بـر ایـن چـار کتاب است
حب تو ثواب است، ثـواب است، ثـواب است
بغض تو عقاب است، عقاب است، عقاب است
تـو آب حیاتـی و جهان بی تو سراب است

تو مهری و روز همه بی‌توست شب تار

«ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ»

در هفدهم ربیع از اَمر اِله در مکّه و در مدینه تابید
دو ماه در مکّه محمّد، به مدینه صادق لا حَولَ و لا قُوَّةَ اِلّا بِاللّه

________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

عرش چراغونیه ، فرش غزل خونیه
دیده ی هر عاشق شیدا ز شوق
امشبُ بارونیِ بارونیه

وا شده درب رحمتُ باب عطوفت خدا
می خونه جبرئیل اومد، حضرت ختم الانبیاء
شد ویرونه طاق کسری، صاحب گنبد خضراء
اومده بیایم بخونیم، پس شادی دل زهرا

«یا اباالزهرا، رسول الله، رسول الله»

چَنگ فلک می زنه ، عشقو نمک می زنه
شیعه ی مولا رو خدا با گِلِ گُل پسرِ زهرا الک می زنه

جن و مَلَک همه می گن علت شور و شِین اومد
جعفر بن محمدِ علی بن الحسین اومد

آقا تویی باغ و بهارم ، عشق تو دار و ندارم
اینو میدونه دو دنیا شیعه گی مو از تو دارم

شد ویرونه طاق کسری، صاحب گنبد خضراء
اومده بیایم بخونیم، پس شادی دل زهرا

«یا ولی الله، حضرت صادق، حضرت صادق»

فارغ از واهمه ام، تا نجف عازمم
شکر خدا سائل پیغمبر و گُل پسرای علی و فاطمه ام

بگین به سائلا بیان، موسم شادی رسیده
امشب و بی بی فاطمه به عاشقا عیدی میده

از مکه مدینه امشب تا نجف و عرش اعلاء
جشنه و میگن ملائک تهنیت حضرت زهرا

«حضرت مادر، چِشت روشن، چشت روشن»

________________________________________________________________________________

مدح خوانی ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص)

کسی که دیگر خود خدا هم
نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند
بیان نماید خصال او را

خدا خودش هم به حیرت آمد
که کِلْکِ صُنعش کند تصور
قیامتی را که جز به محشر
کسی نبیند مثال او را

شبی که ماه جمال احمد
ز شام تار حجاز سر زد
خدا خودش هم به وجد آمد
چو دید ماه جمال او را

مَهی که بَدرش تمامْ بدر است
چو نور مطلق به شامِ قدر است

نه مدح، چیزی به او فزاید
نه ذَم کند کم کمال او را

مباد او را بخوانی از خاک
به خاطر او بپاست افلاک
بیا بخوان از حدیث لولاک
شکوهِ جاه و جلال او را

هنوز قال و مَقال او از
گَلوی گلدسته‌ها بلند است
هنوز هر جا مؤذنی هست
به یاد آرد بلال او را

________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

اومدی و رحمت آوردی
با حسینت دلها رو بردی

فکر فردای شیعه بودی
ما رو دست حیدر سپردی

صاحَب لولاکی فلک خاکِ قدمهاته
جنتُ الاعلی به خدا خنده زهراته

چشمِ کف پاته روی سرم جاته
علی که همراته حق توی دستاته
دلم اسیر گنبد خضراته

همراه خورشید ماه رسیده
مالکِ دل از راه رسیده

باز مدینه غرق صفا شد
صادقِ آلُ الله رسیده

منبع فیضی پسر خورشید و مهتابی
شیخ الائمه صاحب اشرف القابی

مِهر جهان تابی، گوهر نایابی
استاد اَحبابی، عالِم آدابی
طلایه دار روضهٔ اربابی

________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

آی عاقلا ببینید دیوونگی همینه
یه پای دل تو مکه است یه پای دل مدینه

روی دست آمنه خورشیدی از راه رسیده
عَطر گل محمدی میون دلها کشیده

«مدد رسول الله…»

به خاطر دلِ تو دل از همه بریدم
تا تو زِ ره رسیدی به آرزوم رسیدم

مست صهبای توأم ای مست بادهٔ حسین
بده به عشق صادقت عیدی بین الحرمین

«مدد رسول الله …»

سند سینه ی من به نام زیبای نبی
به تایید فاطمه و با مُهر و امضای علی

میدونی این دل من چگونه حیدری شده
روزی که ثبت نام مکتبِ جعفری شده

عشق تو فُلک نجات علی همیشه ناخداست
مقصد این کشتی عشق یا مشهده یاکربلاست

«مدد رسول الله..»

________________________________________________________________________________

مدح خوانی ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

غم و غصه دوباره تحریم است
روز میلاد و روز تکریم است

شب شب و روز عرض تبریک و
لحظات قشنگ تعظیم است

بدهم مژده ای به خسته دلان
عشق آمد زمان ترمیم است

صبح صادق ظهور خواهد کرد
حال و روز زمانه بدخیم است

میرسد آن امام خوبی که
کار و بارش همیشه تعلیم است

سر دبیر مراجع دنیا
و خدایی خدای تحکیم است

موسم عشق و شور و شادی شد
جبرئیل باز هم منادی شد

آیت الله اعظمی در راه
پادشاه معظمی در راه

حجت الله عالم هستی
و امام مکرمی در راه

فاطمی طینتی بدون بدل
و علیِ مجسمی در راه

بندگان خدا هراسی نیست
که وَلیِّ مُسلَّمی در راه…

باشد و نورش آشکار و جلی ست
جعفر بن محمد بن علی ست

مژده بوی بهار می آید
بوی دیدار یار می آید

بوی مولود شهر پیغمبر
بوی زلف نگار می آید

به گمانم که روشنی بخش
همه شب های تار می آید

پسری از سُلاله ی زهرا
مایه ی افتخار می آید

صاحب علم و حلم و فضل علی
وارث ذوالفقار می آید

ششمین پادشاه مُلک زمین
ششمین شَهسوار می آید

پیر و استاد مکتب شیعه
صاحب اقتدار می آید

سوی ما خاکیان مسافر عرش
چقدَر با وقار می آید

سومین نسل پاک صلب حسین
عشق پروردگار می آید

ششمین شاه عالمین آمد
نوه ی حضرت حسین آمد

________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

ببرم میخانه،میخانه میخانه
نوشم ازدستانت ،پیمانه پیمانه

عرشیان مست سبویت
فرشیان بی تاب رویت
گشته این شبها معطر
آسمان از عطر بویت

«مولا مولا،مولا یا نبی الله….»

آمنه میگوید خوشحال خوشحالم
عکس یک زیبا رو،افتاده در فالم

آسمان امشب درخشید
کهکشان برذره بخشید
آسمان نور علی نور
شده میلاد دو خورشید

«مولامولا، مولا یا نبی الله…»

شده ام دیوانه، دیوانه دیوانه
تو چو شمعی و من پروانه پروانه

دل مستان گشته لایق
همه دلهاشان چه عاشق
شده شبهای مدینه
روشن از این صبح صادق

«یابن الزهرا امام صادق مدد…»

________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

همه میدونن کارِت شده دلبری
دل همه دنیارو داری می بری

ای جانم چه پیغمبری
تو که امید دلِ رسوایی

چراغ راه همه دنیایی
تو عشق حیدر، اباالزهرایی

پیچیده رو زمین از عالم بالا
توی گوش مردم دنیا
دلبر فاطمه بَخِّن یا رسول الله

باز امشب می خونم با شور و هیاهو
تو صحن ضامن آهو

نور دل همه بَخِّن یا نبی الله
دلبر فاطمه بَخِّن یا نبی الله

به همه دلای ما تو که مرهمی
با وجود تو دنیا ندارم غمی
منجی همه عالمی

به جان زهرا خودت می‌دونی
که توی دلها چه جایی داری
به قدر عالم فدایی داری

«ابا الزهرایی..»

از وقتی شده به عشق تو گرفتار
میگه هر شب یک صد و ده بار
هر تپش دل ما یا حیدر کرار

اونی که دلش عاشق شده با علی
میرسه از عشق تو به خدا علی
یا حیدر مدد یا علی

شدم مجنون از زمونه سیرم
به عشق حیدر نفس می گیرم
برای ایوون طلا می میرم

«مدد یا حیدر..»

________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

در رحمت خدا وا شده امشب
تو دل عاشقا غوغا شده امشب

میگن از راه رسیده عشقِ مُجَسَّم
هوای عاشق چه زیبا شده امشب

صبح سپیدِ نور امیدِ
غوغای روز محشر رسیده
رسیده منتهای خلقت
رسیده چشمه ی عشق و محبت
رسیده بهترین کِس توی خلقت

«دوسِت دارم یا رسول الله…»

مرغِ شیدایِ دلم باز شده عاشق
تو شبِ ولادتِ امامِ صادق

گاهی رو گنبدِ خضرا میشینه
گاهی رو خاکِ بقیع تو این دقایق

دلبر اومده،سرور اومده
دُرّی زِ نسل حیدر اومده

اومده وارث عترتِ طه
اومده زادهٔ حضرت زهرا
اومده طبیبِ تموم دردا

«دوسِت دارم امامِ صادق…»

اینم حرف اول و آخرمونه
علی بابا، زهرا مادرمونه

چه غم از فتنه داعش و وهابی
وقتی که سیدعلی رهبرمونه

بشنو سعودی، کلبِ یهودی
کارت تمومه بی شک به زودی

به زودی میرسه فصلِ هم عهدی
ریشه داعش و آل سعودی
کنده میشه با دستِ خودِ مهدی

«دوسِت دارم بقیة الله…»

علوی زاده ام و شعارم اینه
که فقط حیدر،امیرالمومنینه

نَسبم در نَسبم غلامِ حیدر
کور بشه هر کی نمیتونه ببینه

اول امامه ذکر مدامه
دوزخ با حُبش بَرداََ سلامه

سلامِ همه ایل و تبارم
سلامِ همه عاشقا به یارم

«دوست دارم باباحیدر…»

________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

ماه اومده..
جان و دل از راه اومده
روحُ الامین جار میزنه
آقا رسول الله اومده

در می زنم..
دم از پیمبر می زنم
عیدیمُ حیدر میده و
تا در خونه اش پر می زنم

ایمان و یقینی، جمع مرسلینی
رحمت خدا بر عالمینی
در مدح مقام تو همین بس
مولای امیرالمومنینی

یا عمادی یا محمد
یا فؤادی یا محمد
یا مولانا یا محمد
ابالزهرا یا محمد

عاشقتم
من شیعهٔ صادقتم
خدا کنه که جوری بشم
بگی که منم لایقتم

شیعه یعنی عاشق مَحرمِ حقایق
یعنی برگزیده بین این همه خلایق

شیعه یعنی پیرو سلاله ی پیمبر
شیعه یعنی سرسپرده ی امام صادق

یا سِراجی یا امامی
صلواتی یا امامی
یا مولانا یا امامی
یابن الزهرا یا امامی

حیدری ام،حسینی و جعفری ام
عنایت فاطمه بود که لایق این برتری ام

________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

خورشیدِ جهان سر زد
بارونِ رحمت امشب اومد

پیچیده این صدا تویِ عالم
صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

داره میباره، ستاره و ماه
بَه چه کمالی! تبارک الله

ای ابرِ رحمت یا محمد یا محمد یا محمد
امیدِ امت یا محمد یا محمد یا محمد

این زمزمهٔ عشقه که تو غارِ حرا پیچیده
خدا به عشقِ روی تو ای آقا
از برکتِ وجودت همه ی ما رو بخشیده

دورت بگردم ای حضرت ماه
بَه چه جمالی! تبارک الله

دلبند زهرا یا محمد یا محمد یا محمد
آقای دنیا یا محمد یا محمد یا محمد

ای ابر رحمت یا محمد یا محمد یا محمد
امید امت یا محمد یا محمد یا محمد

خوش روزیه این چشمام
که تو شبِ زیارتِ سلطان

کنار سقا خونه مقیمم
میدم سلام دوباره
به تو ای شاه خراسان

خدا میدونه، حرم بهشته
براتِ ما رو زهرا نوشته

الحمدُللّه شب عشقه شب عشقه
حال من و تو تب عشقه تب عشقه

________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

باز امشب دره میکده بازه
باز امشب یکی چاره میسازه

«یا ابالزهرا ای جان رسول الله»

خوش اومد به دنیا همه هستی زهرا
همین لحظه با تو شده دنیا دنیا

«صَلّی علیکَ یا نبی»

از بس که تو رحمان و رحیمی
سیمای خدا روی زمینی

«یا ابالزهرا ای جان رسول الله»

تو که جلوه دادی کرامات خدا رو
به ما هدیه کردی همه آل عبا رو

«صَلّی علیک یا نبی»

گل بارون شده شهر مدینه
عِطر تو میپیچه توی سینه

«ای گل زهرا جونم فدات آقا»

دخیل تو کردیم گره هامون و امشب
خدا هم میبخشه گناهامون و امشب

قلبم دوباره عاشقه
آقام امام صادقه…

________________________________________________________________________________

سرود ویژهٔ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام‌ صادق (ع)

رسول اللهی، بزرگ مایی
توعالم تنها تویی که اباالزهرایی

از هر انگشتت رحمت میباره
مهربونتر ازتو دنیا نداره

عاشق تو هرروز و شب
صلوات روی لبهاشه

شیعه ی علی اونه که
شیعه ی محمد باشه

بَلَغَ العُلیٰ بِکَمالِهِ
کَشَفَ الدُّجیٰ بِجَمالِهِ
حَسُنَت جَمیعُ خِصالِهِ
صَلُّوا عَلَیهِ وَ آلِهِ…

دوباره سال جهان شد تحویل
صدای آمنه اومد سلام جبرائیل

توی گهوار ست چه قرص ماهی
صدبارمن دورش بگردم الهی

چه ولادتی ای جانم
چه سعادتی ای جانم

ملائک شدن مبهوتش
چه اُبهتی ای جانم

بَلَغَ العُلیٰ بِکَمالِهِ
کَشَفَ الدُّجیٰ بِجَمالِهِ
حَسُنَت جَمیعُ خِصالِهِ
صَلُّوا عَلَیهِ وَ آلِهِ…

یه عمره شیعه با قلبی عاشق
نشسته پای منبرهای قال الصادق

تو عرش اعلی هستند سرآمد
شیعه های جعفر بن محمد

پای پرچم این مکتب خون این همه سربازه
یه روزی سپاه شیعه بقیع تو رو میسازه

بَلَغَ العُلیٰ بِکَمالِهِ
کَشَفَ الدُّجیٰ بِجَمالِهِ
حَسُنَت جَمیعُ خِصالِهِ
صَلُّوا عَلَیهِ وَ آلِهِ…

 

 

متن روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام‌ حسن عسکری (ع)

4
متن روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام‌ حسن عسکری (ع)

سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت اباالمهدی آقا امام‌حسن عسکری (ع)

سلام امام زمان عزیز همه
منم مثه تو پیرهن سیاه تنمه

صاحب عزا ما شریک غمتیم
تو بیا که همه امون قربون قدمتیم

صاحب عزا ما پای علمتیم
روضه‌ها حرمته مهمون حرمتیم

دیگه آخره نوکریِ دو ماهه مونه
نگاه ما به دستای صاحب زمونه
روزی فاطمیه‌ی ما رو میرسونه

نوکریِ ما رو آقا می‌خری
یا حجة ابن الحسن العسکری

بگو بازم ما رو حرم میبری
یا حجة ابن الحسن العسکری

_____________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت اباالمهدی آقا امام‌حسن عسکری (ع)

ای ز حُسنت عیان،جلوه ی داوری
طلعت احمدی، صولت حیدری

دیو و حور و مَلَک،جن و انس و پری
جمله در محضرت گرم فرمانبری

«سیّدی یا حسن، ایهاالعسکری»

ای ز رخ داده نور، بر مه و آفتاب
نجل ختم رسل، زاده ی بوتراب

بیشتر از سوال داده ما را جواب
دُرِّ دَه بحری و بحر یک دُرِّ ناب

که در آن ده کند،دُرِّ تو گوهری
«سیدی یا حسن،ایهاالعسکری»

سینه ات مخزن، سرِّ سرو عَلن
والد حضرت حجت ابن الحسن

من کجا مدح تو،تو کجا مدح من
مهر هر عاشقان، ماه هر انجمن

والد حضرت حجت ابن الحسن
در تمام وجود کرده روشنگری

«سیّدی یا حسن،ایهاالعسکری»

خال و خطّت حسن، خلق و خویت حسن
خلق و خویت حسن، ماه رویت حسن

ماه رویت حسن،عطر و بویت حسن
عطر و بویت حسن، گفتگویت حسن

داده از هر حسن، خالقت برتری
«سیدی یا حسن، ایهاالعسکری»

خلق در سایه و حق ثناگسترت
هم مَلک عسکرت،هم بشر لشکرت

برگرفته چو جان سامره در برت
صورت و سیرت احمد و حیدرت

ای دُرِ احمدی، ای گل حیدری
سیدی یا حسن، ایهاالعسکری

_____________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت اباالمهدی آقا امام‌حسن عسکری (ع)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَأهلِک أعدائَهُم..يا أَبا مُحَمَّدٍ، يا حَسَنَ بْنَ عَلِي، أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ، يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ….

ای به قربان تو و عمر کَمت
قلبِ مهدی داغدار ماتمت

بی تو مهدی بی کس و یاور شده
طفلِ تنهای تو تنهاتر شده

آه از آن ساعت که سوز و گداز
خواند مهدی بر تن پاکت نماز

*حضرت امام‌حسن عسکری مسموم بود، تشنه شده بود فرمود:”يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِهِ اسْقِنِي الْمَاءَ”امام زمان علیه السلام پدر رو سیراب کرد وصایای امامت رو دریافت کرد. در حالیکه فرزند بزرگوارش سرش رو به دامن داشت رحلت فرمود.امام زمان بدن پدر رو تدفین کرد، غسل داد، بر بدن پدر نماز خواند. ….
اما کربلا، امام سجاد فرمود: پدرم برا خداحافظی آمد. آمد ودایع امامت رو بسپرد،بدنش در محاصره ی تیرها بود مجروح بود نفس میکشید، خون از زخمهای بدنش جاری میشد. سوال کردم احوالِ اهل بیت رو فرمود: همین قدر بهت بگم جز من و تو، مردی در این خیمه باقی نمانده…
وقتی ابی عبدالله میدان میرفت خیمه هاش،بی پناه بود یا بقیة الله..وقتی دیگه ذوالفقار از دستش افتاد توان دفاع به حسب ظاهر نداشت از اسب روی زمین آمد تشنه بود، مسموم بود، خسته بود، غصه دار بود مجروح بود، کسی نبود سرش رو به دامن بگیرد، خاکهای گرم کربلا رو جمع کرد صورت روی خاکها گذاشت زبانش به ذکر خدا مشغول بود،”إلهِى رِضاً بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ”
از یک طرف “وَ اَسرَعَ فَرَسُکَ شارِادً اِلی خِیامِکُ قاصِدَاً”ذوالجناح خبرشهادت رو آورد، اهل بیتِ حسین آمدند بالای تل زینبیه، ناگهان احساس کرد سینه اش سنگین شده…الشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِكَ*

_____________________________________________________________________________

مناجات و توسل ویژهٔ شهادت اباالمهدی آقا امام‌حسن عسکری (ع) سال ۱۴۰۱

ای داغدار داغ پدر، آجرک الله…

*امروز صاحب عزا امام زمانه، مجلس عزای یک پدر رو اولین کسی که جلوی در می ایسته آقازاده است، امام زمان نگاهتون کرده، فرموده اومدی مجلس عزای پدر من رو گرم کنی، خدا خیرت بده‌..*

ای داغدار داغ پدر یابن العسکری
داری دوباره دیده ی تر یابن العسکری

ما هم به غربت پدرت گریه می کنیم
ما را میان گریه بخر یابن العسکری

خسته شدیم، از غمِ دنیای بی امام
از این همه بلا و ضرر، یابن العسکری

*اگه شما باشید دیگه خبری از این فتنه ها نیست، همه دارن همه کار میکنن پرچم شما رو پایین بیارن نمیدونن، صاحب این پرچم، فاطمه ی زهرا ست؛ صاحب چادر فاطمه است، زینت بخش به چادر زهراست تا روزی ک خدا خدایی میکنه خودش حرمت فاطمه اش رو نگه میداره، حالا یه روز حرمتشو شکستن، همون یبار برا خدا بس بود…*

صبر همه تمام شد و شب سحر نشد
کی می رسد زمان سحر یابن العسکری

دیده، ندیده در به در و عاشقت شدیم
چشمان ماست خیره به در، یابن العسکری

آقا به گریه باز به سرداب می روی
از صحن سامرا چه خبر یابن العسکری

ما را که از فراق حرم جان به لب شدیم
تا کربلا دوباره ببر یابن العسکری

از ما قبول کن، کمِ ما را زیاد کن
ای داغدار داغ پدر یابن العسکری

_____________________________________________________________________________

روضه و توسل ویژهٔ شهادت اباالمهدی آقا امام‌حسن عسکری (ع)

اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

ای آفتاب مهرتو روشنگر وجود
در پیشگاه حکم تو ذرّات در سجود

نور تو بُوَد مشعل کانون کاف و نون
روزی که هیچ جلوه ی شمس و قمر نبود

اى مير عسكرى لقب، اى فاطمى نسب
آن را كه نيست مِهر تو از زندگى چه سود

این افتخار گشته نصیبت که از شرف
در خانه ی تو مصلح کل دیده بر گشود

قربان ديده اى كه به بزم تو فاش ديد
جاى قدوم عيسى و موسى و شيث و هود

اى قـبـلـه ی مـراد كه در بـركـةُ الـسَّـبـاع
شیـران به پیش پـاى تـو آرند سر فرود

*امام عسکری علیه السلام سالها زندان بود، یکی از زندانبانها خیلی انسان نانجیب و پستی بود. به دستور خلیفه تصمیم گرفت حضرت عسکری رو ببرد مقابل شیران درنده، به گمانش اینکه شیران درنده حمله میکنند حضرت رو از بین میبرند. هر چی تو تاریخ اومده همسرش بهش اصرار کرد این کار رو نکن فرزند پیغمبر خداست اما گوش نداد. امام عسکری علیه السلام را آورد وارد قفس شیران درنده کرد، نگاه میکرد دقت میکرد فکر میکرد الان شیران درنده حضرت رو میدرند اما دید حضرت با آرامش تمام،میان شیران ایستادن به نماز، شیران درنده دور حضرت حلقه زدند ملتمسانه نگاه به قد و بالای حضرت میکنند…
یا امام عسکری شیران درنده احترام کردند دور شما رو گرفتن آقاجان، اما چه گرگهای درنده ای بودن کربلا، یکی نیزه میزد، یکی شمشیر میزد، یه عده سنگ میزدند، یه عده پیرمردا با عصا میزدند…*

پر میزند دوباره دلم در هوای تو
دارم هوای بوسه به صحن و سرای تو

اذن دخول خوانده دلم تا کنی نظر
زائر شوم دوباره سوی سامرای تو

ای دومین حسن چون حسن ذره پروری
پر میشود دو دست گدا از عطای تو

هم تو غریب هستی و هم مرقدت غریب
اما غریب نیست دمی آشنای تو

دشمن نهاد به زندان و بی خبر
از آنکه هست عالم امکان برای تو

مانند مادرت به جوانی شکسته ای
آید به گوش ناله ی وا اُما از صدای تو

*میدونین امام عسکری چند سالشون بود؟ بیست و هشت سال داشت اما زهر کاری با حضرت کرد بدنشون میلرزید. حتی آبی که دارو داشت رو نتوانست میل کنه. به غلامش فرمود: برو تو حجره، پسرم رو بگو بیاد، میوه ی دلم رو بگو بیاد…*

کاسه ی آب بدستم بنگر میلرزد
زهر افکنده شرر بر جگرم مهدی جان

*آقا زاده ی پنج ساله ای امروز دور بابا میگرده، هی میگه: بابای غریبم…
اما غریبتر از بابا خودِ امام زمان است…*

بعد من سر به بیابان بگذاری شب و روز
باشد از حالت زارت خبرم‌ مهدی جان

میان این همه دشمن چه ها کند مهدی
ز غربت پسر من خدا خبر دارد

*سر بابا رو روی زانو گذاشت، بگم یا امام عسکری؟ سرت روی زانوی عزیز دلبندت بود آقا ، اما من فدای اون سری که بالای نی رفت.” أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ”…حسین…

«صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ»

_____________________________________________________________________________

روضه و توسل ویژهٔ شهادت اباالمهدی آقا امام‌حسن عسکری (ع)

اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ…..

یازده بار جهان گوشه ي زندان کم نیست
کنج زندانِ بلا گریه ي باران کم نیست

سامرائی شده ام ، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست

قسمتِ کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دلِ کعبه همین داغ فراوان کم نیست

یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست

*امشب، شب یتیمی امام زمان ماست ، مولای ما امشب داغ پدر می بیند، برای طفل پنج ساله خیلی سخته، بی بابا بشه … امام عسکری چند سالشونه ؟بیست وهشت سال، یک جوان بیست وهشت ساله از شدت ضعف ، دستش میلرزه، توان نداره، تا نگاه به فرزند دلبندش امام زمان (عج) کرد، اشک از چشمش سرازیر شد …*

حجتُ الله، یگانه پسرم مهدی جان
بنشین این دمِ آخر، به برم مهدی جان

دشمن از زهر جفاکارِ مرا ساخته است
زهر، افکنده شرر بر جگرم مهدی جان

کاسهٔ آب به دستم بنگر می لرزد
لرزه افتاده ز پا تا به سرم مهدی جان

_____________________________________________________________________________

روضه و توسل ویژهٔ شهادت اباالمهدی آقا امام‌حسن عسکری (ع)

این شب ها و روزها، بابا صدا میزد پسرم مهدی، همین روزهاست مادرش بینِ در و دیوار صدا میزنه : پسرم مهدی، کی می آیی ؟ …همه ی غم های عالم روی سینه ی امام زمانه … امام عسکری علیه السلام به شهادت رسیدند، بدن کفن شد ، تدفین شد، شیعیان منتظرند ببینند کی به بدن نماز میخواند؟ همان کسی که به بدن نماز می خواند، امام بعد از امام عسکریست …
یه مرتبه دیدند جعفر، برادر حضرت آمد، رفت جلو بایسته به نماز، هنوز نماز رو شروع نکرده بود، دیدند درب حجره باز شد، یه آقازاده ی پنج ساله ای، شال عزا به گردن انداخته، از حجره بیرون آمد، عبای عمو رو کشید، فرمود :عمو کنار برو، من باید به بدن بابام نماز بخوانم … قربون نماز خوندنت آقاجان … تصور کنید طفل پنج ساله ای ایستاده به بدن بابا نماز می خواند….

