آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1403

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1403

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1403/04/20 هیئت الرضا (ع)

  • کربلایی جواد مقدم

    کربلایی جواد مقدم

    نماهنگ رفیق

  • حاج محمد طاهری

    حاج محمد طاهری

    نماهنگ ساعتی بندگی - رمضان 1402

  • کربلایی امیر برومند

    کربلایی امیر برومند

    نماهنگ تصور کن

  • حاج محمود کریمی

    حاج محمود