 

23 سپتامبر 23
بدون دیدگاه
165
دانلود

متن سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا (ع)

0
متن سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا (ع)

سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام ماه صفر سال ۱۴۰۱

بعد دو ماه عزا،عاشق کربلا
پیرهن سیاشو میسپُره دست امام رضا

همیشه نوکرش،میاد که آخرش
امام رضا دعاش کنه راضی شه مادرش

مسافر هر ساله، دوباره راه افتاده
از اربعین بر گشته راهیه گوهرشاده

«امام رضا یا مولا..»

من بی شَکیبتم، اِبن شَبیبِتم
دو ماهه که سیاه پوشِ جد غریبتم

مثل تو دَم به دَم، یاد محرمم
گریه کنِ حسین میشم، تو روضه ی تواَم

میگن رو خاک حجره، هی به خودت پیچیدی
خنجر کُند آقاجان، زیرگلوت کِی دیدی؟!

«امام رضا یا مولا…»

لحظه ی آخرت کنار بسترت
از مدینه جواد اومد نشست بالاسرت

اینجا پسر اومد، با چشم تر اومد
کربلا بالینِ پسر، چرا پدر اومد؟

کنار اکبر افتاد، دور تا دورش چرخیدن
بلند بلند داد میزد بلند بلند خندیدن

حسین غریب مادر….
السلطان ابالحسن….

_____________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام ماه صفر سال ۱۴۰۱

آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی زِ گناهم بده
شاه پناهم بده

«شاه پناهم بده ،خسته ی راه آمدم
آه نگاهم مکن غرق گناه آمدم»

دامن آلوده و بار گناه آورده ام
گر چه آهی در بساطم نیست آه آورده ام

هر که بودم هر که هستم بر کسی مربوط نیست
برامام مهربان خود پناه آورده ام

ای حرمت ملجا درماندگان
دورمران از درو راهم بده
شاه پناهم بده

«شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم
آه نگاهم مکن غرق گناه آمدم»

لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده

درشب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
شاه پناهم بده

«شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم
آه نگاهم مکن غرق گناه آمدم»

آمدم ای شاه سلامت کنم
عرضارادت به مقامت کنم

آنچه که دارم تو رساندی به من
هیچ ندارم که به نامت کنم

«شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم
آه نگاهم مکن غرق گناه آمدم»

_____________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام ماه صفر سال ۱۴۰۱

دلم خواهد زغم آزاد باشم
کنار پنجرهٔ فولاد باشم

دلم تنگِ رضای مهربان است
همان آقا که او آرام جان است

*میگن آقا امام رضا مانند شخص مارگزیده به خود میپیچید صورت روی خاک گذاشته بود مثل جد غریبش حسین، با جگر سوزان،اما هی نگاهش به دم در بود منتظر میوه ی دلشون جوادالائمه است. اباصلت میگه سرگردان رو صحن خانه ایستادم درها بسته ست یه وقت دیدم یه آقازاده ای مثل قرص ماه یک‌ دفعه کنارم حاضر شد. شباهت عجیبی به امام رضا دارد. سوال کردم آقا! درها بسته بود از کجا وارد شدید؟ فرمود اباصلت! اون خدایی که من رو به یک چشم بهم زدن از مدینه به طوس آورد قادر و تواناست که از درهای بسته هم وارد بشم. آقا شما کی هستید؟فرمودن من جواد الائمه ام، من پسر امام رضام اومدم با بابای مظلومم وداع کنم. تا امام‌ رضا صدای جوادش رو شنید بلند شد، میوه ی دلش رو به بغل گرفت پیشانی فرزندش رو بوسید اما دیگه آقا طاقت نیاورد روی زمین افتاد. جوادالائمه سر بابا رو به دامن گرفت اسرار امامت رو تحویل گرفت وصیتهای بابا رو گوش کرد. اباصلت میگه محزون ایستاده بودم اشک‌ می ریختم‌ یه وقت صدای جواد الائمه بلند شد اباصلت بیا یتیم شدم، بابام شهید شد. فرمودند: اباصلت! کفن بابام رو بیار، بدن آقا رو غسل داد کفن کرد، نماز خواند. با چه عزت و احترامی، عجب تشییع جنازه ای، بی سابقه، جمعیت زیادی در تشییع جنازه ی امام رضا شرکت کردند. با این همه عزت و احترام با این همه زائر و عاشق دلسوخته اما هنوز هم توی زیارتنامه اش میخونیم، غریب الغربا…
امام زمان ما روحی فدا در زیارتنامه ی ناحیه مقدسه به یک شهید دیگه ای هم میگن غریب الغربا اونم جد بزرگوارشون آقامون امام حسینِ…

زنهای نوغان مهریه هاشون رو به شوهرانشون بخشیدن و آمدن تو‌ تشییع جنازه ی امام رضا شرکت کردند. عده ی زیادی نوعروس اومدن تشییع جنازه ی امام رضا…
اما تشییع جنازه ی ارباب ما حسین فقط ده نفر آماده شدن. اول نعل تازه به اسبهاشون زدند. تشییع جنازه ای از بدن حسین کردن که وقتی خواهرش زینب اومد یه نگاهی به اون بدن پاره پاره کرد از روی تعجب صدا زد: آیا تویی برادر زینب؟! آیا تویی عزیز مادرم فاطمه…؟! یا حسین…*

اسم اعظم گذشته از دو لبش
هر که خوانَد تو را به نام، حسین!

خوش بُوَد آن نوا ما را در کام
که بخوانیم تو را مُدام، حسین!

_____________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام ماه صفر سال ۱۴۰۱

ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم

تا قیامت ای رضاجان سر ز خاکت برندارم

منم خاکِ درت غلام و نوکرت
مران از در مرا به جانِ مادرت

«علی موسی الرضا..»

غیر تو یاری ندارم با کِسی کاری ندارم
گر مرا از در برانی جای دیگر من ندارم

تو خوبی من بدم به این در آمدم
به جان فاطمه مکن مولا ردم

«علی موسی الرضا..»

_____________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام ماه صفر سال ۱۴۰۱

یه فکری واسه ی بدی حالم کن
ساعات آخره بیا حلالم کن

رفیق شدن با این گریه ها روز به روز
شرمندتم آقا که زنده ام هنوز

حال دلم آقا فقط با روضته که روبه راه میشه
اگه جداشم از سیاهیا بازم دلم سیاه میشه

تو که یه عمر سایه ات روی سرم بود
اگه که امسال سال آخرم بود

من توی قبر میگم حسین آقامه
تو هم بیا بگو که نوکرم بود

«حسین آه …»

عبای خاکیشو کشیده رو سرش
هی میخوره زمین به یاد مادرش

دست و پا میزنه میسوزه پیکرش
بازم خداروشکر ندیده خواهرش

ندیده خواهرش
که داره خون میاد از گوشهٔ لباش

ندیده خواهرش
که از عطش دیگه در نمیاد صداش

امّا..
فدای خواهری که توی گودال
برادرش رو زیر دست و پا دید

عقیق شو تو دست ساربونو
سرش رو دست شمر بی حیا دید

«حسین آه »

_____________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏…

*با پای دل وارد حرم امام رضا بشیم…*

آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده

ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده

لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده

امام رضا علیه السلام به اباصلت فرمود:
اباصلت من وارد بر مأمون میشم وقتی بیرون آمدم اگر دیدی عبا به سر کشیدم دیگه با من حرف نزن.ابا صلت منتظر بود دید امام رضا بیرون آمدن عبا به سرکشیدن حالشون دگرگونه “یَتَمَلْمَلُ کَتَمَلْمُلِ الْسَّلیم”مثل مارگزیده به خودش میپیچد…وارد خانه شدیم آقا فرمود: اباصلت کسی به ملاقات من نیاد در رو ببند. وارد حجره شد نقل شده فرش حجره روهم جمع کرد رو خاک های حجره مثل مار گزیده به خودش میپیچید. شاید میخواست تأسی به جد اطهرش سید الشهدا کند که تو آخرین لحظات وقتی از اسب روی زمین آمد صورتش رو، رو خاک های گرم کربلا گذاشت..”الهي رِضاً بِقَضائِكَ و تَسْليماً لِامْرِكَ وَ لا مَعْبودَ سِواكَ”ولی همینطوری که خود امام رضا فرمود فاصله خیلی زیاد است.اینجا آقا امام جواد الائمه از مدینه آمد سر مطهر امام رضا رو به دامن گرفت. ولی در کربلا حضرت همین طوری که مشغول ذکر خدا بود ناگهان احساس کرد سینه اش سنگین شده چشم رو باز کرد.. “الشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِكَ،قابِضٌ عَلى شَيبَتِكَ بِيَدِهِ”…

این بیان خود امام رضاست که فرمود: پسر شبیب وقتی میخوای گریه کنی فقط برای جدم حسین گریه کن. برای کدام مصیبتش گریه کنم؟؟”فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ، قابِضٌ عَلى شَيبَتِكَ بِيَدِهِ،مولِغٌ سَيفَهُ عَلى نَحرِك، ذابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِهِ..”
در همین حال بود اهل بیت صدای ذوالجناح رو شنیدن از خیمه ها بیرون دویدن دنبال ذوالجناح به طرف میدان آمدن وقتی رسیدن بالای بلندی نگاه کردن دیدن .دیگه امام حسین توان دفاع کردن از خودش رو ندارد. از همه امام حسین در محاصره ی دشمن است هرکسی باهرسلاحی دارد به حضرت حمله کرده،دختر امیرالمومنین همه توانش رو به کار برد دشمن رو منصرف کند ولی نشد چه کند دختر امیرالمومنین؟ دیدن دستاشو رو سرگذاشت..”وامحمدا واعلیا واحسیناه امافیکم مسلم…”

_____________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام

لاحَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ..

وابسته ام به نان و نوایت، هنوز هم
میمیرم عاشقانه، برایت هنوز هم

سلطان تویی و شاعر درباری ات منم
هستم در آرزوی، عبایت هنوز هم

دِعبل که نیستم ولی افتاده ام ببین
از عَجز و التماس به پایت هنوز هم

در گوشِ آهوانِ به صیاد مبتلا
می پیچد انعکاس صدایت هنوز هم

هفت آسمان مجاور بابُ الجواد تو
خورشید محو آینه هایت هنوز هم

نَقّاره خانه، پنجره فولاد، خادمان
شاهانه هست صحن و سرایت هنوز هم

شُکر خدا که می شود از عشق منقلب
در صحن انقلاب گدایت هنوز هم

محتاجم و کنار ضریحت نشسته ام
در انتظار خیر دعایت هنوز هم

با سردی و گلایه و با دلخوری که نه
با رأفت است لطف و عطایت هنوز هم

از راه دور عرض سلام و دو قطره اشک
پر میکشد دلم به هوایت هنوز هم

از تب زهرِ نفس گیر، تنت می لرزد
همچُنان مار گزیده، بدنت می لرزد

*وقتی حضرت به قصر مأمون رفت و با اون هیبت برگشت، به اباصلت فرمود اگه دیدی عبا روی سرم هست بدون کارِ من تمامه. اباصلت میگه دیدم آقا داره میاد عبا به سر کشیده، حال آقا خرابه، قربون حالت برم آقاجان، میگه سفره ای پهن کرد غلامها همه سرسفره نشستن حضرت دید اینها هیچکدوم لب به غذا نمیزنن فرمود: چرا غذا نمیخورن؟ عرضه داشتن آقاجان میدونن حال شما خرابه گفتن لب به غذا نمیزنیم. حضرت با اون حالش برا اینکه غلامها غذا بخورن لقمه درست کرد تو دهنش گذاشت. اما میگه دیدم لقمه پایین نرفته حضرت با پشت افتاد زمین مثل مارگزیده داره به خودش میپیچه…*

چه کنم ناله زِ دل، وقت تردد نکشی؟!
چه کنم تا که عبا را به سر خود نکشی؟!

رنگ در چهره نداری و رُخت زرد شده
مهربان، دست رئوفت چقدَر سرد شده

شمس نورانی افلاک، زمین افتادی
باز هم پا شدی از خاک، زمین افتادی

بر زمین پیکر خود را مکش اینقدر بس است
تا به حجره، پَر خود را مکش اینقدر بس است

به در حجره رسیدی، به غمت چیره شدی
یاد مادر، به در حجره ی خود خیره شدی

*حضرت فرمود اباصلت، فرش های حجره رو جمع کن، بزار رو این خاکا جان بدم…*

خاطرت باز سوی کرب و بلا جمع شده
فرش های کف این حجره چرا جمع شده؟!

*غریبانه جان دادی تو اون لحظات آخر یاد کربلا بودی ،اما… اما…*

خواهرت نیست کنارت، به عیادت برسد
اندکی صبر کن آقا که جوادت برسد

بین این حجره کسی سنگ به سویت نزند
پنجه ی شمر لعین شانه به مویت نزند

حرمله نیست، سنان نیست، خیالت راحت
خواهرت دل نگران نیست، خیالت راحت

*سر‌ مبارک شما رو دامن جوادِ، داری پاهاتون رو به زمین میکشید، حتی این منظره رو هم خوب شد خواهرتون حضرت معصومه سلام الله علیها نبود و ندید…
اما حضرت زینب سلام الله علیها نگاه کرد دید سَرِ علی اکبر روی زانوی حسینِ…
دید یه عده دارن کف میزنن یه عده دارن هلهله میکنن… یه وقت ابی عبدالله صدا زد: جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درخیمه رسانید..*

_____________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام

صَلَّیَ اللهُ عَلَیکَ یا اَبااَلحَسَن یا علیّ بنَ موسَی أیهَا الرِضــا یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا امامَ الرَئوف یا ثامِنِ الحُجَج…

خوشا آن که دل در هوای تو بسته
که چَشم و دل از ماسَوای تو بسته

شفاعت بدون تو‌معنا ندارد
رضای خدا بر رضای تو بسته

کَرم چهره بر آستان تو سوده‏
شَفاء دل به دارالشفاي تو بسته‏

سرِ رشته‏ي رحمتِ آسماني‏
به گلدسته‏های طلای تو بسته‏

دری هست درگاه رحمت که گردد
برای تو باز و برای تو بسته‏

بشر نَه که جبريل دامان خدمت‏
به ايوان و صحن و سراي تو بسته‏

آقا دیوانه ام اگر که بهشت آرزو کنم
آیم اگر به کوی تو یا ثامنِ الحُجج

با پیکر تو زهر جهان سوز تا چه کرد
خود دانی و خدای تو یا ثامن الحجج

*میان حجره افتاده دوراز اهل و عیال غریب و تنها، زهر به نازنین بدنش اصابت کرده، “یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ اَلسَّلِیمِ” یعنی مثل مارگزیده به خودش میپیچه، از این پهلو به آن
پهلو میلرزه…*

به هر نگاه که می بست و می گشود از درد
جواد نور دل خویش را صدا می کرد

*میوه ی دلش اومد خودشو رساند سر بابا رو به دامن گرفت، ودایع امامت رو تحویل گرفت. پدر، رو دامن پسر جان داد، پسر از مدینه تا طوس آمد. اما کربلا چه خبر بود از خیمه تا گودال امام زین العابدین نتونست بیاد خواهر اومد دید.. الشمر جالسٌ علی صدرک..*

بشکند پایت شکست آیینه اش
پیش من منشین به روی سینه اش

*آنقدر گل آوردن رو نازنین بدن امام رضا ریختن وقتی میخواستن بدن رو بردارن گلها رو عقب زدند بدن رو از زیر گلها بیرون آوردن .اما کربلا، گودی قتلگاه ،عمه ی سادات شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها رو عقب زد سنگها رو از رو بدن برداشت خیره خیره به بدن نازنین برادر نگاه میکرد صدا میزد.. اأنت اخی؟! آیا تو برادر منی ؟!
گاهی هم صدا میزد.. یا جَدّاه! هذا حُسَینٌ بِالْعَراءِ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ،

صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ..

_____________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام

* السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِي وَ عَلَى آبَائِه…*

ای دو عالم حریمِ محترمت
من و لطف و عنایت و کرمت

*خودت رو امشب مشهد ببین، تو حَرَمِ امام رضا، از کدوم صحن وارد میشدی؟ از بابُ الرضا می اومدی؟ از بابُ الجواد می اومدی؟ صحن آزادی؟ صحن انقلاب؟ صحن جمهوری؟ صحن قدس؟ از هر کجا که واردِ حرم میشدی، امشب هم با پای دل وارد شو، برو کنارِ ضریح، نمی دونم پایینِ پا زیارت نامه میخوندی یا بالا سر، یا پیشِ روی مقدسِ امام رضا می ایستادی؟ امشب شبِ دلِ، عشق بازی کن، با مولات حرف بزن، امام رضا کسی رو دست خالی بر نمی گردونه….*

بس‌ که آقا و مهربان هستی
دل آلوده‌ام شده حرمت

جز تو اُلفت به کَس نمی‌گیرم
دلِ خود از تو پس نمی‌گیرم

خوش‌ترین ذکرِ من حکایت توست
مدح تو، وصف تو، روایتِ توست

کس نگوید که من فقیر هستم
همه دارایی‌ام ولایتِ توست

*امید به این دارم اون لحظه ی آخرِ عُمرم بیایی، امید به این دارم شبِ اولِ قبرم بیایی، امید به این دارم اون لحظه ای که نامه ی اعمالم رو به دستم میدن بیایی…” وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ، إِذَا تَطَايَرَتِ الْكُتُبُ يَمِيناً وَ شِمَالًا ” امام رضا فرموده اند: هر کس به زیارت من بیاد من در سه جا به داد او مى رسم و از هراسها و سختيها نجاتش مى دهم…
امشب با پای دل وصل شو به حرم امام رضا، بگو: آقاجان! من نتونستم بیام اما شما اسم من رو جزو زائرانتون بنویسید، امشب این دلت رو به پنجره فولادش گِره بزن…آقاجان!*

گرچه آلوده‌ام ، اگر پَستم
به شما خانواده دل بستم

تو به چشمان بسته‌ام نوری
تو به اُنسِ فقیر، مَسروری

در میانِ ائمۀ اطهار
بـه امامِ رئوف، مشهوری

تو به اُفتاده، بال می‌بخشی
تو نکرده سؤال، می‌بخشی

*هنوز زائر دردش رو نگفته دردش رو دوا میکنی…*

دل ما هر چه هست خانۀ توست
کوه غم‌های ما به شانۀ توست

گر چه بار گناه آوردم
بـه حریمت پناه آوردم

#شاعر استاد حاج غلامرضا سازگار

*امام رضا به آیت الله بهجت رحمت الله علیه فرموده بود: اگه کسی به ما پناه بیاره ما ردش نمی کنیم… آهوی بیابان بهش پناه آوُرد ضامنش شد، به مرد صیاد گفت: من ضامنِ آهو میشم بذار بِره… اون شتر از قصاب خانه فرار کرد، صاحب شتر میگه یازده تا شتر بود من آوُرده بودم قصاب خانه یکیشون فرار کرد، از فاصله ی زیادی نمی دونم راه حرم رو از کجا بلد بود، یکسره دوید تا حرم، همون جا جلو پنجره فولاد زانو زد، گریه می کرد، امام رضا پناهش داد…
امشب تو هم به امام رضا بگو من دو ماه اشک ریختم، به من هم امشب پناه بده، بحق خواهرتون حضرت معصومه سلام الله علیها…*

آبروی من را نبر مولا
به همه گفته ام رضا دارم

تو رئوفِ همه رئوفانی
هیچ کس را زِ در نمیرانی

_____________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام

*امشب اومدیم برای غم های امام رضا گریه کنیم، اما خودِ امام رضا گریه کنِ ابی عبدالله است، خودش فرموده، اگه سفارش خودش نبود نمی گفتم، خودش فرمود:” یَا ابْنَ شَبِیب! إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْن” ای پسرِ شبیب اگه خواستی گریه کنی برای جد غریبِ ما گریه کن… اگه امشب اومدی برا امام رضا اما بگو: حسین!…. یَا ابْنَ شَبِیب! جد مارو کربلا با لب تشنه سر بریدن، یَا ابْنَ شَبِیب! جد مارو کربلا ذبح کردن…
ذبح کردن می دونید یعنی چی؟ یعنی کسی که داره نفس میکِشه سر از بدنش جدا کنن، کربلا چند نفر ذبح شدن، یکیش علی اصغر بود لبهاش به هم میخورد تیر به گلوش زدن” فَذُبِحَ الطِّفل مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن” یکی هم عبدالله بن حسن، رو سینه ی امام حسین داشت گریه می کرد، حرمله تیر به گلوی عبدالله زد، اما یه ذبح دیگه ای هم داریم، این ذبح، ذبح معمولی نیست، ذبح از زیر گلو نیست، ابی عبدالله از قفا سرش رو بریدن…*

یابن شبیب! جد مرا بی هوا زدند
یابن شبیب! جد مرا با عصا زدند

*امام رضا دَم آخر عُمرش صدا زد: فرش هارو جمع کنید، آخه میخوام مثل جد غربیم حسین روی خاک ها جون بدم…*

يكي با نيزه اش از پشت ميزد
يكي با چكمه و با مُشت ميزد

خودم ديدم سنانِ بی مُروَّت
حسينم را به قصد كُشت ميزد

*ای حسین!…*

 

 

11 سپتامبر 23
بدون دیدگاه
90
دانلود

متن روضه و توسل به کریم اهل بیت امام‌ حسن مجتبی (ع)

1
متن روضه و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی (ع)

روضه و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام

“السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ”

ای جان جهان، جهانِ جان ادرکنی
قیوم زمین و آسمان، ادرکنی

ای زنده کننده ی مسیحا الغوث
یا مهدیِ صاحب الزمان ادرکنی

یا بن الحسن!…

تا شود راضی ز اعمالم خدا گفتم حسن
مادرش بر سینه زد! آرام تا گفتم حسن

خود گرسنه ماند و سگ را با غذایش سیر کرد
هر کسی گفت از کَرَم، گفت از سَخا، گفتم حسن

یا کریم و یا ربِ وقت‌ِ مناجاتم شده
من هم از سوز جگر وقت دعا گفتم‌ حسن

ناامیدِ کوچه ها کِی ناامیدم می کند؟
زود حل شد مشکل من‌ هر کجا گفتم حسن

نام او را می برم زهرا تفضّل می کند
تا بگیرد فاطمه دستِ مرا گفتم حسن

در شلوغیِ حرم ناله زدم ای بی حرم !
هر زمان رفتم‌ به پابوسِ رضا گفتم حسن

«امام زاده ی آبادی هم حرم دارد
ولی حسن برادرِ زینب هنوز بی حرم است»

کربلایی ها همه ذکر حسین گفتند و من
با حسین بن علی در کربلا گفتم‌ حسن

*امشب اربعینت رو از امام حسن بگیر، بگو آقاجان! هنوز اربعین من ردیف نشده، من میخوام به نیت شما قدم بردارم، برا من بنویس، ان شاء الله یه روز هم بشه پای پیاده بریم حرمِ امام حسن، قربون اون آقایی برم که بیست و پنج بار پای پیاده سفرِ حج رفت، سه بار همه ی اموالش رو به فقرا داد…*

کربلایی ها همه ذکر حسین گفتند و من
با حسین بن علی در کربلا گفتم‌ حسن

فکر‌ کردم در بقیع ام، گوشه ای کِز کرده ام
بی صدا مرثیه خواندم بی صدا گفتم‌ حسن

کوچه های تنگ یک روزه حسن را پیر کرد
رد شدم‌ با گریه از این کوچه ها گفتم حسن

کشت مرا داغ کوثری که شکسته
خاطره‌ی بغضِ مادری که شکسته

حق بده هرروز زارزار کنم من
خاطره‌ی کوچه را چکار کنم من؟

آی کسی که سوال می‌کنی از من
تا به کنون دیده‌ای کتک بخورد زن؟!

پیش روی مادری که نورِ کهن داشت
یک نفر آمد جلو که دستِ بزن داشت

*خودِ امام حسن در عالم رویا به عبدالزهرا اون روضه خون فرمود: دنبال تاریخ مرگِ من هستی؟ تاریخ مرگ من اون روزی است که من سیلی خوردنِ مادرم زهرا رو دیدم، من اون روز جون دادم…*

غصه همین بس بوَد که شانه به شانه
دست به دیوار آمدیم به خانه

دست پلیدی به ظرفِ کوثرِ من خورد
بشکند آن دست که بر مادر من خورد

داغ زدند عاقبت دلِ پُرِ او را
با لگد انداختند چادر او را

آنکه به کوچه شکست شیشه و بارش
یک پسر هفت ساله بود کنارش

کُشت مرا آهِ سینه سوزِ حسینم
روز کسی نیست مثل روز حسینم

*صدا زد: حسین جان! هر وقت دیدی دستت رو محکم فشار دادم، بدون دیگه کارِ حسن تمام شده، ابی عبدالله کنار بستر امام حسن بود، عرق مرگ بر پیشانیِ امام حسن نشسته بود، یه وقت ابی عبدالله دید امام حسن دستش رو محکم گرفته، فهمید کار برادرش دیگه تمامه، اینجا بود که فرمود: غارت زده کسی نیست که اموالش رو به غارت ببرن، غارت زده منم که برادری مثل حسن رو از دست دادم…
فاخته فرزند معاویه ی ملعونه، میگه: یه وقت دیدم پدرم پشت هم هی میگه: ” الله اکبر، الله اکبر…” گفتم: پدر چی شده؟ چه خبر شده؟ گفت: خبر رسیده حسن بن علی کشته شد… گفتم: پسرِ فاطمه جان داده تو تکبیر میگی؟ گفت: از امشب سَرِ راحت بر زمین میگذارم، خلاص شدم از دستِ حسن بن علی…
آی ناله دارا! اینجا یه جا بود فرزند زهرا جان داد، صدای تکبیر بلند شد، یه روزی هم سری کربلا به نیزه رفت صدای تکبیر بلند شد…

_____________________________________________________________________________________________

روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام

گرچه جگر بین طشت و حال خراب است
کی سر من درمیان بزم شراب است

گرچه به تابوت تیر این همه خورده
پیرهنم را کسی به زور نبرده

آی ابالفضل پیش زینبمان باش
دخترِ حیدر کجا، اراذل و اوباش؟!

کاش که شمشیر بر تنم بنشیند
خواهر من را کسی اسیر نبیند

*یه طبق خرما بود باید بین فقرا تقسیم میشد، پیغمبر به امام حسن فرمود: پسرم! صدقه بر ما حرامه… از همون کودکی یاد امام حسن مجتبی دادن…
آره والله صدقه برا آل الله حرامه، اما یه چند روی است الان تو شام دارن برای این زن و بچه صدقه میارن، هی اُم کلثوم خرماهارو از دست این بچه ها بیرون میندازه، هی میگه:” إِنَّ الصَّدَقَة عَلَیْنَا حَرَام ” صدقه بر ما حرامه، ای حسین!…

_____________________________________________________________________________________________

روضه و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام

عبدالزهرا روضه خون بود، در عالم رؤيا خواب امام حسن مجتبي عليه السلام رو ديد، آقا! فرمود: عبدالزهرا! چرا روضه ي مارو نمي خوني؟ گفت: آقاجان! من يه عُمري روضه خون شما هستم، مگه روضه ي شما همين نيست كه به ما رسوندن، روضه ي زهر و طشت و پاره هاي جگر شما؟ آقا فرمود: اين روضه مَنِ، اما اون روضه اي كه من رو كشت اين روضه نبود، به گريه كن هاي ما بگيد: بچه بودم مادرم ميخواست از خونه بره بيرون، گفتم: مادر! مگه ميشه بدون من بيرون بري؟ پسر بزرگت منم، كجا بدون من ميخواي بري؟ حتي روايت ميگه: ابي عبدالله هم كوچيك بود اومد جلو گفت: مادر! منم ببر، بي بي يه نگاهي بهش كرد، فرمود:” سَيَقتُلُك ” يعني بعداً تو رو ميكُشن، همه با تعجب نگاه مي كردن مگه چه اتفاقي ميخواد بيوفته، اما حسين رو با خودش نبرد يعني موقعِ قتلِ حسنِ…
امام حسن ميگه:با چه غروري دستم رو انداختم توي دستِ مادرم، يه نگاه به بابام كردم، بابا خيالت راحت من دارم با مادرم ميرم، همه جا رو هم نگاه مي كردم كسي نگاهِ چپ به مادرم نكنه، رفتيم مسجد از اونجا برميگشتيم خونه، تا رسيديم به كوچه ي بني هاشم، عبدالزهرا! نانجيبي كه در همه ي عالم مثالش پيدا نميشه، بين راه اومد راهِ من و مادرم رو سد كرد؛ قباله ي فدك دست مادرم بود، نانجيب گفت: فاطمه! قباله ي فدك رو بده من، مادرم گفت: قباله رو نميدم، خدا برا هيچ بچه اي نياره، جلو چشمم چنان به صورت مادرم زد، تا به خودم اومدم ديدم مادرم روي زمين افتاد… عبدالزهرا اينجا بود، گوشواره ي مادرم شكست، واي مادرم! مادرم! مادرم…
عبدالزهرا! تا اينجا دستِ من توي دستِ مادرم بود، اما از اينجا به بعد من عصاي دستِ مادرم شدم، هي ميگفت: مادر چيزي نشده، اما چشمام يه كم تار مي بينه… ديدم مادرم داره راه رو اشتباهي ميره…
ديگه امام حسن بعد اين حادثه روز خوش نديد، تا ساليان سال نيمه ي شب بلند ميشد، شروع مي كرد گريه مي كردن… مي گفت:….*

«مگه يادم ميره من بودم و يه گُلِ پرپر
مگه یادم میره خونابه ی بالِ کبوتر
مگه یادم میره زخمِ رویِ صورت مادر»

دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد

پاره هایِ جگرم می چكد از كُنجِ لبم
عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها افتاد

باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند
راه من باز بر آن كوچه ی غم ها اُفتاد

یاد آن کوچه که با مادر خود می رفتم
به سرم سایه ای از غربتِ بابا اُفتاد

کوچه بن بست شد و در دل آن وانفسا
چشم نامرد به ناموس علی تا اُفتاد

آنچنان زد که رَهِ خانه ی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخساره ی گُل جا اُفتاد

گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد

من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد

شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد

* امام حسن تو بستر افتاده، تا شنيد خواهرش زينب ميخواد بياد فرمود: طشتي كه خونآبه و پاره هاي جگرِ من توي اونه رو زود جمع كنيد، زينب نبايد من رو اينجوري ببينه، حسين جان! زير بغل هاي من رو بگيريد من بشينم، زينب من رو نبايد اينجوري ببينه، يه نگاه كرد ديد همه دارن گريه ميكنن، هيچي بهشون نگفت، تا ديد حسين داره گريه ميكنه، صدا زد: حسين جان! تو چرا داري گريه ميكني؟ برا چي گريه نكم، امامم رو دارم از دست ميدم، آقام رو، داداشم دارم از دست ميدم، يه وقت امام حسن فرمود: “لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله” حسين جان غصه ي من رو نخور، امروز همه ي شما كنار من جمع شديد، تو هستي، زينب هست، اباالفضل هم هست، اما يه روزي مياد كربلا يه عده نانجيب دوره ات ميكنن، تا تو فرياد ميزني همه هلهله ميكنن…
يا امام حسن! خوب شد گفتيد طشت رو جمع كنن، آخه خواهرتون زينب كبري يه جايِ ديگه اي قرارِ طشتي رو ببينه، اما نه با پاره هاي جگر، وارد مجلس يزيد ملعون كه شد، ديد ميان طشتِ طلا يه سَرِ بريده گذاشتن، يزيد چوب ميزنه، سر قرآن ميخونه …ناله بزن: حسين!…*

_____________________________________________________________________________________________

روضه و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام

عبدالزهرا روضه خون بود، در عالم رؤيا خواب امام حسن مجتبي عليه السلام رو ديد، آقا! فرمود: عبدالزهرا! چرا روضه ي مارو نمي خوني؟ گفت: آقاجان! من يه عُمري روضه خون شما هستم، مگه روضه ي شما همين نيست كه به ما رسوندن، روضه ي زهر و طشت و پاره هاي جگر شما؟ آقا فرمود: اين روضه مَنِ، اما اون روضه اي كه من رو كشت اين روضه نبود، به گريه كن هاي ما بگيد: بچه بودم مادرم ميخواست از خونه بره بيرون، گفتم: مادر! مگه ميشه بدون من بيرون بري؟ پسر بزرگت منم، كجا بدون من ميخواي بري؟ حتي روايت ميگه: ابي عبدالله هم كوچيك بود اومد جلو گفت: مادر! منم ببر، بي بي يه نگاهي بهش كرد، فرمود:” سَيَقتُلُك ” يعني بعداً تو رو ميكُشن، همه با تعجب نگاه مي كردن مگه چه اتفاقي ميخواد بيوفته، اما حسين رو با خودش نبرد يعني موقعِ قتلِ حسنِ…
امام حسن ميگه:با چه غروري دستم رو انداختم توي دستِ مادرم، يه نگاه به بابام كردم، بابا خيالت راحت من دارم با مادرم ميرم، همه جا رو هم نگاه مي كردم كسي نگاهِ چپ به مادرم نكنه، رفتيم مسجد از اونجا برميگشتيم خونه، تا رسيديم به كوچه ي بني هاشم، عبدالزهرا! نانجيبي كه در همه ي عالم مثالش پيدا نميشه، بين راه اومد راهِ من و مادرم رو سد كرد؛ قباله ي فدك دست مادرم بود، نانجيب گفت: فاطمه! قباله ي فدك رو بده من، مادرم گفت: قباله رو نميدم، خدا برا هيچ بچه اي نياره، جلو چشمم چنان به صورت مادرم زد، تا به خودم اومدم ديدم مادرم روي زمين افتاد… عبدالزهرا اينجا بود، گوشواره ي مادرم شكست، واي مادرم! مادرم! مادرم…
عبدالزهرا! تا اينجا دستِ من توي دستِ مادرم بود، اما از اينجا به بعد من عصاي دستِ مادرم شدم، هي ميگفت: مادر چيزي نشده، اما چشمام يه كم تار مي بينه… ديدم مادرم داره راه رو اشتباهي ميره…
ديگه امام حسن بعد اين حادثه روز خوش نديد، تا ساليان سال نيمه ي شب بلند ميشد، شروع مي كرد گريه مي كردن… مي گفت:….*

«مگه يادم ميره من بودم و يه گُلِ پرپر
مگه یادم میره خونابه ی بالِ کبوتر
مگه یادم میره زخمِ رویِ صورت مادر»

دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد

پاره هایِ جگرم می چكد از كُنجِ لبم
عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها افتاد

باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند
راه من باز بر آن كوچه ی غم ها اُفتاد

یاد آن کوچه که با مادر خود می رفتم
به سرم سایه ای از غربتِ بابا اُفتاد

کوچه بن بست شد و در دل آن وانفسا
چشم نامرد به ناموس علی تا اُفتاد

آنچنان زد که رَهِ خانه ی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخساره ی گُل جا اُفتاد

گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد

من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد

شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد

* امام حسن تو بستر افتاده، تا شنيد خواهرش زينب ميخواد بياد فرمود: طشتي كه خونآبه و پاره هاي جگرِ من توي اونه رو زود جمع كنيد، زينب نبايد من رو اينجوري ببينه، حسين جان! زير بغل هاي من رو بگيريد من بشينم، زينب من رو نبايد اينجوري ببينه، يه نگاه كرد ديد همه دارن گريه ميكنن، هيچي بهشون نگفت، تا ديد حسين داره گريه ميكنه، صدا زد: حسين جان! تو چرا داري گريه ميكني؟ برا چي گريه نكم، امامم رو دارم از دست ميدم، آقام رو، داداشم دارم از دست ميدم، يه وقت امام حسن فرمود: “لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله” حسين جان غصه ي من رو نخور، امروز همه ي شما كنار من جمع شديد، تو هستي، زينب هست، اباالفضل هم هست، اما يه روزي مياد كربلا يه عده نانجيب دوره ات ميكنن، تا تو فرياد ميزني همه هلهله ميكنن…
يا امام حسن! خوب شد گفتيد طشت رو جمع كنن، آخه خواهرتون زينب كبري يه جايِ ديگه اي قرارِ طشتي رو ببينه، اما نه با پاره هاي جگر، وارد مجلس يزيد ملعون كه شد، ديد ميان طشتِ طلا يه سَرِ بريده گذاشتن، يزيد چوب ميزنه، سر قرآن ميخونه …ناله بزن: حسين!…*

_____________________________________________________________________________________________

روضه و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام

عبدالزهرا روضه خون بود، در عالم رؤيا خواب امام حسن مجتبي عليه السلام رو ديد، آقا! فرمود: عبدالزهرا! چرا روضه ي مارو نمي خوني؟ گفت: آقاجان! من يه عُمري روضه خون شما هستم، مگه روضه ي شما همين نيست كه به ما رسوندن، روضه ي زهر و طشت و پاره هاي جگر شما؟ آقا فرمود: اين روضه مَنِ، اما اون روضه اي كه من رو كشت اين روضه نبود، به گريه كن هاي ما بگيد: بچه بودم مادرم ميخواست از خونه بره بيرون، گفتم: مادر! مگه ميشه بدون من بيرون بري؟ پسر بزرگت منم، كجا بدون من ميخواي بري؟ حتي روايت ميگه: ابي عبدالله هم كوچيك بود اومد جلو گفت: مادر! منم ببر، بي بي يه نگاهي بهش كرد، فرمود:” سَيَقتُلُك ” يعني بعداً تو رو ميكُشن، همه با تعجب نگاه مي كردن مگه چه اتفاقي ميخواد بيوفته، اما حسين رو با خودش نبرد يعني موقعِ قتلِ حسنِ…
امام حسن ميگه:با چه غروري دستم رو انداختم توي دستِ مادرم، يه نگاه به بابام كردم، بابا خيالت راحت من دارم با مادرم ميرم، همه جا رو هم نگاه مي كردم كسي نگاهِ چپ به مادرم نكنه، رفتيم مسجد از اونجا برميگشتيم خونه، تا رسيديم به كوچه ي بني هاشم، عبدالزهرا! نانجيبي كه در همه ي عالم مثالش پيدا نميشه، بين راه اومد راهِ من و مادرم رو سد كرد؛ قباله ي فدك دست مادرم بود، نانجيب گفت: فاطمه! قباله ي فدك رو بده من، مادرم گفت: قباله رو نميدم، خدا برا هيچ بچه اي نياره، جلو چشمم چنان به صورت مادرم زد، تا به خودم اومدم ديدم مادرم روي زمين افتاد… عبدالزهرا اينجا بود، گوشواره ي مادرم شكست، واي مادرم! مادرم! مادرم…
عبدالزهرا! تا اينجا دستِ من توي دستِ مادرم بود، اما از اينجا به بعد من عصاي دستِ مادرم شدم، هي ميگفت: مادر چيزي نشده، اما چشمام يه كم تار مي بينه… ديدم مادرم داره راه رو اشتباهي ميره…
ديگه امام حسن بعد اين حادثه روز خوش نديد، تا ساليان سال نيمه ي شب بلند ميشد، شروع مي كرد گريه مي كردن… مي گفت:….*

«مگه يادم ميره من بودم و يه گُلِ پرپر
مگه یادم میره خونابه ی بالِ کبوتر
مگه یادم میره زخمِ رویِ صورت مادر»

دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد

پاره هایِ جگرم می چكد از كُنجِ لبم
عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها افتاد

باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند
راه من باز بر آن كوچه ی غم ها اُفتاد

یاد آن کوچه که با مادر خود می رفتم
به سرم سایه ای از غربتِ بابا اُفتاد

کوچه بن بست شد و در دل آن وانفسا
چشم نامرد به ناموس علی تا اُفتاد

آنچنان زد که رَهِ خانه ی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخساره ی گُل جا اُفتاد

گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد

من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد

شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد

* امام حسن تو بستر افتاده، تا شنيد خواهرش زينب ميخواد بياد فرمود: طشتي كه خونآبه و پاره هاي جگرِ من توي اونه رو زود جمع كنيد، زينب نبايد من رو اينجوري ببينه، حسين جان! زير بغل هاي من رو بگيريد من بشينم، زينب من رو نبايد اينجوري ببينه، يه نگاه كرد ديد همه دارن گريه ميكنن، هيچي بهشون نگفت، تا ديد حسين داره گريه ميكنه، صدا زد: حسين جان! تو چرا داري گريه ميكني؟ برا چي گريه نكم، امامم رو دارم از دست ميدم، آقام رو، داداشم دارم از دست ميدم، يه وقت امام حسن فرمود: “لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله” حسين جان غصه ي من رو نخور، امروز همه ي شما كنار من جمع شديد، تو هستي، زينب هست، اباالفضل هم هست، اما يه روزي مياد كربلا يه عده نانجيب دوره ات ميكنن، تا تو فرياد ميزني همه هلهله ميكنن…
يا امام حسن! خوب شد گفتيد طشت رو جمع كنن، آخه خواهرتون زينب كبري يه جايِ ديگه اي قرارِ طشتي رو ببينه، اما نه با پاره هاي جگر، وارد مجلس يزيد ملعون كه شد، ديد ميان طشتِ طلا يه سَرِ بريده گذاشتن، يزيد چوب ميزنه، سر قرآن ميخونه …ناله بزن: حسين!…*

_____________________________________________________________________________________________

روضه و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام

“السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ”

ای جان جهان، جهانِ جان ادرکنی
قیوم زمین و آسمان، ادرکنی

ای زنده کننده ی مسیحا الغوث
یا مهدیِ صاحب الزمان ادرکنی

یا بن الحسن!…

تا شود راضی ز اعمالم خدا گفتم حسن
مادرش بر سینه زد! آرام تا گفتم حسن

خود گرسنه ماند و سگ را با غذایش سیر کرد
هر کسی گفت از کَرَم، گفت از سَخا، گفتم حسن

یا کریم و یا ربِ وقت‌ِ مناجاتم شده
من هم از سوز جگر وقت دعا گفتم‌ حسن

ناامیدِ کوچه ها کِی ناامیدم می کند؟
زود حل شد مشکل من‌ هر کجا گفتم حسن

نام او را می برم زهرا تفضّل می کند
تا بگیرد فاطمه دستِ مرا گفتم حسن

در شلوغیِ حرم ناله زدم ای بی حرم !
هر زمان رفتم‌ به پابوسِ رضا گفتم حسن

«امام زاده ی آبادی هم حرم دارد
ولی حسن برادرِ زینب هنوز بی حرم است»

کربلایی ها همه ذکر حسین گفتند و من
با حسین بن علی در کربلا گفتم‌ حسن

*امشب اربعینت رو از امام حسن بگیر، بگو آقاجان! هنوز اربعین من ردیف نشده، من میخوام به نیت شما قدم بردارم، برا من بنویس، ان شاء الله یه روز هم بشه پای پیاده بریم حرمِ امام حسن، قربون اون آقایی برم که بیست و پنج بار پای پیاده سفرِ حج رفت، سه بار همه ی اموالش رو به فقرا داد…*

کربلایی ها همه ذکر حسین گفتند و من
با حسین بن علی در کربلا گفتم‌ حسن

فکر‌ کردم در بقیع ام، گوشه ای کِز کرده ام
بی صدا مرثیه خواندم بی صدا گفتم‌ حسن

کوچه های تنگ یک روزه حسن را پیر کرد
رد شدم‌ با گریه از این کوچه ها گفتم حسن

کشت مرا داغ کوثری که شکسته
خاطره‌ی بغضِ مادری که شکسته

حق بده هرروز زارزار کنم من
خاطره‌ی کوچه را چکار کنم من؟

آی کسی که سوال می‌کنی از من
تا به کنون دیده‌ای کتک بخورد زن؟!

پیش روی مادری که نورِ کهن داشت
یک نفر آمد جلو که دستِ بزن داشت

*خودِ امام حسن در عالم رویا به عبدالزهرا اون روضه خون فرمود: دنبال تاریخ مرگِ من هستی؟ تاریخ مرگ من اون روزی است که من سیلی خوردنِ مادرم زهرا رو دیدم، من اون روز جون دادم…*

غصه همین بس بوَد که شانه به شانه
دست به دیوار آمدیم به خانه

دست پلیدی به ظرفِ کوثرِ من خورد
بشکند آن دست که بر مادر من خورد

داغ زدند عاقبت دلِ پُرِ او را
با لگد انداختند چادر او را

آنکه به کوچه شکست شیشه و بارش
یک پسر هفت ساله بود کنارش

کُشت مرا آهِ سینه سوزِ حسینم
روز کسی نیست مثل روز حسینم

*صدا زد: حسین جان! هر وقت دیدی دستت رو محکم فشار دادم، بدون دیگه کارِ حسن تمام شده، ابی عبدالله کنار بستر امام حسن بود، عرق مرگ بر پیشانیِ امام حسن نشسته بود، یه وقت ابی عبدالله دید امام حسن دستش رو محکم گرفته، فهمید کار برادرش دیگه تمامه، اینجا بود که فرمود: غارت زده کسی نیست که اموالش رو به غارت ببرن، غارت زده منم که برادری مثل حسن رو از دست دادم…
فاخته فرزند معاویه ی ملعونه، میگه: یه وقت دیدم پدرم پشت هم هی میگه: ” الله اکبر، الله اکبر…” گفتم: پدر چی شده؟ چه خبر شده؟ گفت: خبر رسیده حسن بن علی کشته شد… گفتم: پسرِ فاطمه جان داده تو تکبیر میگی؟ گفت: از امشب سَرِ راحت بر زمین میگذارم، خلاص شدم از دستِ حسن بن علی…
آی ناله دارا! اینجا یه جا بود فرزند زهرا جان داد، صدای تکبیر بلند شد، یه روزی هم سری کربلا به نیزه رفت صدای تکبیر بلند شد…

_____________________________________________________________________________________________

روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام

گرچه جگر بین طشت و حال خراب است
کی سر من درمیان بزم شراب است

گرچه به تابوت تیر این همه خورده
پیرهنم را کسی به زور نبرده

آی ابالفضل پیش زینبمان باش
دخترِ حیدر کجا، اراذل و اوباش؟!

کاش که شمشیر بر تنم بنشیند
خواهر من را کسی اسیر نبیند

*یه طبق خرما بود باید بین فقرا تقسیم میشد، پیغمبر به امام حسن فرمود: پسرم! صدقه بر ما حرامه… از همون کودکی یاد امام حسن مجتبی دادن…
آره والله صدقه برا آل الله حرامه، اما یه چند روی است الان تو شام دارن برای این زن و بچه صدقه میارن، هی اُم کلثوم خرماهارو از دست این بچه ها بیرون میندازه، هی میگه:” إِنَّ الصَّدَقَة عَلَیْنَا حَرَام ” صدقه بر ما حرامه، ای حسین!…

_____________________________________________________________________________________________

روضه و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام

عبدالزهرا روضه خون بود، در عالم رؤيا خواب امام حسن مجتبي عليه السلام رو ديد، آقا! فرمود: عبدالزهرا! چرا روضه ي مارو نمي خوني؟ گفت: آقاجان! من يه عُمري روضه خون شما هستم، مگه روضه ي شما همين نيست كه به ما رسوندن، روضه ي زهر و طشت و پاره هاي جگر شما؟ آقا فرمود: اين روضه مَنِ، اما اون روضه اي كه من رو كشت اين روضه نبود، به گريه كن هاي ما بگيد: بچه بودم مادرم ميخواست از خونه بره بيرون، گفتم: مادر! مگه ميشه بدون من بيرون بري؟ پسر بزرگت منم، كجا بدون من ميخواي بري؟ حتي روايت ميگه: ابي عبدالله هم كوچيك بود اومد جلو گفت: مادر! منم ببر، بي بي يه نگاهي بهش كرد، فرمود:” سَيَقتُلُك ” يعني بعداً تو رو ميكُشن، همه با تعجب نگاه مي كردن مگه چه اتفاقي ميخواد بيوفته، اما حسين رو با خودش نبرد يعني موقعِ قتلِ حسنِ…
امام حسن ميگه:با چه غروري دستم رو انداختم توي دستِ مادرم، يه نگاه به بابام كردم، بابا خيالت راحت من دارم با مادرم ميرم، همه جا رو هم نگاه مي كردم كسي نگاهِ چپ به مادرم نكنه، رفتيم مسجد از اونجا برميگشتيم خونه، تا رسيديم به كوچه ي بني هاشم، عبدالزهرا! نانجيبي كه در همه ي عالم مثالش پيدا نميشه، بين راه اومد راهِ من و مادرم رو سد كرد؛ قباله ي فدك دست مادرم بود، نانجيب گفت: فاطمه! قباله ي فدك رو بده من، مادرم گفت: قباله رو نميدم، خدا برا هيچ بچه اي نياره، جلو چشمم چنان به صورت مادرم زد، تا به خودم اومدم ديدم مادرم روي زمين افتاد… عبدالزهرا اينجا بود، گوشواره ي مادرم شكست، واي مادرم! مادرم! مادرم…
عبدالزهرا! تا اينجا دستِ من توي دستِ مادرم بود، اما از اينجا به بعد من عصاي دستِ مادرم شدم، هي ميگفت: مادر چيزي نشده، اما چشمام يه كم تار مي بينه… ديدم مادرم داره راه رو اشتباهي ميره…
ديگه امام حسن بعد اين حادثه روز خوش نديد، تا ساليان سال نيمه ي شب بلند ميشد، شروع مي كرد گريه مي كردن… مي گفت:….*

«مگه يادم ميره من بودم و يه گُلِ پرپر
مگه یادم میره خونابه ی بالِ کبوتر
مگه یادم میره زخمِ رویِ صورت مادر»

دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد

پاره هایِ جگرم می چكد از كُنجِ لبم
عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها افتاد

باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند
راه من باز بر آن كوچه ی غم ها اُفتاد

یاد آن کوچه که با مادر خود می رفتم
به سرم سایه ای از غربتِ بابا اُفتاد

کوچه بن بست شد و در دل آن وانفسا
چشم نامرد به ناموس علی تا اُفتاد

آنچنان زد که رَهِ خانه ی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخساره ی گُل جا اُفتاد

گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد

من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد

شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد

* امام حسن تو بستر افتاده، تا شنيد خواهرش زينب ميخواد بياد فرمود: طشتي كه خونآبه و پاره هاي جگرِ من توي اونه رو زود جمع كنيد، زينب نبايد من رو اينجوري ببينه، حسين جان! زير بغل هاي من رو بگيريد من بشينم، زينب من رو نبايد اينجوري ببينه، يه نگاه كرد ديد همه دارن گريه ميكنن، هيچي بهشون نگفت، تا ديد حسين داره گريه ميكنه، صدا زد: حسين جان! تو چرا داري گريه ميكني؟  برا چي گريه نكم، امامم رو دارم از دست ميدم، آقام رو، داداشم دارم از دست ميدم، يه وقت امام حسن فرمود: “لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله” حسين جان غصه ي من رو نخور، امروز همه ي شما كنار من جمع شديد، تو هستي، زينب هست، اباالفضل هم هست، اما يه روزي مياد كربلا يه عده نانجيب دوره ات ميكنن، تا تو فرياد ميزني همه هلهله ميكنن…
يا امام حسن! خوب شد گفتيد طشت رو جمع كنن، آخه خواهرتون زينب كبري يه جايِ ديگه اي قرارِ طشتي رو ببينه، اما نه با پاره هاي جگر، وارد مجلس يزيد ملعون كه شد، ديد ميان طشتِ طلا يه سَرِ بريده گذاشتن، يزيد چوب ميزنه، سر قرآن ميخونه …ناله بزن: حسين!…*

_____________________________________________________________________________________________

روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن‌مجتبی علیه السلام

السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ بِمُوَالاتِکُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ وَ لَکُمُ الْمَوَدَّةُالْوَاجِبَةُ

مِرات جمال مصطفایی
فرزند بزرگ مرتضایی
در عرش خدا ز روز اول
منصوب بنام مجتبایی

برکاسه ی ما حسن نوشتند
تو صاحب این همه گدایی
شد دامن تو ضریحِ سائل
از بس که شما گره گشایی

قبر تو اگر چه گشته ویران
محروم زِ گنبد طلایی
با نام تو آبرو گرفتیم
تو مالک سرزمین مایی

ایران حَسنیه ی جهان است
تا کور شود چَشم بهایی
اولاد تو صاحب حریمن
در مملکت امام رضایی
فرزند تو سیّدالکریم است
دارد چه حرم چه بارگاهی

این بی حرمی دلیل دارد
تو خاک نشین کوچه هایی
در کوچه به چَشم خون گرفته
میگفت یکی، حسن کجایی؟
در پیش تو مادرت زمین خورد
کابوس تو شد عجب صدایی
هم چادر و پوشیه، معجر
شد پاره به ضرب بی هوایی

«آی…حسن جان حسن جان»

هم غیرت تو شده لگد مال
با سیلی دست بی حیایی
تو شاهد چادر سیاهی
خاکی شده زیر دست و پایی

تو شاهد گوشِ پاره بودی
دنبال دو گوشواره بودی

بر سینه شراره های غم خورد
چون ضربه به غیرت حرم خورد
در شهر مدینه وسط روز
تشییع جنازه ات بهم خورد

خون میچکد از کنار تابوت
برپیکرتو تیر ستم خورد
خونی شدن کفن، مدینه
از پهلوی مادرت رقم خورد

این تیزی تیرها کجا و
آن میخ که بر قلب حرم خورد
مادر به اشاره گفت فضه!
در با چه شتابی به سرم خورد؟
دیدی کف پای یک حرامی
بر چادر پاک و محترم خورد

آخه در کرب وبلا میان گودال
جسمی ست که نیزه دم به دم خورد
زینب به حسین رسید اما
یک ضربه لگد به هر قدم خورد
فریاد زد ای حسین برخیز
دستان عدو به معجرم خورد…

_____________________________________________________________________________________________

روضه و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم وَ أَهْلِکْ أَعْدائِهمْ أَجْمَعین ….
یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه..

تشنه ام تشنه زِ پا تا سرِ من می سوزد
کارِ زَهر است که بال و پر من می سوزد

بس که در سینه ی خود شعله ی ماتم دارم
از دم و بازدمم بِستر من می سوزد

باز هم روی لبم قِصّه ی مادر گُل کرد
باز هم در نظرم مادر من می سوزد

بر لبم روضه ی «لایوم کیوم العاشور»
عالَم از زمزمه ی آخر من می سوزد

چِشم وا کردم و دیدم که به صحرای غمی
خیمه هایی ست که دور و بر من می سوزد

دختری می دود و روی لبش این آواست:
عمّه دریاب مرا معجر من می سوزد

حجله ای زیر سُم اسب به پا شد دیدم
با تن لِه شده نیلوفر من می سوزد

در سراشیبی گودال در آغوش حسین
تن بی دستِ گلِ پرپر من می سوزد

آخرین زمزمه از تشنه ی گودال آمد:
قطره ای آب خدا حنجر من می سوزد

آن طرف غارت پیراهن و خُود و نعلین
این طرف لَطمه زنان خواهر من می سوزد

«صلی الله علیک یااباعبدالله و رحمت الله و برکاته»

_____________________________________________________________________________________________

روضه و توسل به مریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی علیک یا ابامحمد یا حسن ابن علی ایهاالکریم وابن کریم یابن رسول الله…

گرچه در مظلومیت احساس غربت می‌کنیم
می‌رسد از راه روزی که قیامت می کنیم

می‌رسد روزی که می‌سازیم صحنت را حسن
بعد از آن درباره اش هرروز صحبت میکنیم

از مزارت گرد غم یک روز جارو میشود
خاک های روی آن را مهر تربت می کنیم

عاقبت یک روز از درگاه بابُ القاسمت
پرچم گنبد طلایت را زیارت می کنیم

عاقبت یک روز رو به گنبدت می ایستیم
دست بر سینه به تو عرض ارادت می کنیم

در حیاط صحن تو آنقدر سینه می زنیم
بعداز آن در سایه سارت استراحت می کنیم

در میان کوچه ی بغض تو هیأت می زنیم
در عزای مادرت ذکر مصیبت می کنیم

*شب شهادت اون آقای کریمیه که به همه لطف کرد.اما تو‌خونه زهرش دادن جواب یه عمر مهربونیش رو این جور دادن.جگر آقامون رو‌پاره پاره کردن. تاریخ نوشته پادشاه روم این زهر رو برا معاویه فرستاد نامه نوشت این زهر رو‌ خرج آدمیزاد نکنید.وقتی طبیب اومد کنار بستر امام‌حسن رو‌ کرد به ابی عبدالله گفت:آقا!زهر داخل بدن آقا رو‌ قطعه قطعه کرده همه کنار امام‌حسن ناراحت بودن که حالش این طور شده تشت پر از خون شده اما خود آقا امام‌حسن‌ خوشحال بود….*

ای تشت یاری ام بده دیگر بریده ام
این زهر را به قصد شفایم چشیده ام

کم سن و سال بودم و پیری به من رسید
مانند شمع قطره به قطره چکیده ام

راضی به مُردنم که نبینم مغیره را
من نازِ مرگ را به دل و جان خریده ام

عمری زِ کوچه رد شدم و سوخت صورتم
کوچه نرفته ای که بدانی چه دیده ام

راحت از این زخم و جراحت شده ام
زِ دیدن مغیره راحت شده ام

وای منُ وای منُ وای من
میخ درُ سینه ی زهرای من

فاطمه جان!
گوشه ی چشم تو چرا شد کبود
فاطمه جان مگر علی مرده بود

*تاریخ نوشته دم آخر امیرالمؤمنین، بچه ها، صدیقهٔ طاهره دور پیغمبر جمع شدن. پیغمبر به علی ابن ابیطالب فرمود:علی جان! یه قولی به من بده. آقا چه قولی؟علی جان !حقِّت رو غصب می کنن چه می کنی؟ آقا فرمود:”صَبرتُ و سَلَّمتُ و رَضیتُ” علی جان بهت ظلم‌میکنن، دشنام میدن چه می کنی؟آقا فرمود:”صَبرتُ وَ سَلَّمتُ وَ رَضیتُ”علی جان‌ حرمتت رو‌ میشکنن. یا رسول الله یعنی چی؟ جلو‌ چشمت فاطمه ات رو‌ میزنن. امیرالمؤمنین سر انداخت پایین گریه کرد ولی صدا زد”صَبرتُ وَ سَلَّمتُ وَ رَضیتُ” علی صبر کرد ولی پیر شد..*

«من ایستاده بودم، دیدم که همسرم را
دشمن گهی به کوچه گاهی به خانه می زد»

ابی عبدالله کودک بود طبق عادت پرید رو سینه ی پیغمبر امیرالمؤمنین اومد ابی عبدالله رو از روسینه ی پیامبر برداره پیغمبر فرمود: نه علی جان بزار حسین روسینه ام باشه مایه ی آرامش منه. شروع کرد بدن ابی عبدالله رو بوسیدن وگریه کردن.ابی عبدالله پرسید یا رسول الله چرا گریه می کنید؟فرمود:پسرم هرجا رو میبوسم جای شمشیر و نیزه است..*

پس با زبان پُرگله آن بضعهٔ الرسول
رو کرد بر مدینه که یا ایها الرّسول

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست

*یا رسول الله نوشتن دم‌ آخر سر به دامن امیرالمؤمنین گذاشتید وجون دادید.چه جایی بهتر از اینجا، دم آخر همه رو به علی سپردید چشم به چشم علی داشتید وجان دادید. ای کاش تو‌گودی قتلگاهم یکی میومد سر حسینت رو به دامن بگیره ..*

به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من

سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سرت رو خولی برد دیر رسیدم من

زینب یه موقعی رسید که کنار قتلگاه صدا میزد”اَ اَنت اَخی و ابنَ اُمّی”؟!

_____________________________________________________________________________________________

روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام

مادرش فاطمه فرمود غریب است حسن
پس بگرییدو بگیرید عزای حسنم

*چندین مرتبه سراغ داریم حضرت زهرا گله کردن از روضه خوانها، که مگر حسن پسر من نبود؟ چرا برا حسنم اشک نریختید؟ روضه نخواندید؟؟
شنیده اید اشک برا امام حسن ،گره های کور رو باز میکنه..*

کل فرزندان زهرا،سفره دارند و کریم
بین اولادکریمش مجتبایش، بیشتر

میکند زهرا برای گریه کن هایش دعا
هر که اشکش بیشتر،سهم دعایش بیشتر

بعد از دو ماه اشک و عزا گریه کن بر حسن
خواهی رضای فاطمه را گریه کن بر حسن

این روضه وا کند گره کور را اگر
دردت شده بدون دوا گریه کن بر حسن

باز این چه شورش است تو ای سینه زن بیا
همراه سیدالشهدا گریه کن بر حسن

با چِشم دل اگر تو بقیع نگاه کنی ، نه گنبدی، نه صحن و سرایی، نه زائری، ای زائران کرببلا گریه کن بر حسن

او گرچه مادریست ولی بی کسی اش
خیلی شبیه شیر خداست گریه کن بر حسن

آید به گوش ناله ی زهرا که میزند
در کوچه ی مدینه صدا گریه کن بر حسن

ما را به تیر و مجلس تشییع یک امام
هرگز نبود شرط وفا گریه کن بر حسن

*سر تابوت رو خود امام حسین برداشت خیره خیره نگاه کرد آخه این چوبه های تیر از تابوت گذشته بود بدن مطهر برادر رو سوراخ سوراخ کرده بود.بدن برادر رو تو قبر گذاشت.بندای کفن رو باز کرد صورت رو صورت برادر گذاشت…..
قبر رو پوشاندن نشست کنار قبر برادرش امام‌مجتبی، یه چند جمله روضه خواند برا بنی هاشم، گفت…*

غارت زده منم که کنارت نشسته ام
غارت زده منم که ز داغت شکسته ام

غارت زده منم که تو را خاک می کنم داداش
تابوت تو رو زِ خون تنت پاک می کنم

غارت زده منم که زِ داغ برادرم
می ریزم از کنارِ تنت خاک بر سرم

غارت زده منم چه کنم با جنازه ات
ای وای ریخته بر زمین خون تازه ات

غارت زده منم که زِ کف داده صبر را
با دست خویش کنده برای تو قبر را

من را به داغ تو غارت نموده اند
نه کربلا وکوفه نه در شام برادرم

داغی که رفتن تو روی سینه ام گذاشت
باور کنید سختتر شده از غارتِ حرم

*زینب کنار بستربرادرش امام‌حسن ،وقتی پاره های جگر برادر رو دید دستارو، رو سر گذاشت فریاد وامحمدا سر داد…. روز عاشورا کربلا وقتی خبر شهادت عباس رو شنید دیدن زینب حرکت کرد اومد کنار خیمه ی اباالفضل نشست رو زمین،اونجام این دستا رو بالای سر گذاشت هی فریاد می زد.. امان از اسیری.‌…*

دستاتون رو بیارید بالا شب شهادت امام‌ حسنه خشنودی دل مادرش فاطمه سه مرتبه یا حسین

 

 

11 سپتامبر 23
بدون دیدگاه
460
دانلود

متن سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت پیامبر اکرم (ص)

0
متن سینه زنی و توسل ویژهٔ شهادت پیامبر اکرم (ص)

روضه و توسل ویژهٔ شهادت پیامبر اکرم (ص)

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
دیدم شروع محشر کبرای دیگر است

گردون شده سیاه و فضا پر زِ دود و آه
تاریک تر زِ عرصه ی تاریک محشر است

گَرد ملال بر رخ، اسلام و مسلمین
اشک عزا به دیده ی زهرای اطهر است

گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر
دیدم که روز، روزِ عزای پیمبر است

پایان عمر سیّد و مولای کائنات
آغاز روز غربتِ زهرا و حیدر است

قرآن غریب و فاطمه از آن غریب تر
اسلام را سیاه به تن، خاک بر سر است

روی حسین مانده به دیوارِ بی کسی
چِشم حسن به اشکِ دو چِشم برادر است

ای دل بیا؛ گریه ی زینب نظاره کن
مانند پیروهَن؛ جگر خویش پاره کن

زهرا به خانه و ملکُ الموت پشت در
از بهرِ قبض روحِ، شریفِ پیامبر

از هیچ کس نکرده طلبِ اذن و ای عجب
بی اذن فاطمه نَنَهد پای پیشتر

*یا رسول الله! امروز ملک الموت بدون‌ اجازه وارد نشد اما چند روز دیگه آتش به در خانه ی فاطمه میزنن..*

با آنکه بود داغِ پدر سخت فاطمه
در باز کرد و اشک فروریخت از بَصر

یک چِشم او به سوی اَجل چِشم دیگرش
محو نگاه آخر خود بود بر پدر

اشکِ حسن چکیده به رخسارِ مصطفی
روی حسین به روی قلبِ پیامبر

*امیرالمؤمنین اومدبچه ها رو از روسینه ی پیامبر برداره حضرت فرمود: علی جان بزار بچه هام رو سینه ی من بمانند…*

دیگر نداشت جان که کُند هر دو را سوار
بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر

زد بوسه ها به حلق حسین و لبِ حسن
از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بَر

هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه
گاهی زِ تشت و گاه زِ گودالِ قتلگاه

پیغمبری که دید ستم های بی شمار
از کس نخواست اجر رسالت به روزگار

چون ارتحال یافت خلایق شدند جمع
تا هدیه ای دهند به زهرای داغدار

گویا نداشت شهر مدینه درختِ گُل
کآن را کنند در مقدمِ فاطمه نثار

بر دوش بار هیزمشان جای دسته گل
رنگِ شَرارت از رُخشان بود آشکار

بابی که بود زائر آن سیّد رُسُل
آتش زدند عاقبت آن قوم نابکار

بر روی دست و سینه ی آن بَضعةُ الرسول
تقدیم شد سه لوحه به عنوان افتخار

سیلی و تازیانه و ضرب غلافِ تیغ
ای دل بگیر آتش و ای دیده خون ببار

آید صدای فاطمه از پشت در به گوش
تا صبح روز حشر مباد این صدا خموش…

جبرئیل و اسرافیل و میکائیل و عزرائیل با چندتا از ملائکه اومدن محضر پیغمبر فرمودند:یا رسول الله!اومدیم از علی وعده ی صبر بگیریم.پیامبر فرمود:چه صبری؟؟؟فرمودند:یا رسول الله به امیرالمومنین بگو بعد از شما حقش رو میگیرن…رسول الله فرمودن:علی جان حقت رو میگیرن چه می کنی؟امیرالمومنین فرمود:صبر میکنم.علی جان حقت رو غصب میکنن چه میکنی؟صبر میکنم .علی جان خانه نشینت میکنن چه می کنی؟ فرمود صبر میکنم.یاعلی آتش به در خانه ات میزنن چه میکنی ؟صبر میکنم.علی جان ریسمان به گردنت می اندازن چه می کنی؟ صبر میکنم.علی جان دو دستت رو میبندن چه می کنی؟صبر میکنم.یه وقت پیغمبر اکرم یه چیزی به امیرالمومنین فرمود،همینطور که نشسته بود با صورت به زمین خوردبیهوش شد،وقتی به هوش اومدپرسیدن یا رسول الله اینجا هم صبر کنم؟؟رسول الله فرمودن علی جان باید بگی صبر میکنم.رسول الله فرمودند:علی جان سیلی به صورت فاطمه میزنن،تازیانه به بدن زهرام میزنن…طولی نکشید بین در و دیوار صدای ناله ی فاطمه بلند شد…بابا یا رسول الله! پاشو ببین امت تو با دخترت فاطمه چه کردن…امّا یه ناله دیگه ام زد فاطمه:صدا زد فضّه کمکم کن، به خدا محسنم رو کشتن‌…امّا به اینجا بسنده نشد یه وقت دید ریسمان آوردن به گردن امیرالمومنین انداختن…چهل نفر سر یه طنابُ میکِشن کسی نیست.فاطمه رو کمک کنه اینجا فاطمه دست به دامن علی زد…علامهٔ مجلسی در کتاب بحارالانوارش مینویسد آنقدر با شمشیر و غلاف به بازوی فاطمه زدن ..همه میگن دست فاطمه رها شد اما علامه میگه نه! دامن علی پاره شد…دست فاطمه رها نشد…

______________________________________________________________

روضه و توسل ویژهٔ شهادت پیامبر اکرم (ص)

روح هستی در میان بستر است
لحظه های آخر پیغمبر است

حرف رفتن نقش بر لبهای او
اشک ریزان گوشه ای زهرای او

*خدا میداند دل فاطمه ی زهرا را، این دختری که از چهار سالگی از مادر یتیم شد مانوس با باباشون رسول الله بود. حالا داره نگاه میکنه لحظه ی جان دادن باباست، دَرِ حجره بسته، دید باباش عرقِ مرگ به چهره اشون نشسته است. سینه ی محتصر رو سبک میکنند روانداز رو کنار میزنند‌ دکمه های لباس رو باز میکنند.اما پیغمبر لحظه ی جان دادن، فرمودند علی جان حسن و حسینم رو بیار آقازاده ها خودشون رو روی سینه ی پیغمبرانداختن، هی آقا امام حسین و امام حسن رو می بوسید، می بویید اشک میریخت. آقا امیرالمؤمنین امام حسن مجتبی رو از رو سینه ی پیغمبر برداشتن، راحتتر جان بده، تا خواستند حسین رو از رو سینه ی جدشون رسول الله بردارند، آقا چشما رو باز کرد صدا زد علی جان بگذارحسینم رو سینه ام بماند. آه! اگر حسین رو سینه ی من بماند من راحت تر جان میدهم.
قربان مقامت حسین، قربان جاه و جلالت ابی عبدالله، اینجا پیغمبر چشمارو باز کرد لحظه ی جان دادن ببینه حسینش روی سینه اشه، یا صاحب الزمان بمیرم برا جدّتون حسین، تو گودی قتلگاه یه وقت حس کرد سینه اش سنگین شد چشما رو باز کنه ببینه “وَالشمر جالس علی صدره”..
صدات رو خرج امام حسین کن ماه صفر هم رو به پایانه، به نیت خوشنودی دل حضرت زهرا سه مرتبه از سویدای دل بگیم یا حسین…*

سلامٌ علی خاتمُ الانبیاء
سلامٌ علی خاتم الانبیاء

عزای رسول خدا آمده
دلم برغمش مبتلا آمده

به زهرای غم دیده ی خون جگر
زمانِ هجوم، جفا آمده

______________________________________________________________

روضه و توسل ویژهٔ شهادت پیامبر اکرم (ص)

رسید موعد داغی که سخت سوزان بود
غمی که در اثرش فاطمه پریشان بود

رسید لحظه و ساعات آخر مردی
که اوج دغدغه اش یاری فقیران بود

رسید روز وداعِ رسول خوبیها
همان که بر همگان رحمتی فراوان بود

*وقتی آیه نازل شد بر رسول خدا، که با رسول ما درست حرف بزنید او را درست صدا بزنید(بعضیها ایشان را با اسم صدا میزدند)،همه میگفتن “السلام علیک یا رسول الله”،وارد خانه ی فاطمه شد،بی بی دست روی سینه گذاشت و فرمود:”السلام علیک یا رسول الله”،رسول الله فرمود:این آیه برای تو نیست قربونت برم من عاشق بابا گفتن توأم،بگو سلام بابا!…
من بیشتر عشق میکنم…*

به یاد ام ابیها گفتنش به پیغمبر
دوچشمِ ام ابیها عجیب گریان بود

*همه دور بستر پیامبر گریانند ولی گریه های فاطمهٔ زهرا یه جور دیگه است خیلی بیقراره.پیغمبر طاقت نیاورد و صداش زد:
دخترم نزدیک بیا، نزدیک بستر شد
آروم درِ گوشش یه چیزی گفت. یه وقت امیرالمومنین دیدن فاطمه اشک هاشو پاک کرد یه لبخندی زد از کنار بستر بلندشد…
امیرالمومنین فرمود:فاطمه جان چی بابات بهت گفت؟اینطور بیقرار بودی و حالا داری میخندی؟فاطمه صدا زد: علی جان بابام گفت: عزیزم اینقدر بیقراری نکن اولین شخص میان این جمع تو هستی به من ملحق میشی،چیزی نمیگذره بابا..*

دوباره یاد اُحُد بود و یاد دندانش
دوباره خسته از این لشکر دورویان بود

همان زمان که بنای سقیفه برپا شد
دمِ شهادت خاتم زمانِ هجران بود

اگرچه زهر گرفت از وجود او طاقت
ولی هنوز رخش مثل شمس تابان بود

چقدر تشنه شد و سوخت لحظه ی آخر
همان نبی که دلیل نزول باران بود

هنوز جای همان سنگ های اهل جفا
به روی بال و پرِ خسته اش نمایان بود

هنوز اهل کَساء مستِ عطر او بودند
هنوز خانه پر از خاطرات جانان بود

چقدر حیف،نگاهش اگر که بسته شود
همان نگاه که اوج یقین سلمان بود

چقدر حیف نفس های آخرش باشد
همان نفس که معطر به عطر قرآن بود

رسول رفت و فدک غصب شد در آن اوضاع
امان زِ حال علی، سخت نا به سامان بود

رسول رفت و در این خانه چادرِ زهرا
میان دود لگدمالِ حزب شیطان بود

رسول رفت و علی را کشان کشان بردند
بتول در عقبش بین راه بی جان بود

رسول رفت و به بازوی او غلاف زدند
همان دری که در آن کوچه راه بندان بود

رسول رفت و به اشکِ بتول خندیدند
سه ماه فاطمه از خَلق روی گردان بود

*پیامبر خدا تو خانه ی فاطمه سلام الله علیها هستن،در میزنند، دق الباب میکنند،حضرت زهرا میره جلو در،میبینن که جوانیه لباس عربی تنشه،میگه که بی بی جان سلام علیک،میخوام ازتون اذن بگیرم بیام عیادت رسول خدا. بی بی فرمود:بابام حالش خوش نیست و کسی هم به حضور نمیپذیره،برگشت.
پیغمبر فرمود:دخترم این جوان، برادرم عزرائیله،جایی اذن نمیگیره امّا در خونه ی تو ایستاده و اذن میگیره اگه تو اجازه ندی وارد نمیشه….

گفتن: نانجیب! این همه هیزم براچی آوردی؟ دختر پیغمبر پشت درِ این خونه است. نانجیب گفت:خونه رو با اهلش آتیش میزنم…
اذن نگرفتی، آنچه جنایت بود انجام دادی، چرا جزء افتخارات نوشتی؟
برا معاویه نوشت:اومدم پشت در صدای نفس کشیدن های فاطمه رو میشنیدم، معاویه! چنان با لگد به در زدم که صدای شکسته شدن استخونای فاطمه رو شنیدم… مادر…مادر…

دیدن در باز شد دوتا آقازاده ها دوان دوان اومدن خودشون رو روی بدن پیغمبر انداختن، امیرالمومنین خواستن بچه هارو از روی سینه ی پیامبر بردارند، پیغمبر اشاره کردند که علی جان بذار باشن اینا سینه ام رو‌سنگین‌ نمیکنند که هیچ، اینها باشن جان دادن من راحت تر است…
یا رسول الله! جات خالی بود یه وقت سینه ی حسین سنگین شد چشمش رو باز کرد،”وَشِمرُجالسٌ علی صَدرکْ” یا حسین…

______________________________________________________________

روضه و توسل ویژهٔ شهادت پیامبر اکرم (ص)

بسم الله الرحمن الرحیم

ای خاک ره تو خُطّۀ خاک
پاکی زِ تو دیده عالمِ پاک

ای بر سرت، افسر لَعَمرک
زیبِ بَرِ تو قَبای لولاک

یا اَعظَمَ صورةٍ تَجَلّیٰ
فیها الله مَا أدَقَّ مَعناک!

دامان جلالت ای شَهَن شاه
هرگز نَفُتَد به دست ادراک

این بنده و مدح چون تو شاهی
حاشاک از این مدیحه حاشاک

فرموده به شأنت ایزد پاک
لَوْلاک، لَما خَلَقْتُ الاَفْلاک

*پیامبر در روز بیست و هشت ماه صفر، بعد از نماز ظهر و عصر به امیرالمومنین فرمود: هرکی تو این اتاقه بگو بره بیرون فقط اونایی که اسم‌ میبرم پیشم باشن .خودت باش، زهرا باشه و حسن و حسینم باشن، زینبین هم باشند. آقا عذر همه رو‌ خواست و بیرون کرد. در اتاق رو بست این چند نفر کنار بستر پیامبر نشستن آقا صدازد:علی جان لحظه ی رفتن منه، حسین رو روی سینه ی من بخوابون،خواهر داره میبینه، اون موقع زینب شش یا هفت سالش بود. اما داره این منظرهٔ عجیب رو تماشا میکنه…امیرالمومنین حسین رو بغل کرد و روی سینه ی پیغمبر خوابوند،پیامبر دوتا دستش رو انداخت گردن ابی عبدالله، شروع کرد پیشانی و لب و دندان و زیر گلوش رو بوسیدن… پیامبر در حالیکه داشت جون میداد گریه میکرد،میگفت: “مالي لِیَزید؟” مگه من با یزید چیکار کرده ام؟*

*امروز خواهر دید برادر عجب جايی خوابیده، دیگه بالاتر از اینجا جایی نیست، اینجایی که حسین خوابیده عرش واقعی پروردگاره، يعني روي سينه ي رسول خدا…
اما زینب پنجاه سال بعد اومد تو میدان کربلا وقتی به اون بدن قطعه قطعه نگاه کرد صدا زد..”یومٌ عَلی صَدرالمُصطفی …” حسین من یه روز رو سینه ی پیغمبر خوابیدی “وَ یومٌ عَلی وَجهِ الثری”امروزم بدن قطعه قطعه ات روی خاک بیابان افتاده…*

برادر دعا کن که زینب بمیرد
نباشد که بعد از تو ماتم بگیرد

برادر به قربان خُلقِ نکویت
اجازه بفرما ببوسم گلویت

* زینب میگه: میخوام صورتت رو ببوسم دستم نمیرسه، سر تو بالای نیزه زدن،چه جوری دلم رو آروم کنم؟زینب دوتا دستش رو دو طرف بدن گذاشت و خم شد گلوی بریده رو بوسید….*

10 سپتامبر 23
بدون دیدگاه
62
دانلود

متن سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

0
متن سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

متن سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

دوباره دارم هوای دیدن کربلا
بِاَبیٖ اَنْتَ وَ اُمّیٖ یا شَهیدَ البُکاء

پرچم سیاه گنبدو می‌بینم
میام و تُو خیمۀ عزات می‌شینم
ای دین من حسین ای آیینم

سلام ای تمام امیدم حسین
سلام ای پناه دوعالم حسین

سلام ای عزیز دلِ فاطمه
سلام ای شهید مُحرم حسین

«امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر»

رسیدم دوباره به ماه غمت یا حسین
پوشیدم مشکی به زیر پرچمت یا حسین

به پای منبر روضه‌هات می‌شینم
می‌زنم با إِذن مادرت به سینه‌م
میده چای روضه تسکینم

تو که سنگ صحرا رو دُر می‌کنی
دو تا دست خالی‌مو پُر می‌کنی

اسیر هواهای نفسم شدم
ولی می‌دونم من رو حُر می‌کنی

«امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر»

کاشکی با شور حسینی متلاطم بشم
اربعین برا زیارت تو عازم بشم

کی می‌گه پرچم تو روی زمینه
باید این حماسه رو جهان ببینه
عشقت آقا شُکوه آفرینه

به پا کرده تُو دنیا محشر حسین
ببینید چقدر داره لشکر حسین

چی میشه کنار عمودِ سلام
بخونیم سلام خدا بر حسین

«امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر»

علت جوشیدن چشمۀ چشمام تویی
توی این تلخیا شیرینی دنیام تویی

خدا رحمت کنه اون قدیمیا رو
به ما یاد دادن آخه این کیمیا رو
نام حسین و یاد کربلا رو

قسم به کتیبه، قسم به عَلم
قسم می‌خورم به غبار حرم

اگه تو ازم راضی باشی حسین
خدا هم دیگه راضی می‌شه اَزَم

«امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر»

__________________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

«حسین آقام آقام…»

یه ماهه سینه می زنم به عشق اربعین آقا
یه کربلا بهم بده برام بسه همین آقا

یه التماس و خواهشی تو چشممه ببین آقا
درسته رو سیام ولی روم و زمین نزن آقا

میان خدافظی،دل منو میسوزونن
نذاری تنها شم،آخه همه دارن میرن

بگو چی کار کنم که به منم نگاه کنی
این نوکر بَدو قاطی خوبا سوا کنی

«حسین آقام آقام…»

یه ذکرِ زهرا می گیرم که بشکنه درِ قفس
خدا کنه که نوکریم نباشه از سرِ هوس

تو عمرِ نوکریم فقط همینو فهمیدم و بس
تو کُلِّ سال میام حرم،تو اربعین یه چیز دیگه است

نجف تا کربلا پیاده می زنی به راه
برای هر قدم می ریزه صد هزار گناه

اگه بدونی که چه جوری می خرند ازت
تو راهِ کربلا هستیتو میذاری وسط

«حسین آقام آقام…»

منی که کربلا دیدم اونقد برام نگو بهشت
از آبروی این حرم گرفته آبرو بهشت

تو موکبای بین راه همه اش میگی چه بو بهشت!
گیرت نمیاد هیچ جایی نه رو زمین نه رو بهشت

قدم قدم همه اش، سراسر عشقه و جنون
پاها تاول زده،فدا سرِ رقیه جون

رسیدی کربلا تمومِ خستگیت میره
خودِ آقا میاد تو رو به سینه می گیره

«حسین آقام آقام…»

__________________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

نمیشه راحت از کنارِ
کربلا بگذرم حسین
سایه سرم حسین
دق میکنم نَرم حسین
جون مادرم حسین
زخمی شده پَرم حسین
بطلب حرم حسین…

دنیا بد تا کرده با من
همه اومدند الّا من
این بازی دنیاست یا من لایق نیستم

دیشب گریه کردم تا صب
دلتنگی سخته اما خُب
بعداً ولی نگو آقا عاشق نیستم

«حسین وااای..»

چند شب پیش خوابشو دیدم
توی بهشتِ کربلام توی جمع زائرام
خیره به گنبده چشام‌ به تو میرسه صدام
شیرینه خوابشم برام می ‌میرم اگه نیام

وقتی حرفِ گنبد میشه
واسه من خیلی بد میشه
اسمم همیشه رد میشه رسوا میشم

نگو امسال برام جا نیست
کربلا جای بدها نیست
حق با توعه ولی آقا تنها میشم

«حسین وااای..»

میگن شبای جمعه آقا
کربلا باشی عالیه حرمت چه حالیه
جای من اونجا خالیه

نبودم یه سالیه فاطمه اون حوالیه
که قدش هلالیه حرمت چه حالیه

چشم دنیا دریا میشه
ولوله‌ای بر پا میشه
تا روضه‌خون زهرا میشه میره از حال
اشکاش بی انتها میشه
راوی روضه‌ها میشه
سرت چطور جدا میشه

بین گودال سَیدنا المَظلوم
سیدنا العطشان سیدنا العریان
سیدنا الغریب..حسین..حسین..

__________________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین

اربعین اومده و دلا پریشونه، حسین جانم
عالمی برای تو بی سروسامونه حسین جانم

همه کوله بارشون و یک به یک بستن، سفر کردن
فطرس ملک داره چاووشی میخوونه: حسین جانم

زائر کربلا دست بذار رو زانو یاعلی بگو پاشو
زائر کربلا مثل قطره سوی دریا برو دریا شو
زائر کربلا دم به دم؛ قدم قدم زائر آقا شو

«ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله»

دل به جاده می زنن دوباره زینب ها، حسین مولا
نغمه ی یا فاطمه نرفته از لب ها، حسین مولا

این زمین بازم به یاد اسرا انگار،حسین مولا
میشه پرستاره از آبله ها شب ها، حسین مولا

زیارةُ الحسین یعنی: اقتدا به شاه کربلا کردن
زیارةُ الحسین یعنی :کار زینبی برا خدا کردن
زیارةُ الحسین یعنی: هر قدم برا یَمن دعا کردن

«ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله»

قطره ایم و با عنایت تو دریاییم حسین مولا
واسه جون دادن به راه تو مهیاییم، حسین مولا

راه کربلا رو خون شهدا وا کرد، چه غوغا کرد
اربعینا سر سفره شهیداییم حسین مولا

تو راه انقلاب مرد و زن؛ پیر و جوون؛ همه عَلمداریم
سازش نمی کنیم هیچ امیدی واسه دشمنا نمی ذاریم
با سعی و صبرمون بانگ “عجل لولیک الفرج” داریم

«ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله»

آهِ یا زَینبُ یا زَینبُ یا زینبْ ..أَغِیْثِینی
إنَّنی أسألُ یا زَینبُ یا زَینبْ … أَجِیبینی

أینَ عباسُکِ یا زَینبُ یا زَینبْ ؟… و دُلِّینی
هل بَقَى یَحْرِسُ خَیْماتِکِ یا زینبْ.. .بِلا عَینِ ؟!!

جَرَى الَّذی جَرَى … و أتاکِ الأربعینُ یُرْجِعُ الذِّکری
أتْعَبَکِ السُّرى … و قَضَیْتِ العُمرَ بالأحزانِ کالزَّهرا

قُلتِ :” کما تَرَى … یا أخی عُدْتُ من السَّبیِ مع الأَسْرى ”

«یا زهرا ..یا زهرا … إنَّ أَخی قَد بَقى عُریانا»

زینبیاتُ الهَوی قد جِئنَ ” مَشایَّه ” …کَما زَینبْ
ولسانُ الحالِ ” یا زینبْ إِلِشْ جَایَه … اِبْدَمِعْ یِلْهَبْ ”

و الحجابُ الزینبیُّ لهمُ رایةْ …رِضاً للرَّبْ
هُنَّ مِعراجُ رجالِ اللهِ للغایةْ ..بِوقتِ الحَربْ

نَهجیَ زینبیْ ..بِحِجابی و عَفافی و شَجاعَتی
أَدْعَمُ مذهبیْ…وهو یَحمینی و یَحمی لی مَکانتی
أختاهُ فارغَبی … فی الحِجابِ فهو تاجٌ من کَرامةِ

«یا زینب ..یا زینب … إنَّ أخاکِ قَضَى عُطشانا»

__________________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

خیلی بدم اما داری میبینی
برای روضه ت کم نذاشتم آقا
به خدا پای این علم آوردم
از دل و جون هر چی که داشتم آقا

سیاهی وقتی می‌زدم با گریه
یادِ سلام رو به گنبد کردم
برا بساط روضه ی اربابم
هر کاری از دستم بَراومد کردم

بزار بمونم آقا!
واسه غم تو می‌گذرم از جونم

بزار بمونم آقا!
نکنی از پای علم بیرونم

بزار بمونم آقا!
تا همین الانم ازت ممنونم

«آقام آقام ، آقام حسین »

خدا نیاره اون شب و روزی رو
که وا بشه از پرچمِ تو دستم
خیلی دلم می‌خواد بتونم آقا
مادرمو کرب و بلا بفرستم

خوش به حال اون مادرا که آقا
واسه جوونِ تو جوون آوُردن
خدا بیامرزه همه اونا رو
که ندیدن کرب و بلا رو مُردن

اگه بزاری آقا!
تو کفنم میگم بزارن شالَم

اگه بزاری آقا!
برا تو سینه می‌زنم اون عالم

اگه بزاری آقا!
پیاده میام اربعین امسالم

«آقام آقام، آقام حسین»

دیگه خودم فهمیدم آقا جونم
هیچ کسی دلسوز مثل تو واسم نیست
تو رو خدا اسمِ منو هم جزء
پیاده‌های اربعینت بنویس

هرچی که میگی روی چشمم آقا
بزار گرفتارت فقط باشم من
خسته شدم از دوریِ شش گوشه
آخه چقدر هی پشتِ خط باشم من

هواتو کردم آقا!
هوای اون شش گوشه‌ی زیباتو

هواتو کردم آقا!
هوای بوی سیبِ پایین پاتو

هواتو کردم آقا!
براتِ امسال اربعینم با تو

__________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

اسیر کربلام عمریه مبتلام تو اوج گریه هام
از عمق دل میگم یا حسین الَسّلام

سلام یا ایها الامیر سلام ای شاه بی نظیر
آقام دست منم بگیر

غرق دنیای توأم بازم هواتو کردم
الهی کرب وبلا بمیرم و برنگردم

«حسین مولای یا حسین..»

درسر سوادی تو سینه شیدای تو
تو قلبم جای تو اربابم جنتم پایین پای تو

به سر دارم هوای تو بزرگم با دعای تو
همه عمرم فدای تو

هنوزم حرم نیومدم مگه چه کردم؟
الهی کرب وبلا بمیرم و برنگردم

«حسین مولای یا حسین…»

رمز عشق یا حسین آقای ما حسین
ای بی همتا حسین هر لحظه
هر قدم هر نفس یا حسین

سلام سر چشمه ی بقا
سلام سلطان اولیاء
سلام ای شاه کربلا

دین ودنیای منی دور سرت بگردم
الهی کرب وبلا بمیرم و بر نگردم

«حسین مولای یا حسین..»

__________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

کربلا اِکسیر مستی و جنونه
کربلا کرده این عاشقو دیوونه
حرم تو پَر پریدن و حرم بی تو قلبم تو زندونه

کربلا کربلا، کرب و بلا رویامه
حرم چیزی که از خدا میخوامه
دین و دنیاست ، خوابِ دیروز و امروز و فردامه
حرم رویامه ، حرم رویامه

روضه ات امیدم
صدتا جنت رو پای تُربت میدم
کِی میبَرییَم
خسته ام از بَس که عکس حرم بوسیدم
دنیامو میدم ، دنیامو میدم

«صاحبِ جود و کرم سیّدی اَللّهُمَ الرزُقنا حرم»

حرف نرفتن کربلات آسونه
ولی با هِجرت کی زندگی میتونه
هر کی حرم رفته میگه براتِشو به رقیّه‌ اتون مدیونه

کربلا کربلا ، کرب و بلا تسکینه
حک شده عکس شیش گوشه‌ ات رو سینه
حرفم اینه پس کِی نوکر کربلاتو میبینه
حرفم اینه، حرفم اینه

آقاجون ذکر نام حرمی که مستیش عَلَی الدَوامِه
رو لبهامه، فکر و ذکرم دادن یک سلامه
از خدامه، از خدامه

«صاحب جود و کرم سَیدی اَللّهُمَ الرزُقنا حرم»

عادته معشوقه با عاشق طنازی
کربلات میکنه با دلِ من بازی
جای بهشت بسه برام
اگه تو قبرم یک شش گوشه بسازی

کربلا کربلا ، کرب و بلاته آره
حرمی که نسخه ی مستی داره
ختم کاره دعا زیر قُبَّه ات ردخور نداره
ختم کاره، ختم کاره

آقا از اصل و از ریشم زده دوریِ حرمت آتیشم
بازم ما با اذن رقیه‌ات کربلایی میشم

کرب و بلا رویامه حرم چیزی که از خدا میخوامه
دین و دنیات خواب دیروز و امروز و فردامه
حرم دنیامه حرم دنیامه

__________________________________________________________________________

نماهنگ و توسل ویژهٔ اربعین‌ حسینی 

ای که دلخوشیِ روزگارِ منی
دورم از تو ولی تو کنارِ منی

عمریِ با دلم خیلی راه اومدی
حتی یک دفعه هم منو پس نزدی

کاری کردی
دیگه هیشکی به چشمایِ خسته من نمیاد

کاری کردی
دل من میخواد هرجوریِ به چِشِ تو بیاد

کاری کردی
با تمومِ بدی دلم از تو خودت رو می خواد

دستام خالیه، دستامو بگیر آقا
محتاجِ توأم، یا نعم الامیر آقا ..

هرکسی ندونه، من که خوب میدونم
به خدا به شما، خیلی مدیونم ..

با تو حسِ دلم، حسِ زندگیه
راهِ کربُبَلا ، راهِ بندگیه ..

کاری کن تا
که دلایِ ما از همه غیرِ تو خالی بشه

کاری کن تا
آقا سینه زنت تو مسیرِ تو راهی بشه

کاری کن تا
دلِ مهدیِ فاطمه از ما راضی بشه

آقایِ منی من هم یه فقیر آقا
محتاجِ توام، یا نعم الامیر آقا ..

دستام خالیه، دستامُ بگیر آقا
محتاجِ توأم، یا نعم الامیر آقا ..

__________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

کوله پشتیمو مثل همیشه بستم
تا که راهی شم به سمتِ آغوشت
ولی امسال خاطرات و می‌نویسم
پای تصویر ضریح شیش‌گوشه

تو که نیم نگات برای درد من تسکینه
تووی تلخی زمونه اسم تو شیرینه
دلم آروم نمیگیره یه سؤالی دارم
نکنه از چشات افتادم که حالم اینه

حق داری اگه نخوای نگام کنی
نکنه دیگه نخوای دعام کنی
ولی کاش بازم برا زیارتت صدام کنی

میون موکبا، جای ما خالی
کنار زائرا، جای ما خالی
نجف تا کربلا، جای ما خالی

اگه قلبِ عاشقو غبار بگیره
نتونه جلوه‌ی معشوقو ببینه
چاره‌اش اینه گرد و خاک راه زوّار
روی آیینه‌ی قلب اون بشینه

بایدم سهم دلم گریه و حسرت باشه
روی دوشم بارِ سنگین خجالت باشه
پایی که به سمت هر گناه قدم برداشته
بایدم تو خونه محروم از زیارت باشه

کِی میدونه تو دلت کی جا شده
وقتی حُر با دست تو سوا شده
خوش به حال کسی که راهی کربلا شده

توو راه ماتمت جای ما خالی
توو دسته‌ی غمت جای ما خالی
به زیر پرچمت جای ما خالی

همیشه همین حوالی می‌رسیدم
روبه‌روی گنبدت که غرقِ نوره
اگه دعوت نکردی چاره‌ای نیست
مُهر تربتت برام سنگ صبوره

سجده میکنم رو تربت یه نفس می‌بارم
دوس دارم توو کربلا سر از رو مُهر بردارم
هرچی یا حسین میگم بیشتر آتیش میگیرم
خب یه بار جوابمو بده منم دل دارم

چه جوری جواب بدی وقتی سرت
خیلی فاصله داره با پیکرت
هنورم میگه أناالعَطشان رگای حنجرت

توو جمع اشک و آه جای ما خالی
توو بارِگاه ماه جای ما خالی
کنارِ قتلگاه جای ما خالی

__________________________________________________________________________

نماهنگ و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

دلتنگی یعنی کربلا بارون گرفته
چند ساله نوکر درد بی درمون گرفته
دلتنگیاشو پای این پرچم آورده
لیلا خبر داری دلِ مجنون گرفته

تویی فقط پناهِ من
ای روشنی راه من
تورو ازم گرفته بود
یه مدتی گناهِ من…

مثه خودت غریبم و ،از شما بی نصیبم و
کاشکی بیای ببینمت، بغل کنم حبیبم و

«آقام آقام آقام حسین..»

من که خراب کردم درستش کن یه جوری
بی طاقتم اصلاً بگو تا کی صبوری
دور از تو و دور از حرم این وضع حالم
پیر کرده دیگه نوکرو چندساله دوری

من تو روضه ام ولی دلم کربلاس زائر حرم
من که رفتم ولی حرم ندیده طِفلی مادرم

به خدا شال من گواست
زندگیم وقف روضه هاست
شروع زندگیم نجف
تهش که ختم به کربلاست

«آقام آقام آقام حسین..»

امسال برای اربعین دلشوره دارم
کی میشه آقا سر روی تربت بزارم
من نه خودت بهتر میدونی یا حسین تا
کرب و بلات حتی جنازه ام رو میارم

با یه سلام حرم بیام
با رفیقام حرم بیام
جون دلم ازت فقط
فقط میخوام حرم بیام

دورم ازت چیکار کنم باز باید رو به یار کنم
یعنی باید به سمتِ کربلای تو فرار کنم

«آقام آقام آقام حسین..»

__________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین‌حسینی

ممنونم باز امسال منه رو سیاهو مهمون کردی
تو واسه قیامت کار بخششم رو آسون کردی..

از بس که آقایی اسم تو رو قلب من مکتوبه.
سختی ها یادم رفت با محرّم تو حالم خوبه

به یاد اون روزایی که واسه سینه زدن
دست من رو میگرفت میاورد پدرم

با تو بود بچگیام عمر من با تو گذشت
سایه ی پرچمته هنوزم رو سرم

میمونم پای غمت حسین
شده ام من آدمت حسین
آرزوم اینه خاکم کنن با پرچمت حسین

«یا حسین مولانا یاحسین..»

روزیمو میگیرم زیر این پرچم هیئت آقا
با اشکای روضه ات میشه زندگی برا من زیبا

میدونم تو دنیا تو هوای نوکراتو داری
خوشبختیم چون که تو
به ما از کَرم محل میزاری

توی قلب من آقا،تنها جای خودته
هرکی میاد و میره، تو فقط میمونی

آشوبه این دلِ من،محتاج نیمه نگات
دردای نوکرتوو، تو فقط میدونی

همه چی خیره تو این مسیر
تو شدی واسه دلم امیر

دوباره مثل قدیم آقا
دست منم بگیر،دست منم بگیر

«یاحسین مولانا یا حسین..»

بانیِ این روضه، کسی غیر حضرت زهرا نیست
عشقای این دنیا مثه عشق من به تو زیبا نیست

وقتی تنها میشم واسم آغوش پناهت بازه
شوقِ به اربعین یه ساله نوکرتو میسازه

دستای سرد منو،گرما داده نَفست
هرجا باشم به همه،میگم از کَرمت

عِطر سیب سحرو،بارون نم نم آقا
به جنّت طعنه زده، شبای حرمت

میدونی رویامه کربلا
همه ی دنیامه کربلا
به خدا آرامش دلِ، شیدامه کربلا

میمونم پای غمت حسین
شده ام من آدمت حسین
آرزوم اینه خاکم کنن با پرچمت حسین

__________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

من که، همه دم، اوقات دلم
با وقت حرم، تنظیم بود
از حال خودم، شرمنده شدم
چند وقته، جدایی روزیم بود

من می‌دونم که گناهه، دلِ زارِ
دست و پاگیره، دلِ من شده آره

ببین اشکم، چه می‌باره
یه بیچاره، آخه جز تو کیو داره

بدم می‌دونی، اما تو می‌تونی
مرحمت به دلِ، رو سیاهم کنی

نگاهم کنی، سر به راهم کنی
واسه این اربعین، رو به راهم کنی

«منو ببر به کربلا..»

با فکروخیال، نزدیکِ دو سال، با داغِ حرم،سَر کردم
آقا بَسمه،میدم قَسَمه، زهرا که بزار برگردم

هر شب تو خواب، حرمِ تو، توو آغوشم
پیرهنی که مادرم دوخته می‌پوشم
کوله پشتی، روی دوشم، راهی میشم
هَلبیکم توی گوشم

میشه چاره‌ای
واسه بیچاره‌‌گی هایِ این نوکرِ، کمترینت کنی
بیدارم کنی، بی‌قرارم کنی، باز منو زائره، اربعینت کنی

«منو ببر به کربلا….»

دل شوره دارم، آروم نمی‌شم، اسفندِ رویِ آتیشم
یه حسی میگه، امسالو دیگه، رخصت میدی که، راهی شم

عاشق‌ها رو می‌بینم که، دونه دونه
می‌رسونه خودشو هرکی می‌تونه
پیرِمَرده یا جوونه، می‌کشونه
پای لنگ و عاشقونه

یکی سرتاپا، دردِ بی درمونه
اما خوب می‌دونه، درمونش کربلاست
شِفا میگیره، از درِ این خونه
هرکسی گریونه، روضه های شماست

«منو ببر به کربلا….»

__________________________________________________________________________

نماهنگ و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

تشنه ام اما..
تشنه تر لعل ترک خورده ی لب های تو نه

گرمم اما..
گرم تر از محبت و عشق مسیحای تو نه

داغم اما.
داغ تر از داغ دلو داغی زخمای تو نه

گرما داغ تشنگی با تو چه دلنشینه
ایمان عشق بندگی نشون مومنینه

«مسیر خوب زندگی مسیر اربعینه»

خسته ام اما..
خسته تر از خستگی خواهر محزون تو نه

تنهام اما ..
تنهاتر از دل سه ساله ی پریشون تو نه

عاشقم اما..
عاشق تر از رقیه ی دلتنگ و دل خون تو نه

الهی که هرکی یه بار این روزا رو ببینه
بهشتی که وعده ی انبیا بوده همینه

«مسیر خوب زندگی مسیر اربعینه»

بازم امسال راهی میشم با زائرای واقعی اربعین
پرستوهای مهاجری که خونشون شد بانی فتح المبین
فدائیای واقعی آقا جانم پسر ام البنین

با شهدا میزنم سنگ تورو به سینه
خاک کرب و بلا با شهدا عجینه

«مسیر خوب زندگی مسیر اربعینه »

__________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

خیلی بدم اما داری میبینی
برای روضه ت کم نذاشتم آقا
به خدا پای این علم آوردم
از دل و جون هر چی که داشتم آقا

سیاهی وقتی می‌زدم با گریه
یادِ سلام رو به گنبد کردم
برا بساط روضه ی اربابم
هر کاری از دستم بَراومد کردم

بزار بمونم آقا!
واسه غم تو می‌گذرم از جونم

بزار بمونم آقا!
نکنی از پای علم بیرونم

بزار بمونم آقا!
تا همین الانم ازت ممنونم

«آقام آقام ، آقام حسین »

خدا نیاره اون شب و روزی رو
که وا بشه از پرچمِ تو دستم
خیلی دلم می‌خواد بتونم آقا
مادرمو کرب و بلا بفرستم

خوش به حال اون مادرا که آقا
واسه جوونِ تو جوون آوُردن
خدا بیامرزه همه اونا رو
که ندیدن کرب و بلا رو مُردن

اگه بزاری آقا!
تو کفنم میگم بزارن شالَم

اگه بزاری آقا!
برا تو سینه می‌زنم اون عالم

اگه بزاری آقا!
پیاده میام اربعین امسالم

«آقام آقام، آقام حسین»

دیگه خودم فهمیدم آقا جونم
هیچ کسی دلسوز مثل تو واسم نیست
تو رو خدا اسمِ منو هم جزء
پیاده‌های اربعینت بنویس

هرچی که میگی روی چشمم آقا
بزار گرفتارت فقط باشم من
خسته شدم از دوریِ شش گوشه
آخه چقدر هی پشتِ خط باشم من

هواتو کردم آقا!
هوای اون شش گوشه‌ی زیباتو

هواتو کردم آقا!
هوای بوی سیبِ پایین پاتو

هواتو کردم آقا!
براتِ امسال اربعینم با تو

__________________________________________________________________________

روضه و توسل ویژهٔ جاماندگان از اربعین

ما جاماندگان از زيارت اربعين هستيم، حسرت داريم اما تأسف نداريم، تأسف جايي است كه نشود جبران كرد، ما نرفتيم زيارت اما ميشه جبران كرد، در هر شهري كه هستيم ميشه جبران كرد، با دستور اهلبيت هم ميشه جبران كرد، مرحوم آيت الله میرزا احمد سیبِوَیه كه در احترام به سادات بي نظير بوده، ايشون چهل سال امام جماعت حرم قمر بني هاشم عليه السلام بوده،از عراق عُذرش رو خواستن فرستادنش ايران، فرمودن: روزي كه خواستن من رو تبعيد كنند ايران، دلم شكست، رفتم حرم حضرت سيدالشهداء گِله كردم كه آقا در پيري من رو بيرون كردن و من ديگه از اين ثواب كه در محضر شما شرف ياب بشوم محروم شدم، مرحوم آيت الله سیبِوَیه ميگن: در عالم رؤيا حضرت سيدالشهدا رو ديدم، به من فرمودن: میرزا احمد! نگران نباش، از زيارت ما محروم خواهي بود، اما جبران ميشود. سئوال كردم: آقاجان! كجا جبران ميشه؟ حضرت فرمودن:هر جايي بيرق عزاي من بود در آنجا شركت كن و براي من گريه كن، گريه جبرانِ زيارت مي كند…
حسين جان! ما امروز گريه ميكنيم تا جبرانِ زيارت باشه و مي دانيم كه گريه ي بر شما خيلي خريدار داره، گريه بر شما شروع تحول است…
توي اربعين هر سال هم ايراني ها و هم عراقي ها موكب هاي زيادي دارند با امكانات زياد، به زوّار ابي عبدالله خدمت مي كنند،غذا ميدن؛ آب ميدن، تاول هاي پاهاشون رو ميگيرن، ميگيم: چرا اينقدر احترام ميكنيد؟ ميگن: اينا زائر امام حسين هستند، اما دلا بسوزه براي كاروان داغدار آلُ الله كه امروز رسيدن كربلا، اما احترام امروز زائران ابي عبدالله كجا و آن احترام كاروانِ اُسرا كجا…
من ميخوام براي اسيري روضه بخونم كه هيچ وقت به كربلا نرسيد، اونم خاتونِ دو سرا حضرت رقيه سلام الله عليها است، گريه و زيارتمون رو هديه به ايشون كنيم، وقتي ميخواهيم بريم زيارت چاوُشي ميخونن، به نيابت از حضرت رقيه همه با هم بخونيم:*

بر مشامم ميرسد هر لحظه بوي كربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوي كربلا

* آرزوي رسيدنِ به كربلا بر دلِ رقيه موند…*

تشنه ي آبِ فراتم اي اَجل مهلت بده
تا بگيرم در بغل قبرِ شهيدِ كربلا

كربلا يا كربلا يا كربلا…

از حرم تا قتلگه زينب صدا ميزد: حسين!
دست و پا ميزد حسين، زينب صدا ميزد: حسين!

*چرا حسين دست و پا ميزد؟ وقتي اومدن حضرت زينب سلام الله عليها بالاي تَلِ زينبيه، امام زمان مي فرمايند: “وَالشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِك” شمر روي سينه ي ابي عبدالله نشسته بود، با يه دستش محاسن ابي عبدالله رو گرفته بود، با يه دستش شمشيرش رو از قفا گذاشته بود، خوب بدن وقتي ميخوان سر رو از بدن جدا كنند، دست و پا ميزنه…*

دست و پا ميزد حسين، زينب صدا ميزد حسين!

*حسين!…*

__________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

دارم میام به سمت کربلایِ تو
دارم میام، بمیرم از غمایِ تو
دارم میام، شبیه بچه هایِ تو
دارم میام …

فصلِ پرکشیدنِ، فصلِ کوچِ عاشقا
از سراسرِ زمین، سمتِ شهرِ کربلا ..

پرستویِ مهاجرِ حسینی ام
تو راهِ آسمونِ سرخِ کربلام
تنم فدایِ خستگیِ زینبت
سرم فدایِ داغِ شاهِ سر جدا

دارم میام، به سمت کربلایِ تو
دارم میام، بمیرم از غمایِ تو
دارم میام، شبیه بچه هایِ تو
دارم میام …

حرمتِ تو واجبِ، مثلِ خونۀ خدا
با عنایتِ توِ، استجابتِ دعا

به جز مسیرِ روشنِ تو یا حسین
قدم تو راهِ دیگه ای نمیزارم
تو اینقدر برایِ من مقدسی
که هرکی عاشقِ توِ دوسش دارم

دارم میام، به سمتِ تو قدم قدم
دارم میام، با عشق و شور و ذکر و دم
دارم میام، تا عشقمُ نشون بدم
دارم میام …

دارم میام، به سمت کربلایِ تو
دارم میام، بمیرم از غمایِ تو
دارم میام، شبیه بچه هایِ تو
دارم میام ..

اشک و شورِ روضه ها اوجِ لذتِ برام
نوکری برایِ تو ، عینِ عزتِ برام

تا روزی که خدا خدایی میکنه
شکوهِ و سربلندیِ تو باقیِ
زمین نمیخوره خدایی پرچمت
تا وقتی بیرقِ تو دستِ ساقیِ

دارم میام، به اذنِ ساقیِ حرم
دارم میام، بیوفته زیرِ پات سرم
دارم میام، که از جوونیم بگذرم
دارم میام ..

دارم میام به سمت کربلایِ تو
دارم میام، بمیرم از غمایِ تو
دارم میام، شبیه بچه هایِ تو
دارم میام …

__________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

اسیر کربلام عمریه مبتلام تو اوج گریه هام
از عمق دل میگم یا حسین الَسّلام

سلام یا ایها الامیر سلام ای شاه بی نظیر
آقام دست منم بگیر

غرق دنیای توأم بازم هواتو کردم
الهی کرب وبلا بمیرم و برنگردم

«حسین مولای یا حسین..»

درسر سوادی تو سینه شیدای تو
تو قلبم جای تو اربابم جنتم پایین پای تو

به سر دارم هوای تو بزرگم با دعای تو
همه عمرم فدای تو

هنوزم حرم نیومدم مگه چه کردم؟
الهی کرب وبلا بمیرم و برنگردم

«حسین مولای یا حسین…»

رمز عشق یا حسین آقای ما حسین
ای بی همتا حسین هر لحظه
هر قدم هر نفس یا حسین

سلام سر چشمه ی بقا
سلام سلطان اولیاء
سلام ای شاه کربلا

دین ودنیای منی دور سرت بگردم
الهی کرب وبلا بمیرم و بر نگردم

«حسین مولای یا حسین..»

__________________________________________________________________________

روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

صَلی الله عَلیک یا اباعبدالله

برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی رویِ پا اِستاده بودم

اگر قرآن نمیخواندی برادر
به پای نیزه ات جان داده بودم

به خوابم نیزه میبینم برادر
سر و سر نیزه میبینم برادر

دوچشمم را که برهم میگذارم
سرت بر نیزه میبینم برادر

زِ بس نالیده ام درون سینه ام
نمانده ناله ای

در این خونین چمن برای باغبان
نمانده لاله ای

مسیحایی نفس به فریادم برس
ندارم جز تو کَس

«حبیبی یا حسین،حبیبی یا حسین»

منم آن باغبان که هفتاد و دو گل
به پیشم چیده اند

در این باغِ خزان به اشک باغبان
همه خندیده اند

تو ای مادر بیا تماشا کن مرا
که افتادم ز پا

«حبیبی یا حسین،حبیبی یا حسین»

__________________________________________________________________________

نماهنگ و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

دلتنگی یعنی کربلا بارون گرفته
چند ساله نوکر درد بی درمون گرفته
دلتنگیاشو پای این پرچم آورده
لیلا خبر داری دلِ مجنون گرفته

تویی فقط پناهِ من
ای روشنی راه من
تورو ازم گرفته بود
یه مدتی گناهِ من…

مثه خودت غریبمو، از شما بی نصیبم و
کاشکی بیای ببینمت، بغل کنم حبیبم و

«آقام آقام آقام حسین..»

من که خراب کردم درستش کن یه جوری
بی طاقتم اصلاً بگو تا کی صبوری
دور از تو و دور از حرم این وضع حالم
پیر کرده دیگه نوکرو چندساله دوری

من تو روضه ام ولی دلم کربلاس زائر حرم
من که رفتم ولی حرم ندیده طِفلی مادرم

به خدا شال من گواست
زندگیم وقف روضه هاست
شروع زندگیم نجف
تهش که ختم به کربلاست

«آقام آقام آقام حسین..»

امسال برای اربعین دلشوره دارم
کی میشه آقا سر روی تربت بزارم
من نه خودت بهتر میدونی یا حسین تا
کرب و بلات حتی جنازه ام رو میارم

با یه سلام حرم بیام
با رفیقام حرم بیام
جون دلم ازت فقط
فقط میخوام حرم بیام

دورم ازت چیکار کنم باز باید رو به یار کنم
یعنی باید به سمتِ کربلای تو فرار کنم

«آقام آقام آقام حسین..»

__________________________________________________________________________

روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده اربعین ۱۴۰۱

گوشه ی خرابه ها نشسته بود
هی میگفت بابایی امشب میرسه
واسه خاطر منم اگه نیای
با دعای عمه زینب میرسه
یه نگاهش به در خرابه است و
یه نگاه به عمه زینب می‌کنه
با همون دستای زخمی و کوچیک
هی لباسشو مرتب می‌کنه

آخه باباش داره از سفر میاد
نباید سوختگیاشو ببینه
دوست نداره وقتی باباش میرسه
کبودی دست و پاشو ببینه

اومدن توی خرابه با طبق
به کویر خشکه بارون اومده
عمه اش اومد کنارش نشست و گفت
دخترم بیا بیا،بیا که مهمون اومده

وقتی روپوش و کنار زد چی می دید
که همش با دست میزد تو دهنش
به لب باباش نگاه کرد و میگفت
این لب و دندونا با چی زدنش…

__________________________________________________________________________

نماهنگ و توسل ویژهٔ اربعین‌ حسینی

ای که دلخوشیِ روزگارِ منی
دورم از تو ولی تو کنارِ منی

عمریِ با دلم خیلی راه اومدی
حتی یک دفعه هم منو پس نزدی

کاری کردی
دیگه هیشکی به چشمایِ خسته من نمیاد

کاری کردی
دل من میخواد هرجوریِ به چِشِ تو بیاد

کاری کردی
با تمومِ بدی دلم از تو خودت رو می خواد

دستام خالیه، دستامو بگیر آقا
محتاجِ توأم، یا نعم الامیر آقا ..

هرکسی ندونه، من که خوب میدونم
به خدا به شما، خیلی مدیونم ..

با تو حسِ دلم، حسِ زندگیه
راهِ کربُبَلا ، راهِ بندگیه ..

کاری کن تا
که دلایِ ما از همه غیرِ تو خالی بشه

کاری کن تا
آقا سینه زنت تو مسیرِ تو راهی بشه

کاری کن تا
دلِ مهدیِ فاطمه از ما راضی بشه

آقایِ منی من هم یه فقیر آقا
محتاجِ توام، یا نعم الامیر آقا ..

دستام خالیه، دستامُ بگیر آقا
محتاجِ توأم، یا نعم الامیر آقا ..

__________________________________________________________________________

روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

باز باید سر کنم با خاطرات اربعین
خاطرات گریه در صحنِ یَلِ اُم البنین

از مرور خاطراتش نیز لذت می برم
می نشستم رو به ایوان امیرالمؤمنین

خوب یادم هست هر موکب که رفتم، پهن بود
زیر پای زائرانت بالِ جبریلِ امین

با چه شوقی تاولِ پاهای خود را می شُمرد
زائری که بود گویا با ملائک هم نشین

دسته دسته وارد کرب و بلایت می شدیم
گوئیا بودیم دستان خدا در آستین

این سفر تا کربلا ای کاش برگشتن نداشت
هاتفی می گفت با ما: فَادْخُلُوهَا خَالِدِين

من تمام سال را با اربعینت زنده ام
ادعایی هم ندارم، عاشقی یعنی همین

حسين جان!

با زبان تازیانه هیچکس صحبت نکرد
در میان راه هر جایی که میخوردم زمین

#شاعر احسان نرگسی رضاپور

*مي گفت: توي اربعين كنارِ درب حرم حضرت اباالفضل، ديدم توي شلوغي ها، يهو يه خانومي پاش گير كرد به لبه ي فرش افتاد روي زمين، سريع خانم هايي كه اونجا بودن، چادرهاشون رو باز كردن، روي اين خانوم رو گرفتن كه نامحرم ها نبينن، آخه زمين خوردن زن با زمين خوردن مرد خيلي فرق داره، زن وقتي زمين ميخوره خجالت ميكشه، بميرم برا اون خانومي كه اول دستاي شوهرش رو بستن بعد اينقدر با غلاف به بازوي اين خانوم زدن كه افتاد زمين…*

علي رو حلال كن واسه زخم بازوت
علي رو حلال كن واسه درد پهلوت

علي رو حلال كن واسه دستِ بستش
نتونست كه برداره او در رو از روت

علي رو حلال كن كه بچه ات فدا شد
علي رو حلال كن به حالت جفا شد

علي رو حلال كن براي همون روز
كه پاي مغيره به اين خونه وا شد

*صلَّی اللهُ عَلَیکَ يا مظلوم يا اباعبدالله، صلَّی اللهُ عَلَیکَ یا سیدنا الغريب، سیدنا العطشان، يا اباعبدالله*

نزدیك می‌كند دل ما را به هم حسین
این اشکِ روضه نیست، كه عقدِ اُخوَّت است

مقبول اگر شده‌ست نمازی كه خوانده‌ایم
مُهر قبولی‌اش به خدا مُهرِ تربت است

*آخر جلسه اي يه سري خرابه ي شام هم بزنيم،گفت: بابا!…*

من تا شناسمت به رُخَت دست ميكِشم
سيلي گرفت قُوَّتِ بيناييِ مرا

انگشت هايم که با لب تو بوده آشنا
باور نمی کنند که این لب همان لب است

*بحق حضرت رقيه سلام الله عليها، اگه من بدي كردم، اگه من اشتباهي كردم منو اربعين كربلا نبردي ، منو ببخش، امشب با همه ي وجودم ميگم: به حق حضرت رقيه الهي العفو…*

__________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین

اربعین اومده و دلا پریشونه، حسین جانم
عالمی برای تو بی سروسامونه حسین جانم

همه کوله بارشون و یک به یک بستن، سفر کردن
فطرس ملک داره چاووشی میخوونه: حسین جانم

زائر کربلا دست بذار رو زانو یاعلی بگو پاشو
زائر کربلا مثل قطره سوی دریا برو دریا شو
زائر کربلا دم به دم؛ قدم قدم زائر آقا شو

«ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله»

دل به جاده می زنن دوباره زینب ها، حسین مولا
نغمه ی یا فاطمه نرفته از لب ها، حسین مولا

این زمین بازم به یاد اسرا انگار،حسین مولا
میشه پرستاره از آبله ها شب ها، حسین مولا

زیارةُ الحسین یعنی: اقتدا به شاه کربلا کردن
زیارةُ الحسین یعنی :کار زینبی برا خدا کردن
زیارةُ الحسین یعنی: هر قدم برا یَمن دعا کردن

«ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله»

قطره ایم و با عنایت تو دریاییم حسین مولا
واسه جون دادن به راه تو مهیاییم، حسین مولا

راه کربلا رو خون شهدا وا کرد، چه غوغا کرد
اربعینا سر سفره شهیداییم حسین مولا

تو راه انقلاب مرد و زن؛ پیر و جوون؛ همه عَلمداریم
سازش نمی کنیم هیچ امیدی واسه دشمنا نمی ذاریم
با سعی و صبرمون بانگ “عجل لولیک الفرج” داریم

«ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله»

آهِ یا زَینبُ یا زَینبُ یا زینبْ ..أَغِیْثِینی
إنَّنی أسألُ یا زَینبُ یا زَینبْ … أَجِیبینی

أینَ عباسُکِ یا زَینبُ یا زَینبْ ؟… و دُلِّینی
هل بَقَى یَحْرِسُ خَیْماتِکِ یا زینبْ.. .بِلا عَینِ ؟!!

جَرَى الَّذی جَرَى … و أتاکِ الأربعینُ یُرْجِعُ الذِّکری
أتْعَبَکِ السُّرى … و قَضَیْتِ العُمرَ بالأحزانِ کالزَّهرا

قُلتِ :” کما تَرَى … یا أخی عُدْتُ من السَّبیِ مع الأَسْرى ”

«یا زهرا ..یا زهرا … إنَّ أَخی قَد بَقى عُریانا»

زینبیاتُ الهَوی قد جِئنَ ” مَشایَّه ” …کَما زَینبْ
ولسانُ الحالِ ” یا زینبْ إِلِشْ جَایَه … اِبْدَمِعْ یِلْهَبْ ”

و الحجابُ الزینبیُّ لهمُ رایةْ …رِضاً للرَّبْ
هُنَّ مِعراجُ رجالِ اللهِ للغایةْ ..بِوقتِ الحَربْ

نَهجیَ زینبیْ ..بِحِجابی و عَفافی و شَجاعَتی
أَدْعَمُ مذهبیْ…وهو یَحمینی و یَحمی لی مَکانتی
أختاهُ فارغَبی … فی الحِجابِ فهو تاجٌ من کَرامةِ

«یا زینب ..یا زینب … إنَّ أخاکِ قَضَى عُطشانا»

__________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

کربلا اِکسیر مستی و جنونه
کربلا کرده این عاشقو دیوونه
حرم تو پَر پریدن و حرم بی تو قلبم تو زندونه

کربلا کربلا، کرب و بلا رویامه
حرم چیزی که از خدا میخوامه
دین و دنیاست ، خوابِ دیروز و امروز و فردامه
حرم رویامه ، حرم رویامه

روضه ات امیدم
صدتا جنت رو پای تُربت میدم
کِی میبَرییَم
خسته ام از بَس که عکس حرم بوسیدم
دنیامو میدم ، دنیامو میدم

«صاحبِ جود و کرم سیّدی اَللّهُمَ الرزُقنا حرم»

حرف نرفتن کربلات آسونه
ولی با هِجرت کی زندگی میتونه
هر کی حرم رفته میگه براتِشو به رقیّه‌ اتون مدیونه

کربلا کربلا ، کرب و بلا تسکینه
حک شده عکس شیش گوشه‌ ات رو سینه
حرفم اینه پس کِی نوکر کربلاتو میبینه
حرفم اینه، حرفم اینه

آقاجون ذکر نام حرمی که مستیش عَلَی الدَوامِه
رو لبهامه، فکر و ذکرم دادن یک سلامه
از خدامه، از خدامه

«صاحب جود و کرم سَیدی اَللّهُمَ الرزُقنا حرم»

عادته معشوقه با عاشق طنازی
کربلات میکنه با دلِ من بازی
جای بهشت بسه برام
اگه تو قبرم یک شش گوشه بسازی

کربلا کربلا ، کرب و بلاته آره
حرمی که نسخه ی مستی داره
ختم کاره دعا زیر قُبَّه ات ردخور نداره
ختم کاره، ختم کاره

آقا از اصل و از ریشم زده دوریِ حرمت آتیشم
بازم ما با اذن رقیه‌ات کربلایی میشم

کرب و بلا رویامه حرم چیزی که از خدا میخوامه
دین و دنیات خواب دیروز و امروز و فردامه
حرم دنیامه حرم دنیامه

__________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

من که، همه دم، اوقات دلم
با وقت حرم، تنظیم بود
از حال خودم، شرمنده شدم
چند وقته، جدایی روزیم بود

من می‌دونم که گناهه، دلِ زارِ
دست و پاگیره، دلِ من شده آره

ببین اشکم، چه می‌باره
یه بیچاره، آخه جز تو کیو داره

بدم می‌دونی، اما تو می‌تونی
مرحمت به دلِ، رو سیاهم کنی

نگاهم کنی، سر به راهم کنی
واسه این اربعین، رو به راهم کنی

«منو ببر به کربلا..»

با فکروخیال، نزدیکِ دو سال، با داغِ حرم،سَر کردم
آقا بَسمه،میدم قَسَمه، زهرا که بزار برگردم

هر شب تو خواب، حرمِ تو، توو آغوشم
پیرهنی که مادرم دوخته می‌پوشم
کوله پشتی، روی دوشم، راهی میشم
هَلبیکم توی گوشم

میشه چاره‌ای
واسه بیچاره‌‌گی هایِ این نوکرِ، کمترینت کنی
بیدارم کنی، بی‌قرارم کنی، باز منو زائره، اربعینت کنی

«منو ببر به کربلا….»

دل شوره دارم، آروم نمی‌شم، اسفندِ رویِ آتیشم
یه حسی میگه، امسالو دیگه، رخصت میدی که، راهی شم

عاشق‌ها رو می‌بینم که، دونه دونه
می‌رسونه خودشو هرکی می‌تونه
پیرِمَرده یا جوونه، می‌کشونه
پای لنگ و عاشقونه

یکی سرتاپا، دردِ بی درمونه
اما خوب می‌دونه، درمونش کربلاست
شِفا میگیره، از درِ این خونه
هرکسی گریونه، روضه های شماست

«منو ببر به کربلا….»

__________________________________________________________________________

روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

“اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن”

وَ عَلى اَنصارِ الْحُسَیْن
وَ عَلى زَوَّارِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ

مرگ من بود دمي کز تو جدايم کردند
درهمان گوشه ي گودال فدايم کردند

دوستانم که نبودند بگِريند به من
دشمنانم همگي گريه برايم کردند

*داداش! فقط امروزِ بچه هات سيلي نخوردن، هر وقت بچه هات گفتن: بابا! سيلي و تازيانه خوردن…*

من که خود راهنماي همه عالم بودم
سَـِر خونين تو را راهـنمايم کردند

*حسين جانم! خيلي جاها آرزوي مرگ كردم…*

هر کجا خواستم از پاي دراُفتم ديدم
کودکان دست گشودند و دعايم کردند

*خدا نياره آدم يه امانتي بهش بدن، اون وقت اين امانتي خداي نكرده عيبي پيدا كنه…*

خجلم از تو كه گم گشته امانت هايت
بر سر خار دويدند و صدايم کردند

*خدا هيچ كسي رو دشمن شاد نكنه…*

گريه ها داشتم از دوري روي تو ولي
خنده ها بود که بر اشکِ عزايم کردند

*هر چه من گريه كردم اونا خنديدن، هر چه من ناله زدم اونا خنديدن… چقدر گريه براي سَرِ بريده ي توكردم، حتي زن خولي هم مي گفت: چقدر سرت رو ناشيانه بريدن…

وقتي حضرت زينب سلام الله عليها روز اربعين از ناقه پايين اومد، يه نگاهي به دور و برش كرد، صدا زد: كجاست علي اكبر؟ كجاست قاسم؟…*

همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند

تا دم مرگ طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنان یکسره تحسین به وفایم کردند

این اسارت همه جا عزّت من بود حسین
که پیام آورِ خون شهدایم کردند

__________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

کوله پشتیمو مثل همیشه بستم
تا که راهی شم به سمتِ آغوشت
ولی امسال خاطرات و می‌نویسم
پای تصویر ضریح شیش‌گوشه

تو که نیم نگات برای درد من تسکینه
تووی تلخی زمونه اسم تو شیرینه
دلم آروم نمیگیره یه سؤالی دارم
نکنه از چشات افتادم که حالم اینه

حق داری اگه نخوای نگام کنی
نکنه دیگه نخوای دعام کنی
ولی کاش بازم برا زیارتت صدام کنی

میون موکبا، جای ما خالی
کنار زائرا، جای ما خالی
نجف تا کربلا، جای ما خالی

اگه قلبِ عاشقو غبار بگیره
نتونه جلوه‌ی معشوقو ببینه
چاره‌اش اینه گرد و خاک راه زوّار
روی آیینه‌ی قلب اون بشینه

بایدم سهم دلم گریه و حسرت باشه
روی دوشم بارِ سنگین خجالت باشه
پایی که به سمت هر گناه قدم برداشته
بایدم تو خونه محروم از زیارت باشه

کِی میدونه تو دلت کی جا شده
وقتی حُر با دست تو سوا شده
خوش به حال کسی که راهی کربلا شده

توو راه ماتمت جای ما خالی
توو دسته‌ی غمت جای ما خالی
به زیر پرچمت جای ما خالی

همیشه همین حوالی می‌رسیدم
روبه‌روی گنبدت که غرقِ نوره
اگه دعوت نکردی چاره‌ای نیست
مُهر تربتت برام سنگ صبوره

سجده میکنم رو تربت یه نفس می‌بارم
دوس دارم توو کربلا سر از رو مُهر بردارم
هرچی یا حسین میگم بیشتر آتیش میگیرم
خب یه بار جوابمو بده منم دل دارم

چه جوری جواب بدی وقتی سرت
خیلی فاصله داره با پیکرت
هنورم میگه أناالعَطشان رگای حنجرت

توو جمع اشک و آه جای ما خالی
توو بارِگاه ماه جای ما خالی
کنارِ قتلگاه جای ما خالی

__________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل ویژهٔ اربعین‌حسینی

ممنونم باز امسال منه رو سیاهو مهمون کردی
تو واسه قیامت کار بخششم رو آسون کردی..

از بس که آقایی اسم تو رو قلب من مکتوبه
سختی ها یادم رفت با محرّم تو حالم خوبه

به یاد اون روزایی که واسه سینه زدن
دست من رو میگرفت میاورد پدرم

با تو بود بچگیام عمر من با تو گذشت
سایه ی پرچمته هنوزم رو سرم

میمونم پای غمت حسین
شده ام من آدمت حسین
آرزوم اینه خاکم کنن با پرچمت حسین

«یا حسین مولانا یاحسین..»

روزیمو میگیرم زیر این پرچم هیئت آقا
با اشکای روضه ات میشه زندگی برا من زیبا

میدونم تو دنیا تو هوای نوکراتو داری
خوشبختیم چون که تو
به ما از کَرم محل میزاری

توی قلب من آقا،تنها جای خودته
هرکی میاد و میره، تو فقط میمونی

آشوبه این دلِ من،محتاج نیمه نگات
دردای نوکرتوو، تو فقط میدونی

همه چی خیره تو این مسیر
تو شدی واسه دلم امیر

دوباره مثل قدیم آقا
دست منم بگیر،دست منم بگیر

«یاحسین مولانا یا حسین..»

بانیِ این روضه، کسی غیر حضرت زهرا نیست
عشقای این دنیا مثه عشق من به تو زیبا نیست

وقتی تنها میشم واسم آغوش پناهت بازه
شوقِ به اربعین یه ساله نوکرتو میسازه

دستای سرد منو،گرما داده نَفست
هرجا باشم به همه،میگم از کَرمت

عِطر سیب سحرو،بارون نم نم آقا
به جنّت طعنه زده، شبای حرمت

میدونی رویامه کربلا
همه ی دنیامه کربلا
به خدا آرامش دلِ، شیدامه کربلا

میمونم پای غمت حسین
شده ام من آدمت حسین
آرزوم اینه خاکم کنن با پرچمت حسین

__________________________________________________________________________

روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

از ما كه گذشت الهي هيچ كس از سفر جا نمونه
از ما كه گذشت الهي هيچ كی ديگه تنها نمونه

دلم بد جوري شكست هر كاري كردم نشد كه برم
آقا اين همه زائر، زيادي بودم نبرديم حرم

چشماتو بند خيال كن با زائرايي
چشماتو ببند خيال كن كه الان كرب و بلايي

ميام به زودي پيشت، قرارمون حرم ايشاالله
تعبير ميشه رؤيام بحق چادرِ زهرا

* در كتاب بشارة المصطفي نوشته: اولين زائر قبر سيدالشهدا عليه السلام، جابر بن عبدالله انصاري بود، عطيّه ميگه: ما به همراه جابر به قصد زيارت اومديم سمت كربلا، به محض اينكه رسيديم كربلا، جابر رفت سمت نهر فرات غسل كرد، لباس پاكيزه پوشيد، عطر زد، هر قدم كه بر ميداشت ذكر ميگفت، ياد خدا بود، تا رسيديم كنار قبر ابي عبدالله، گفت: عطيّه دست من رو بذار رو تربتِ ابي عبدالله، تا دستش رو گذاشتم از هوش رفت، آب آوُرديم به صورتش زديم، به هوش اومد، عطيه ميگه: جابر سه مرتبه صدا زد: يا حسين! يا حسين! يا حسين! “حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَه؟” چرا جوابِ جابر رو نميدي؟ خود جابرِ جواب خودش رو داد: جابر! چه جوري توقع داري جوابت رو بده، در حالى كه ميان خون آغشته شده و بين بدن و سرش جدايى افتاده…

عطيه ميگه ما تنها زائر نبوديم، نگاه كرديم ديديم آروم آروم يه كاروان ديگه اي هم داره نزديك ميشه، اين بچه هاي كوچيك مثل برگ خزون از روي ناقه ها خودشون رو روي زمين مينداختن، هر كي مي اومد سَرِ قبر عزيزش، حضرت زينب سلام الله عليها اومد خودش رو انداخت روي قبر برادرش ابي عبدالله، صدا زد: حسينم! يادته وقتي جنازه ي بچه هام رو از ميدان بر مي گردوندي من از خيمه بيرون نيومدم كه تو خجالت نكشي، اصلاً سراغ بچه هام رو هم نگرفتم، حالا داداش! ازت ميخوام سراغ رقيه ات رو از من نگيري، آخه اينقدر توي خرابه گريه كرد، اينقدر اشك ريخت، بهانه ي تو رو گرفت، نيمه ي شب بود،اون نانجيب صدا زد: سَرِ تو رو بيارن بندازن جلوش آرومش كنن… تا چشمِ كم سوش به سَرِ بريده افتاد، صدا زد:*

بابا! زدنم
دستامو بسته بودن و با پا زدنم

بابا! زدنم
جلو چشم بقيه دخترها زدنم

بد جور زدنم
تا اونجايي كه داشتن زور زدنم

بابا! زدنم
با سنگ از نزديك و دور نزدنم

*بابا! تو دل شب گم شدم؛ زجر نامرد اومد منو پيدا كرد منو با موهام از زمين بلند كرد…*

چه حرفاي بدي كه نشنيدم
زخمِ زَبونا لاغرم كرده

غصه ي معجر رو نخور، عمه
يه پارچه ي پاره سرم كرده

چشام درست نمي بينه چون كه
هر جفت گونه هام ورم كرده

از صبح باباجون! تا شب زدنم
جلو چشاي عمه مون زينب زدنم
حتي با سر نيزه روي مركب زدنم

گرسنه بودم و دل سير زدنم
زن و مرد و بچه و پير زدنم
دستمو بستن و با يه زنجير زدنم

تو بازار برده ها باباجون
نپرس ازم سَرِ چي دعوا شد

سرعمو رو تاکه دور دیدن
روشون به روی دخترا واشد

__________________________________________________________________________

روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی

*حضرت زينب سلام الله عليها اومد علقمه ديد يكي از بچه ها كنار قبر عموش عباس داره زار زار گريه مي كنه، آروم هم نميشه، سئوال كرد: چي شده عمه جان؟ گفت: عمه جان! اين قبر عموجانم عباسِ؟ چرا اينقدر قبر عموم كوچيك شده؟ مي دوني چرا؟… وقتي كلاه خود از سر عباس افتاد، نانجيبي اومد پاشو گذاشت تو ركاب اسب، عمود آهن بلند كردن كارِ هر كسي نيست، تا اين عمود رو به سر زد.. عباس با صورت رو زمين افتاد،ريختن سر عباس…*

بهمت ريختن
پاشو اميدِ من

بهمت ريختن
كم دست و پا بزن

آب به خيمه نرسيد فداي سرت
حسين قامتش خميد فداي سرت

بيا برگرد خيمه اي علمدارم
منو تنها نگذار اي علمدارم

سقاي دشتِ كربلا، اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
دستش شده از تن جدا، اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل

*بشير اومد توي مدينه، براي اُم البنين شرح ميده از كربلا، خانوم جان! يكي يكي بچه هات رو كشتن، اُم البنين فرمود: از حسينم چه خبر؟ خانوم جان! عباست رو هر دوتا دستاش رو جدا كردن، خانوم جان! مشك رو به دندون گرفت… باز اُم البنين صدا زد: از حسينم چه خبر؟ گفت: خانوم جان! اميد عباست رو نا اميد كردن، تا تير رو به مشك زدن، اميد عباس هم نا اميد شد، عباست رو هم کشتن ، خم به اَبرو نیاورد گفت: بشیر! عباسم ، پسرهام همه فدایِ عزیزِ زهرا .. از حسین چه خبر؟!.. یه وقت بشیر صدا زد خانم حسین رو هم کشتن .. اينقده گریه کرد از حال رفت .. وقتی بهوش آمد گفت بشیر تو حرف هات گفتی عمودِ آهن به فرقِ عباسم زدن .. اینو دیگه باور نمیکنم .. چه کسی جرات کرده عمود به سر عباس بزنه .. گفت خانم آخه اول دستاش رو از بدن جدا کردن .. گفت بازم باور نمیکنم ، تیغ به کف عباسم باشه کسی یارایِ مقابله کردن باهاش رو نداشته و نداره ..عرضه داشت آخه خانم شمشیر به دست نداشت .. سوال کرد مگه کجا بوده؟.. گفت: خانوم رفته بود آخه آب بیاره نانجیبا دورش کردن ، مشکشُ سوراخ کردن .. یه وقت دیدن رو خاک ها نشست هی صدا میزنه حسین .. زینب جان، سکینه جان ببخشید من شرمندۀ شما شدم .. عباسمُ حلال کنید .

__________________________________________________________________________

روضه و توسل ویژهٔ اربعین‌حسینی

کرم کردی مرا ای دوست با خود آشنا کردی
جدا از بیگانه و با خویش آشنا کردی

به سائل رشک بردم تا که در کویت قدم می زد
به شاهان ناز کردم تا مرا بر خود گدا کردی

*حسين جانم! من اون گدايي هستم كه دَرِ هر خونه اي رو نميزنم، من اون گدايي هستم كه دستم رو هر جايي دراز نميكنم…*

کم از آنم که با یاد تو خود را آشنا سازم
نمی دانم چرا با خود تو من را آشنا کردی

*اين همه آدم حسابي، اين همه آدمِ خوب، چرا من رو تحويل گرفتي؟…*

ندانستم چه گویم تا قبولِ درگهت افتد
سخن ناگفته، بر رويم دَرِ رحمت تو وا كردي

*هنوز باهات حرف نزده بودم، هنوز اسمت رو صدا نزده بودم جوابِ من رو دادي…*

من آن بودم که در دارالشفایت درد  آوردم
تو آن بودی که دردِ بي دوايم را دوا کردی

*حسين جان!…*

حالا که از تعلقِ خود کنده آمده
حالا که از گناه سرافکنده آمده

در واکنید نوكرِ شرمنده آمده
آلوده ای فراری و یک دنده آمده

مثل همه مرا بپذیری چه میشود
امشب اگر که دست بگیری چه میشود

درسینه ام هزار و یکی  راز مانده است
دام گناه پیشِ رویم باز مانده است

بااین که کم به ساعت پرواز مانده است
آقا گدات روی پله ی آغاز مانده است

*يه ذره هم مثل شهدا بشيم بد نيست، مي گفت: شهيد بني عامريان، شانزده سال سن داشت، تركش خورده بود، خون زيادي ازش رفته بود، مدام بي هوش ميشد و به هوش مي اومد، اما به جاي اينكه هر وقت به هوش ميآد كمك بخواد، هي مي گفت: اذان گفتن يا نه؟ من هنوز نماز نخوندم…*

اینجا همیشه اهل کَرَم جود می کنند
اینجا همه بدون ضرر سود می کنند

گفتی به دل جلا بده، گفتم به روی چشم
گفتی که دل به ما بده، گفتم به روی چشم

گفتی به من بُکا بده، گفتم به روی چشم
گفتی به من بها بده، گفتم به روی چشم

پس نوبت تو آمده من را صدا بزن
پایینِ نامه ام سفر کربلا بده

ازمون گرفتن اون سحرارو
شلوغي هاي نجف كربلارو

روز و شب فكرم اينه كه خدايا!
كي گرفته تو حرم جايِ مارو

خنده ميشنه رو لبهام زوري
من دارم از دست ميرم اينجوري

منو به بابُ القبله برگردون
دارم آتيش مي گيرم از دوري

با دوري از حرم دل خونمون نكن
صاحب خونه از خونت بيرونمون نكن

يا دافِعَ البلاء، سلطانِ كربلا…

*مي دونيد اولين زائر امام حسين جابر بوده كه نابينا هم بوده، عطيّه ميگه: من و جابر با يكي از غلام ها  حركت كرديم اومديم كربلا، جابر با آبِ فرات غسل كرد، دست جابر رو گرفتم اومديم كنارِ قبر، جابر صدا زد: عطيّه! دستِ من رو بذار روي قبر، دستش رو گذاشتم روي قبر، سه بار صدا زد: يا حسين!… از هوش رفت، به هوش اومد، يه گِله كرد از امام حسين، گفت: حسين! ديگه جوابِ دوستت رو نمي دي؟ من صدات كردم، بعد خودش جواب خودش رو داد، گفت: جابر! چه توقعي داري، چطور جوابت رو بده، سر كجاست؟ بدن كجاست؟…
عطيّه ميگه: ديدم از دور سياهي داره مياد، گفتم: جابر! از دور سياهي مي بينم، دشمن نباشه؟ جابر به غلامش گفت: برو جلو ببين كيه… برو اگه خطري باشه سريع به ما بگو، اما اگه امام زين العابدين باشه، من به اين شكرانه تو رو آزادت ميكنم، رفت و برگشت، گفت: جابر! علي بن الحسين داره مياد، كاروان اُسرا برگشته…
ديدن اين اين زن و بچه ها نرسيده به قبر خودشون رو روي زمين ميندازن، جابر پاي برهنه رفت به استقبال امام زين العابدين، بعد امام سجاد بعد از ديدن جابر شروع كرد از كربلا براش گفتن، صدا زد: “يا جابر! وَ اللَّه قُتِلت رِجالُنا ” جابر! مرداي مارو كشتن” وَ ذُبِحَت أطفالُنا ” اطفالِ مارو ذبح كردن”  وَ سُبيَّت نِسائُنا” جابر زنهاي مارو به اسارت بردن…
امون از بي كسي، خدا نكنه يه مرد بالا سَرِ يه زن نباشه، خدا نكنه يه بچه بي بابا بشه، اي دادِ بيداد، بميرم برا اون سه ساله اي كه همش بغل عموش بود، آخه بزرگ زاده بود، كمتر از گُل بهش نگفته بودن، اما يه روزي رسيد گوشه ي خرابه، گفت: عمه! اين بچه هاي شامي دارن ميرن خونه هاشون، اين مردها كي هستن همراهشون؟ عمه ي سادات فرمود: رقيه جان! اين مردا باباهاشونن،  دارن ميرن خونه… گفت: عمه جان! مگه ما خونه نداريم؟ عمه! مگه من بابا ندارم؟ اي حسين!…*

__________________________________________________________________________

روضه و توسل ویژه اربعین حسینی

از سوی کوفه و شام برگشته زینب
پی عرض سلام برگشته زینب

اربعين آمد و برگشته زينب
وَ چه با احترام برگشته زينب

دگر این کاروان یاسی ندارد
که با خود شور و احساسی ندارد

كجايي اُم البنین برگشته زینب
ولی افسوس عباسی ندارد

*خوشبحال اونايي كه الان كربلا تو دهليزِ حرم كنارِ قتلگاه ميگن: غريبِ مادر حسين… تو هم بگو: حسين جان! اگه من از قافله ي كربلايي ها جاموندم، اما پيراهن عزا پوشيدم اومدم تو مجلسِ عزاي شما نشستم، اينجا ميگم: غريبِ مادر حسين… اما حسين گفتنِ ما كجا و حسين گفتنِ حضرتِ زينب سلام الله عليها كجا…كاروان اُسرا نزديكي هاي كربلا كه رسيد، يه وقت صداي حضرت زينب سلام الله عليها بلند شد: يا امامِ سجاد! عزيزِ برادرم! بوي برادرم داره ميآد، بوي حسينم داره ميآد، ميگن: مثل برگِ خزان از ناقه ها اين زن و بچه ها روي زمين ريختن، يكي به سينه ميزنه: عليِ اكبرم! داداشم بلند شو، يكي ناله ميزنه: قاسمم! بلند شو… هر كدوم يه جوري روضه ميخونن، يه وقت ديدن يه خانومي هم داره لالايي ميخونه:…*

اي كودكِ بي شيرِ من، اصغرم لاي لاي
طفلِ نخورده شيرِ من، اصغرم لاي لاي

*اما ديدن خواهر اومد خودش رو روي قبر حسينش انداخت، حسينم! بلند شو، ببين زينب اومده، داداش پاشو، اگه منو الان ببيني خواهر رو نميشناسي، بعد شروع كرد روضه خوندن:…*

همين جا عشق را در خون كشيدن
سر از جسم علی اکبر بریدن

* بعد صدا زد: رباب!…*

درآوردند جسم اصغر از خاک
زریشه آن گل احمر بریدن

ميان قتلگاه با شادماني
خودم ديدم حسين را سر بريدن

زدست خونی، انگشت حسینم
به خنجر بهر انگشتر بریدند

*من بالاي بلندي ايستاده بودم، نيزه دار نيزه ميزد، شمشيردار شمشير ميزد”عِدَةٌ بِسّیوف وَ عِدَّةٌ بِالحِجارَة..” اونايي كه حربه اي نداشتن دامن هاشون رو سنگ كرده بودن، به سر و رويِ حسينِ من ميزدن… همه ناله بزنيد: ياحسين!

__________________________________________________________________________

روضه و توسل ویژه اربعین حسینی

این دلهای عاشق رو بفرستید کربلا، امروز جابر بن عبدالله انصاری که از اصحاب رسول اللهِ، عاشقِ امام حسینِ، با عطیّه آمد زیارتِ قبر امام حسین، خدایا به حق امام حسین به ما معرفت بده، جابر احادیث رو شنیده بود درباره عظمت مقام امام حسین، احترام و عنایت پیغمبر نسبت به ابی عبدالله رو شنیده بود، جابر نابینا بود اومد توی شریعه ی فرات غسلِ زیارت کرد، که یکی از اعمال امروز غسل زیارتِ اربعینِ، توی فرات غسل کرد، مثل اینکه میخواد بره طواف خانه ی خدا، آهسته آهسته قدم بر میداشت، چون چشماش جایی رو نمیدید به عطیّه گفت: دستِ من رو روی قبر حسینم بگذار، دستش رو روی قبر گذاشت، انداخت خودش رو روی قبر، آنقدر گریه کرد، حسین حسین گفت، غش کرد، به هوش اومد سه مرتبه صدا زد: یاحسین! یاحسین! یاحسین! “حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَه؟” آیا دوست نباید جوابِ دوستش رو بده؟ بعد خودش جواب داد، جابر! عجب انتظاری داری از کسی که بینِ سَرِ مطهر و بدنش چهل منزل جدایی افتاده، چگونه جواب دهد کسی که سَرِ مطهرش بالای نیزه رفته…
جابر مشغول زیارت بود، بهش گفتن: جابر! صدای زنگ قافله داره میاد از راهِ شام، آخه قافله ی اُسرا وقتی رسیدن دو راهی مدینه و کربلا، بشیر اومد خدمتِ امامِ سجاد، آقا به دو راهی مدینه و کربلا رسیدیم، یه راه میره کربلا، یه راه میره مدینه، چیکار کنم؟ آقا زین العابدین فرمودن: قافله سالار عمه ام زینبِ کبری است، اومد کنارِ کجاوه ی زینب، بی بی جان! دخترِ فاطمه! دو راهی کربلا رسیدیم کجا بریم؟ تا اسمِ کربلا رو شنید، آنقدر گریه کرد، آی کربلا چه کردی با دلِ زینب؟ گفت: بشیر! مارو کربلا ببر، من با حسینم کار دارم…
به جابر گفتن: صدایِ زنگِ قافله داره میاد، غلامش رو فرستاد برو ببین چه خبرِ، معلوم شد اهلبیتِ امام حسین هستند که دارم میان کربلا…جابر صدا زد: بلندشید زینب داره میاد، صاحب عزا داره میاد…
دو مرتبه توی همین ماه محرم و صفر اهلبیتِ امام حسین اومدن کربلا، بار اول روز دوم محرم بود، وقتی که رسیدن این بچه ها بابا داشتن، مَحرم داشتن، با چه عزت و احترامی از ناقه ها پیاده شدن، خصوصاً زینب کبری سلام الله علیها که حسین داشت، اباالفضل داشت، دو تا پسراش بودن، اباالفضل زانوش رو رکاب مرکب کرد، خواهرم پات رو روی زانوی من بگذار پایین بیا، اما مثل روز اربعین هیچ کسی رو نداره… بچه ها بابا ندارن، فقط یه مَحرم دارن اونم امامِ سجادِ، حتی کسی نبود این ناقه هارو بخوابونه، حتی تعبیر مقاتل اینه: مثل برگِ خزان زده هر کدوم هر جوری میتونستن از بالای ناقه ها روی زمین افتادن، هر کسی دنبال قبرِ عزیزش میگرده، ولی دو نفر بی قرارتر از همه بودن، یکی خانوم رُبابِ، هی این و اون ور میگشت، هی صدا میزد: عزیزِ دلم! اصغرم قبر کجاست مادر!؟ امام سجاد با یه جمله ای آرامش کرد، صدا زد: رباب! نگران نباش، علی اصغرت خوب جایی دفن شده، خودم با این دستام بچه ات رو روی سینه ی بابام حسین گذاشتم…
دومین نفر سکینه است، همانطوری که روز عاشورا اباالفضلِ العباس از سکینه خجالت می کِشید، هنوز هم که هنوزِ میگن: تویِ حرمِ اباالفضل اسمِ سکینه رو نبرید، آخه اون لحظات آخر صدا زد: حسینِ من! تا من زنده هستم بدنم رو خیمه نبر، من از رویِ سکینه خجالت می کِشم، آخه بهش وعده ی آب دادم…
اما مثل روزِ اربعین سکینه خجالت می کِشید، می گفت: من مشک خشکیده و خالی رو به عموم عباس دادم، من خبرِ تشنگی بچه هارو به عموم دادم، من عموم عباس رو روانه ی نهر علقمه کردم، آخر دیدن سکینه یه ظرفی رو پُر از آب کرده داره به طرف نهر علقمه قبر عموجانش عباس میره، هی میگفت: عمو جان! بلند شو برات آب آوردم…
این دستات رو بیار بالا، به نیت خوشنودی دلِ مادرشون فاطمه، سه مرتبه همه ی زن و مرد بگید: یاحسین!…*

 

 

06 سپتامبر 23
بدون دیدگاه
231
دانلود

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

1
متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

همــه آبرومــو از همــین علم دارم
همــه زندگیمــو مدیون علمــدارم
پدر و مادرمــم فدات بشن بازم
به تو و مادر تو خیلی بدهکــارم

ای محبوب من شهرآشوب من
امــشب رو به من دستاتو وا کــن
یا نعم الامــیر دستامــو بگیر
واسه نوکــری ما رو سوا کــن
الهی نوکــرت برات بمــیره

سایه ات رو از سرم خدا نگیره
آخرش یه روزی از عشق تو میمــیرم
من امــام حسینیم همــینه تقدیرم
میرسی به داد من تو خونهٔ قبرم
آخرین روضه خونگیمــو میگیرم

حسرت میخورم کــه پای علم
کــم سینه زدم کــم گریه کــردم
حسرت میخورم از اینکــه چرا
دور از کــربلا کــم گریه کــردم
کــاش بیشتر به روضه رفته بودم
یه یا حسین بیشتر گفته بودم

در خونهٔ تو رو به هر کــسی بازه
نداره لطف و محبتِ تو اندازه
اگه این شهر برای ما نفس گیره
میشه توی روضه های تو نفس تازه

آقا رحمــتی، دارم زحمــتی
اِکــشف کــُربتی دردم زیاده
به ام البنین اشکــامــو ببین
باشم اربعین پای پیاده
الهی نوکــرت برات بمــیره
سایه ات رو از سرم خدا نگیره

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

دوباره روضه شروع شد به ساعت حرم
آخ عجب حکایتیه حکایت حرم

حالا که از غمتِ مستم
حالا که پر شده دستم
حالا که کربلا هستم

قبل و بعد روضه میرم زیارت حرم
پیرهن مشکیمو آوردم

رفتم تو حرمت آب هم خوردم
خدا رو چی دیدی شاید تو کربلا مُردم

ای دوای دردم
آرزومه از حرم زنده بر نگردم

ای دوای دردم
پرچمت عوض شد و خیلی گریه کردم

«اباعبدالله حسین …»

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

خواهش کردم پیرهنت رو پس بدن،ندادن…
نیزه نیزه به کشتنت ادامه دادن…

خواهش کردم وقتی سرُ می بُرن،نباشم
حالا باید چه جوری از بدنت جدا شم

آه به حسین!
دعای هر نیمه شبم الله به حسین
گریه کنید هر سحرگاه به حسین

آه جگرم!
بعد تو سوخت حرمت اهل حرم
زمونه کرده با سرت همسفرم

آه جگرم!
چی به روز خیمه ها آوردند
ای وااای…سرُ بردن…
یادگاری مادرُ بردن
ای وای سرُ بردن

یادم مونده از سر نی سرتُ که دیدم
از رو ناقه از ته دل ناله می کشیدم

قرآن خوندی، مزد کلام تو سنگِ بام شد
بعد از عباس دور و بر خیمه ازدحام شد

آه به حسین!
پاشو بگو اینا همه ش خوابه حسین…
سر تو زیر نورِ مهتابه حسین…

آه تنِ تو…
چقدر نفسگیر شده کشتن تو
من روی سینه میذارم پیرهنتُ

زیر تیغ و شمشیر و سِنان بود
ای وای… نگران بود
خاتمش به دست ساربان بود
ای وای…نگران بود…

نگران کشتنش…
بی امان کشتنش…
ای حسینم!..ای حسینم!
ای ضیاء هر دو عینم

«من زینبِ صبور تو بودم، ولی حسین!
هنگام قتلِ صبرِ تو صبرم تمام شد…»

من و زا به راه نکن…
دست و پا که می زنی مادر و نگاه نکن….
من و چشم به راه نذار

* ابی عبدالله آمد وداع آخر و با زن و بچه ها بکنه.هر وقت می آمد دم خیمه ها اول فقط صدا میزد:یا زینب! انگار با هیچکس حسین‌کاری نداره. همه ی حرفش با زینبه. لحظه ی آخر که اومد وداع کنه دید همه ی سپر ولباسای حسینش خون آلوده، آخرین باری که اومد وداع کنه یه نگاه به قد وقامتش کرد دید این لبها ترک ترک شده بچه ها دارن نگاه میکنن. عمه ی سادات داره چیکار می کنه با ابی عبدالله هر کاری این‌خانوم‌ میکنه برا این بچه هادرسه.تا دید این لبها ترک ترک شده این‌ چادرش رو بلند کرد این گرد و غبار و از صورت حسین‌ پاک‌ کرد.با یه پارچه ای این لبهای ترک ترک‌و خون آلود و محاسن رو‌ دست کشید این خونها رو‌ پاک‌ کرد.حضرت زینب فرمود: ما رو به کی میسپاری حسین؟یه کاری کرد با دل ابی عبدالله که اگر بیشتر میخواست بایسته کار سخت میشد. دست رو قلب عمه سادات گذاشت آرام باش…آرام باش…وقتی که به سمت میدان راه افتاد دید یه صدایی از پشت سر داره بند دل ابی عبدالله رو پاره میکنه.همین جور که داشت می رفت دید یه صدایی داره میاد…مهلاً مهلا..لحظه ای نگذشت بچه ها صدای شِیهه ی ذوالجناح رو شنیدند.هنوز پرده ی خیمه رو بالا نزده بودن گفتن‌ بابا داره برمیگرده عمه ی سادات دید دوید دید ذوالجناح بدون حسین داره میاد….
چه بلایی سر این بچه ها اومد اون لحظه ای که اسب بی صاحب رسید دست و یال اسب غرق خون بود…..یا ابا عبدالله….

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

غریب و زخمی و بی حالی
به فکر غارت و جنجالی

نفس نمونده برات آقا
سه ساعته توی گودالی

چشمات جایی رو نمیبینه
سینه ی تو چرا سنگینه
میدید که هیچکسی دورت نیست
میزد تو رو با طُمأنینه

سنگدلی شون از حد گذشته
چقدر تو قتلگاه بهت بد گذشته
خیر نبینه اون بی حیا که
از روی پیکر تو با لگد گذشته

«ای وای حسینم…واای حسینم..»

تو پادشاه عالِمینی
حق تو که سنگ و عصا نیست
ای همه ی هستی زینب
جای تو زیر دست و پا نیست

*بلند شو داداش! اینا به این نیزه ها اکتفا نکردن. دستور دادن اسباشون رو‌ نعل تازه بزنن…*

چی بگم از این همه نیزه
امون از این همه جسارت
کار تو وقتی که تموم شد
تازه میان برای غارت

قلبِ زینب چه بی قراره
رسیده وقت بوسه از گلوی پاره
توی گودال افتادی بی حال
پیکر تو یه جای سالمی نداره

«ای وای حسینم…واای حسینم»

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

پا پس نمی‌کشه همه رفتند ولی شمر
که دست نمی‌کشه

زینب رسید و گفت مادر بیا ببین
دیگه نفس نمی‌کشه

تاختند اونا که مُلک ری رو باختند
بدجوری با هم دیگه ساختند
تو رو توی گودی انداختند

زیر و رو شدی، پشت و رو شدی
چه جوری با مادرت روبه رو شدی

بی‌هوا زدند، با عصا زدند
جلو خواهر تو با کف پا زدند

«ای حسین من»

بارون نیزه بود
یه مسلمون برا آب دادن اصغرش نبود
لب تشنه کشتنش
وسط روز ولی آسمونا شدند کبود

بردند تو مجلسی که مِی خوردند
خیلی زینبت رو آزردند

بردند آبرو،پس کجاست عمو
که ببینه ما شدیم با کی روبه رو

چشمشون زدند، بی‌ امون زدند
چرا دیگه تو رو با خیزرون زدند

«ای حسین من»

روضه‌ی شام بلا دشواره
ای وای، ای وای
جای زینب مگه تو بازاره
ای وای، ای وای

دق کرد خواهرت
روزگار زینبت شده سیاه
دق کرد خواهرت
وقتی مادرت رسید تو قتلگاه

دختری که پُره از احساسه
ای وای، ای وای
غصّه داره روضه‌هاش عباسه
ای وای، ای وای

حق داشت جون بده
وقتی تو خرابه اومد سر تو
حق داشت جون بده
دستِ زجرِ چرا انگشتر تو؟
حق داشت جون بده

«ای حسین من»

قربون صدا زدنت؛ خیلی بی‌هوا زدنت
حال و روی چادرمه؛ خاک دست و پا زدنت

من سر قرار اومدم، توی نیزه‌زار اومدم
از تو دل نکندم حسین، با خودم کنار اومدم

تا چشمم کار می‌کنه
نیزه، نیزه، نیزه نیزه می‌بینم
داره با تو چیکار می‌کنه
نیزه، نیزه، نیزه نیزه می‌بینم
گریه چشمام رو تار می‌کنه

کِی دلش اومد بزنه، کِی اومد لگد بزنه
یه نفر یه حرفی به این شمرِ نابلد بزنه

رو خاکِ داغ کربلا
کشته، کشته، کشته، کشته می‌بینم
من دَفَنَهُ اَهلَ القُری

حتی بالای نیزه‌ها
من برم کجا چه کنم؟
بعد کربلا چه کنم؟
پیکر تو جا بمونه
زیر نیزه‌ها چه کنم؟

از تشنگی دور و بَرو
تیره، تیره، تیره، تیره می‌بینم
این ساعت‌های آخر رو
تیره، تیره، تیره، تیره می‌بینم

داره خون می‌ریزه از زخم تنت آروم
من فدای غربتت سَیدُنا المَظلوم

تو سر و صدا و ازدحام جمعیّت
پیچیده تو مقتلت ضَجه‌ی یه مظلوم

بمیره مادر برات
که انقدر ناخوش شدی
زیر دست و پاهاشون

یکی ته گودال لباست رو پرت کرد
شلوغی خیمه حواست رو پرت کرد

عذاب کردنت منع آب کردنت
شبیه گندم ری آسیاب کردنت

تمومه حسین روبرومه حسین
خودت بگو که پیکرت کدومه حسین؟

«ای حسین من»

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

وقتی که تربتِ تو شفاست
درمونِ دردامون کربلاست
بوی سیبت رو حس می‌کنم
من حیاتم توی روضه‌هاست

سالِ من تا کنار توأم
روز و شب در جوار توأم
این تبِ عشقو از من نگیر
عاشقِ بی‌قراره توأم

چراغ هیئت‌ها همیشه روشنه
همین اشکِ روضه‌ست که مصباحِ منه

«حسین یا ثارالله»

من اگه راست می‌گم نوکرم
باید از غیر تو بُگذرم
زیرِ سایه ات بمونم تاکه
باشه قلبم مقیم حرم

ساکن کربلای شما
میشه هرکس به پای شما
لحظه لحظه همه زندگیش
بگذره در هوای شما

ایشالا نوکریم، بشه ختمِ به خیر
سرم رو پات باشه، آقا مثل زهیر

«حسین یا ثارالله»

قافله قافله خسته‌ام
من از این فاصله خسته‌ام
جا بمونم می‌میرم آخه
من به این جاده دل بسته ام

تو شلوغیو تو ازدحام
چاییِ موکباتو می‌خوام
زائرم زائری بی‌قرار
نه نگو که نمی‌شه بیام

ایشالا جمعِمون دوباره جمع میشه
خروش یا حسین میمونه همیشه

«حسین یا ثارالله»

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

تو حال و هوات…می باره چشام
تو گُل می کنی…به روی لبام
برای منی…برای توام

همه میدونن…گدای توام…
گدای توام…گدای توام…

نگاهت رو نگیر…نگاهِ تو دنیامه
نگاه لطف تو دلیل نفس هامه
نگاه به گنبدت بهونه ی چشمامه

به خوبیات بدی کردم
نمیشه روم که برگردم

«حسین جانم…حسین جانم…»

تو تنهایی هام صدات می کنم
جونم رو یه روز فدات می کنم

من آلوده ام تو خیر کثیر
امیری حسین و نعم الامیر

می دونم با گناه،دلِ تو رو لرزوندم
اگر چه با بدی تو رو از خودم روندم
بگیر دستِ منو،حالا که تو راه موندم

نه حالی هست نه احوالی
ببین دستام،شده خالی

«حسین جانم،حسین جانم..
گدای توام…گدای توام…»

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

یه عاشق تو فراق همش جون می‌کَنه
چقدر مضطربم دلم شور می‌زنه

نگی که باز قراره منم جا بمونم
تو که غریبه نیستی من دیگه نمی‌تونم

چه جوری بگم که دلم گرفته
رفیق دارم از بچگیش حرم نرفته

حرمت خونه زندگیمه آقا
من و بازم تا خونه همراهی کن
من ازت کربلا می‌خوام تنها نه
پدر و مادرم باهام راهی کن

همیشه من برات فقط دردَسَرَم
خودم مقصرم اگه در به دَرم

یه کمک بده بهم تا یکم عوض بشم
می‌خوام بیام پیشت اما خجالت می‌کشم

می‌دونی خودت که حالم خرابه
هر یه دقیقه دوری ازت واسم عذابه

چه جوری بگم که دلم گرفته
رفیق دارم از بچگیش حرم نرفته

دل من تنگِ شیب بابُ القبله است
چقدر حرف نگفته باهات دارم

من از این دنیا چی می‌خوام
جز این‌که ببینم سر رو دامنت می‌ذارم

حرمت خونه زندگیمه آقا
منو بازم تا خونه همراهی کن
من ازت کربلا می‌خوام تنها نه
پدر و مادرم باهام راهی کن

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

امشبو با دل شما بریم جلو
بگو که دلت می‌خواد کجا بریم

نکنه تو هم دلت مثِ منه
پس بیا پیشِ امام رضا بریم
بریم بابُ الجواد یا بریم سمت گوهرشاد
یا بریم وایستیم یه گوشه و
یا بریم پنجره فولاد…

امام رضا، نه ازت شفا میخوام
نه مرهمی واسه این دردا می‌خوام

با این همه مشکل کنار میام
امام رضا من یه کربلا می‌خوام

بزار بازم با دل تو بریم جلو
من می‌دونم تو دلت چی میگذره
نکنه توهم مثِ منی شبم
فکر کربلا خوابت نمی بره

بریم بابُ القبله یا بریم حرم عباس
یا بریم پایین پا از الان دلِ من اونجاس

امام حسین دل من تو حرمه
دوسِت دارم به خدا یه عالمه
امید من به بساط روضته
امام حسین عشق من مُحرمه

امام رضا من یه کربلا می‌خوام…

____________________________________________________________________

متن نماهنگ و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

چیکار کردی!
تا اسم کربلات میاد دلم میره
دلم تو جاده‌ها قدم قدم میره
تا می‌شنوم یکی داره حرم میره

چیکار کردم!
میگن اجازه نیست که زائرت باشم
اجازه نیست دیگه مسافرت باشم
یه شب تو کربلا مجاورت باشم

گدا مگه جز تو کی و داره
چشام فقط برا تو می‌باره

«یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ…»

دلا خونه، مگه به غیر کربلا پناه داریم
راهی مگه به غیر اشک و آه داریم
ما اربعین نرفته‌ها گناه داریم

دلم خونه، خوشا به زائری که کربلا رفته
که پای اون ضریحِ باصفا رفته
کسی که کربلا نره کجا رفته

حسین آقام…
همه میرن تو میمونی برام…

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

مثل مادر جَوُون مرده برات گریه می‌کنم
پا به پای همهٔ گریه کنات گریه میکنم

من از اون موقعی که شنیدم آقا گفتی
انا قتیلُ العَبرات گریه میکنم

گریه گریه می‌تونه حالمو بهتر کنه
خدا نسل گریه کناتو بیشتر کنه

الهی خدا به حق اشکای زینب
رزق اشک چشم ما رو چند برابر کنه

قطره به قطره اشکِ براتو
پاکم از معصیت و گناه می‌کنه

فرموده معصوم، موقعِ روضه
جدِ ما تو چشماتون نگاه می‌کنه

دارم همراه تمومِ کائنات گریه می‌کنم
ببری یا نبری به کربلات گریه می‌کنم

تو خودت گفتی که زخمای تنت خوب میشه
تا مرحمی بشم برات گریه می‌کنم

گریه گریه می‌تونه حُر و زهیرم کنه
منو نزدیک تو و جدا زِ غیرم کنه

من برا آخرتم چیزی ندارم جز این
گریه‌ها که آخِر عاقبت بخیرم کنه

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

یه بغل خاطره دارم از حرم
که همیشه جون گرفتم ازشون

به شهیدای تو غبطه میخورم
که چِقدر عقب ترم از همشون

کاش تا یه سلام می‌دادم باز بوی حرم میومد
وای اگه نبودی آقا چی به سرم میومد

با همه ی رو سیاهیم با همه ی آلودگیم
هر دفعه گفتم حسین نفس گرفت زندگیم

«حسین….. واااای حسین……واااای»

چه جور ادعا کنم، سینه زنم
سینه زن اونه که واست جون میده

روضه خون اونه که عکسِ دستشم
روضه‌ی عباسِ تو نشون میده

کاش مثه شهیدِ بغداد دست و سرمو می‌دادم
کاش واسه حسین و عباس هرچی دارَمو می‌دادم

روبرومه عکسش حالا پشت سرم آلودگی
حالا منم و شهید و یه دنیا شرمندگی

«حسین….واااای… حسین….. واااای»

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع) محرم ۱۴۰۲

چشمام خیره سمت آسمونه
من زخمی شدم از این زمونه

دنیا میگذره ولی حسینه
اون عشقی که واقعا می مونه

موندگاره و همیشگی عشق روزای بچگی
وقتی حسین کنارته زندگی میشه زندگی

نبض هر ضربان، ای بزرگ جهان
من میگم حسین حسین و میگه فاطمه، جان!

ما رو کردی صدا محشری به خدا
من فدا محبتت یا سیدالشهدا

«سیدُالشهدا سیدُالشهدا…»

لبخندت شروع عاشقیم بود
عشقت اتفاق زندگیم بود

یاد غروب کربلا به خیر که نقطه اوج دلدادگیم بود

زندگیم فدای کربلا خوبه هوای کربلا
خاطره پشت خاطره از سفرای کربلا

شور کرب و بلا، نور کرب و بلا
توی قلبمه کی گفته دوره کرب و بلا

خونمونه حرم آسمون حرم
به خدا نفس نمیکشم بدون حرم

«سیدالشهدا سیدالشهدا…»

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

سرپرست زندگیم تا شده امام حسین
نون سفرمو دارم از خودِ امام حسین

خودش بزرگم کرده
خودش منو می‌شناسه

امام حسین رو اشکه سینه زنش حساسه
برا همینه دستام تو دستای عباسه

سر و جونم فدای دلبرمه
حسین، پناهِ اول و آخرمه

گریه می‌کنم برا غربت امام حسین
شِفام میده آخرش تربت امام حسین

با تربت اربابم مرده مسیحا میشه
هر مَرضی تو دنیا، راحت مداوا میشه
یه قطرهٔ بی‌ارزش وصل به دریا می‌شه

نفس نفس من برای حسین
دلم می‌خواد بشم فدای حسین

خدا تورو ازم نگیره حسین
گدا بدون تو می‌میره حسین

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

مَنِ تشنه را جرعه آبم بده
امام حسین! سلام دادم آقا جوابم بده
از آن سفره‌ی فیض کرب وبلا
بیا روزیه بی حسابم بده

اگر ناتوانی بگو یا حسین
اگر خسته جانی بگو یا حسین
اگر دردمندی صدایش بزن…

*از یکی از شهرهای دور نامه نوشت خدمت امام هادی عرضه داشت آقاجان ما گرفتار میشیم بعضی اوقات، حاجتمندیم دلمون میخواد با امام زمانمون درد دل کنیم شما دورید چه کار کنیم؟ حضرت در جوابشون نوشت فلانی کافیه فقط لبهات رو حرکت بدین ما کنار شماییم ، ما صدای شما را می‌شنویم*

اگر دردمندی صدایش بزن
سری هم به صحن وسرایش بزن

بگو دردمندم شفایم بده
گدایم گدایم جوابم بده

*خدا لعنت کنه متوکل عباسي رو ۱۵ سال خلافت داشت ۱۷ مرتبه قبر امام حسین رو با خاک یکسان کرد، خراب کرد، صاف کرد، اما تربت امام حسین یه بوی عِطری داشت می‌رفتن از این پیرِمردا میاوردن، تربت اطراف حرم رو بو می‌کشیدند استشمام می کردند می‌گفتند قبر امام حسین اینجاست
هرکی می‌خواست کربلا بره دستشو قطع می‌کردن می‌رفت، یه روز دنبال یه قافله‌ای دیدن یه پیرزنی عصازنان داره میاد گفتن حتماً این خبر نداره، اومد جلو گفتند مادر! مگه نمیدونی هر که بخواد کربلا بره باید دستش قطع بشه بره، دستش رو جلو آورد گفت قطع کنید برم جونم فدای امام حسین، اما دست چپ را آورد بیرون، گفتند مادر دستور خلیفه است متوکل گفته حتماً باید دست راست باشه چادرش رو کنار زد گفت نانجیبا سال گذشته دست راستمو دادم و رفتم کربلا، امسالم دست چپم رو میدم شاید سال دیگه زنده نباشم.

دو نفر از ائمه ما رو مجلس شراب بردند، یکی امام هادی،یکی هم سر بریده آقامون امام حسین…
مجلس شرابي بود یزید هم مست و مغرور، اما جلوی چشم زینب و بچه‌های یتیم امام حسین، می‌گفت: حسین اگه بگی مادرم زهرا از مادر من أَفضل هست میگم درسته، اگه بگی جدت پیغمبر از جدّ من افضله میگم راست میگی حسین، اما از خودت بگو تو پیروزی یا من پیروزم؟ امان از زخمِ زبان دشمن. زینب داره این صحنه رو می‌بینه، خدا میداند دلِ خواهر داغ دیده رو، ولی روحِ امام حسین باید کمکِ خواهر بیاد لِذا یه وقت دیدن صدای تلاوت قرآن بلند شد، همه تعجب می‌کنند، سرها کشیده شد کیه قرآن می‌خونه ؟! آخ ببینند سر بریده امام حسین با اون صوتِ حجازی تلاوت قرآن می‌کند، یا لَلعجب!!! یزید می‌گفت اینا خارجی اند، ببینید سر بریده داره قرآن میخونه ، آبروی یزید در خطره، یه ظلمی رو روا داشت، هنوز که هنوزه امام زمان روضه اش رو میخونه و گریه میکنه، چه کرد؟ یه وقت دیدن یزید دست برد چوب خیزران برداشت آنقدر بر لب و دندان حسین زد..
صداتو آزاد کن انشالله فطرس ملک این زمزمه‌ها رو کربلا برسونه، سه مرتبه همه بگید یا حسین… یا حسین… یا حسین…

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

آروم و قرارِ دل بیقرارم
غیرِ در خونت پناهی ندارم
اگه تو نباشی بیچاره‌ٔ بیچارم

فدای نگاه ملیحت
نیومده کسی شبیهت

دخیل دلمو میبندم
به گره گره‌ٔ ضریحت

جان حسین
جانِ جان حسین
بیکران حسین

من بی تو میمیرم نگی که نگفتم
از چشمات الهی یه لحظه نیفتم
بدون غمِ تو آشفته‌ٔ آشفته ام

غم تو شده همه دردم
الهی دور تو بگردم

تا به چِش تو بیام آقا
همه‌ی تلاشمو کردم

آه حسین سر پناه حسین
تکیه‌گاه حسین حسین

جان حسین
جانِ جان حسین
بیکران حسین

من هرگجه سنن دانشمازام اولَّم
من روضه لرینده آلِشماسام اولَّم
سنین گوزل آدین چاغریماسام اولَّم

آقا منیم هوامی ساخلا
آیری یولو اوزومَ باغلا

آخر نفسمی چَکنده
من اولوم مَنیده گوجاخلا

آقام حسین ..السلام‌حسین ..یا امام‌حسین..

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

«حسین آقام آقام…»

یه ماهه سینه می زنم به عشق اربعین آقا
یه کربلا بهم بده برام بسه همین آقا

یه التماس و خواهشی تو چشممه ببین آقا
درسته رو سیام ولی روم و زمین نزن آقا

میان خدافظی،دل منو میسوزونن
نذاری تنها شم،آخه همه دارن میرن

بگو چی کار کنم که به منم نگاه کنی
این نوکر بَدو قاطی خوبا سوا کنی

«حسین آقام آقام…»

یه ذکرِ زهرا می گیرم که بشکنه درِ قفس
خدا کنه که نوکریم نباشه از سرِ هوس

تو عمرِ نوکریم فقط همینو فهمیدم و بس
تو کُلِّ سال میام حرم،تو اربعین یه چیز دیگه است

نجف تا کربلا پیاده می زنی به راه
برای هر قدم می ریزه صد هزار گناه

اگه بدونی که چه جوری می خرند ازت
تو راهِ کربلا هستیتو میذاری وسط

«حسین آقام آقام…»

منی که کربلا دیدم اونقد برام نگو بهشت
از آبروی این حرم گرفته آبرو بهشت

تو موکبای بین راه همه اش میگی چه بو بهشت!
گیرت نمیاد هیچ جایی نه رو زمین نه رو بهشت

قدم قدم همه اش، سراسر عشقه و جنون
پاها تاول زده،فدا سرِ رقیه جون

رسیدی کربلا تمومِ خستگیت میره
خودِ آقا میاد تو رو به سینه می گیره

«حسین آقام آقام…»

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع) محرم ۱۴۰۲

حتی برام شنیدنش سخته
که آب و روی خیمه ها بستن
گناهشون همه فقط اینه
که بچه های مرتضی هستند

وای از غریبی
اهل کوفه دین و ایمونی ندارن

وای از غریبی
اومدن که روی قرآن پا بزارن

وای از غریبی
واسه غارت حرم چشم انتظارن

همه شون تشنه جلوی دریا
بی رمق موندن توو دلِ صحرا

«ابی عبدالله… ابی عبدالله»

رسیده نوبت گل زهرا
افتاده رو زمین تَه گودال
از رو بلندی خواهرش زینب
تاشمر و میبینه میره ازحال

داره میبینه
میشینه با چکمه رو سینهٔ داداش

داره میبینه
میبره سر حسین وپیش چشماش

داره میبینه
زیرلب میگه بمیره خواهر ای کاش

پیکر خونی بدن بی سر
زیر پای اسب جلوی مادر

«ابی عبدالله.. ابی عبدالله»

افتاده هر طرف توی صحرا
تن جوونای بنی هاشم
جوونشو دادن به راه عشق
حتی علی اصغر و قاسم

غوغا به پا شد
زینب آخر از برادرش جدا شد

غوغا به پا شد
بی کفن تنش تو قتلگاه رها شد

غوغا به پا شد
پای دشمن خدا به خیمه وا شد

صورت و سیلی گوش و گوشواره
بردن از خیمه حتی گهواره

«ابی عبدالله… ابی عبدالله»

یه زیارت حرم با پدر و مادرم
من از این دنیا طلب دارم

یه عالمه اشک و آه یه گوشه ی قتلگاه
به دو تا چِشمام بدهکارم

الهی من دورت بگردم
تویی درمون تموم دردام
حال و هوای گریه دارم
شونه های ضریحتو میخوام

تو دنیا که داره سر بی وفایی
تو درمون درد دل بی کسایی

«حسین جان حسین جان …»

گریه میکنم برات برا تو و کربلات
من و گریه عالمی داریم
آقای شهیدِ من با تو‌ و امام‌حسن
مگه تو‌ دنیا غمی داریم

حالا که زندگیمو ساخته، دعای شما دوتا برادر
منم جوونیمو میزارم پای قاسم وعلی اکبر

کسی که شما رو‌ نداره چی داره؟
تو اوج بلاها همش کم میاره

با یک نفس تمام جهنم شود بهشت
گویند اگر جهنمیان یک صدا حسین

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

با روضه میرسم به تو با روضه
همه دم همه جا روضه
دلو میده جلا روضه
روزا گریه شبا روضه

روضه میخونم برات
واسه لحظه ای که تو شدی غریب قتلگاه

روضه میخونم برات
دست و پا زدی آقای من تو شیب قتلگاه

بمیرم از غمت آقا
برای اون جسم درهَمِت آقا
رو خاکا پاره تن بودی
چه جوری کردن تو رو جَمت آقا

حسین جانم …

با گریه میبینم تو رو
با گریه شب و روزِ گدا گریه
کار سینه زنا گریه
داره کرببلا گریه

گریه میکنم برات
واسه لحظه ای که دخترت رو از قفا زدن

گریه میکنم برات
که یهودیا ربابو خارجی صدا زدن

امون از شام امون از شام
زناشون با سنگ رفته بودن رو بام
رقیه گفت کجاست بابام
ببینه که به عمه میدن دشنام

حسین جانم …

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

دوباره راهی دریاییم
ما خیلی ساله که اینجاییم
جوونیمونو دادیم پای حسین

کتیبه ها بازم شور دارن
سیاهی ها چقدر نور دارن
به نام نامی زیبای حسین

میریم با روضه های حسین
تا کربلای حسین
تموم زندگیمون شده
وقف عزای حسین

سلام ای چاره‌ی بیچاره ها ارباب
منه بیچاره رو دریاب

برا مصیبتت میسوزم
فدای داغ این ده روزم
چقدر این اشکِ ماتم محترمه

بدون غصه و تشویشم
شبا که زائر تو میشم
همین مجالس روضه‌ ات حرمه

سیاه که میشه پیراهنم
دل از همه میکَنم

یه روز به داد من میرسه
حسین حسین گفتنم

سلام ای روضه‌ی پُر ماتم تو
سلام ای هستی زینب

سلام ای چاره‌ی بیچاره ها ارباب
منه بیچاره رو دریاب

شبیه تو نشد مخلوقی
تویی که بهترین معشوقی
که عاشق توأن خوبا و بدا

با اینکه از غمت آکنده ام
برات نمردم و شرمنده ام
عجب سعادتی دارن شهدا

دلم میخواد بشم یار تو
غلامِ دربار تو

تا دستمو بذاری توی
دستِ علمدار تو

سلام ای صاحب درمونده ها عباس
میبینی نوکرت تنهاس

سلام ای چاره‌ی بیچاره ها ارباب
منه بیچاره رو دریاب

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

مثل لبیکی که میگن تو منا
دور تو میگردن این سینه زنا
نَفسی به فِداک یا سَیِّدَنا

جونم و میدم آقا پای نخِ پرچمت
به فدای تو و غمت من و کی میبری حرمت

میدونی من نوکرتم میدونم آقای منی
میدونی مجنون توأم میدونم لیلای منی

«ثارالله وَ ابنَ ثاره..»

عشق تو قلبم رو برده زیر دین
زندگی میکنم با اسم حسین
رویای منِ بین الحرمین

باده نابِ کوثراون چایی هیئته
به خدا خودِ جنته وقتی فاطمه تو روضته

میدونم تو صاحبمی میدونم نالایقتم
میدونم تو عشق منی میدونی من عاشقتم

«ثارالله وَ ابنَ ثاره…»

تو شور شیرین شبهای منی
تو دین و دنیا و عُقبای منی
امروز من و فردای منی

کم نمیذاری آقا هیچ موقعی واسه من
تویی رزق خاص من تویی سورهٔ اخلاص من

میدونی من عبد توأم میدونم توحید منی
میون تاریکی قبر تو تنها امیّد منی

«ثار الله و ابن ثاره..»

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

یکّه و تنها شدی اسیر اَعْدا شدی
دیدم که تیرت زدن افتادی و پاشدی

بابا خودم دیدم زدن سنگی به ابروهای تو
عمامه افتاد از سرت خونی شده موهای تو

نیزه زدن، چقد اینا پست و بَدن
غریب گیرت آوردن و
همه به سمتت اومدن

جانِ منی، آیه ی قرآن منی
هم سر و سامان منی

«واویلتا، واویلتا…»

ورق ورق شد تنت بابا کو پیراهنت
زیر سُم اسباشون به هر طرف بردنت

یه عدّه از راه اومدن به سمت تو عصازنون
به جای نیزه میزنن به جسم تو زخمِ زبون
زخم زبون دلت رو کرده پُر زِخون

شمر اومده تو قتلگاه خداکنه بیاد بیرون
شمر لعین رو سینه ی بابام نشین
خنجرتو بذار زمین..

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

به بلندای پرچمت، کسی قدش نمی‌رسد
کسی که کربلا نرفته هیچ‌وقت، به مقصدش نمی‌رسد

مقصد توحید است و جاده‌ کربلا
مستِ معبودیم و باده‌ کربلا

چه نیازی‌ام به خدا اگر
نَبُود خدای اباعبدالله

نرسد کسی به خدا مگر
ز درِ سرای اباعبدالله

شیعه‌ی عَلَوی، کربلا بروی
اَرِنی اگر بگویی، لَن تَرانی نمی‌شنوی

چه‌کسی جز امام حسین ببرد تا خدا مرا
میان قتلگاه خود به غیر او که می‌کند دعا مرا

بگذارم دستم را در دست حسین
ذکر تسبیحاتم پیوسته حسین

به امان خَلقِ خدا که نه
منم و امان اباعبدالله

به‌خدا برای جهان بس است
نفسِ جوانِ اباعبدالله

کربلا بروم، مبتلا بروم
تا فَکان قاب قوسین تا خودِ خودِ خدا بروم

مقصد توحید است و جاده کربلا
مستِ معبودیم و باده کربلا…

چه شکوهی چه جلالی چه کمالی
چه جمالی چه خصالی چه وصالی

چه عالی درجاتی چه کشتی نجاتی
عجب آب حیاتی عجب صوم و صلاتی
رسید عمه سادات ولی با چه سلام و صلواتی

هرکه دارد سرِ همراهی ما بسم الله
هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله

____________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع)

دیدی هرجوری که بود این دفعه هم اومدم و
بین جمعیت این سینه زنا زانو زدم و
اومدم تا وسط گریه ی این گریه کنات
واکنم پیش خودت سفره ی دردِ دلم و

مگه میشُداین شبا رو توی خونه سر کرد؟
مگه میشُدبیخیال از غم تو گذر کرد؟
دست ما نیست کارِ عشقه
عشق ما رو در به در کرد

ما نباشیم هم باز روضه ات هست
پس تو این دو روزه که فرصت هست

واسه روضه ی تو جون باید داد
من دوست دارم به هر قیمت هست

«یا دافعِ البَلا ثارالله…»

کربلا دردِ و درمونِ دلِ دیوونمه
راز دلتنگی و چشمای پر از بارونمه

اولین باری که راهم دادی توی حرمت
قاب عکسش هنوزم روی دیوار خونه امه

مگه دنیا، چی برام داره جز دل شکستن
مگه دنیا، دلخوشیم داره واسه ی من
مگه دنیا، جز زیارت ارزشی هم داره اصلاً

راهی پیدا واسه تسکینم کن
فکری واسه بغضِ سنگینم کن

بَرات این دیوونگی چیزی نیست
من و دیوونه تر از اینم کن

«یا دافع البلا ثارالله…»

اومدم زیر همین نور الهی که تویی
دل بریدم که بیام سمت پناهی که تویی
یه نفر بی سر و پا مثل گدایی که منم
کجا راه داره به جز خونه ی شاهی که تویی

دیدی چیشد؟ یا حسین صحبت از آبرومه
دیدی چیشد؟ خاطراتم حالا آرزومه
هر طرف که خیره میشم عکس گنبد روبرومه

واسه بی قراریام کاری کن
تو بزرگی و بزرگ واری کن
اربعین تو راهه و من دلتنگ
بیا امسال آبرو داری کن

«یا دافع البلا ثارالله …»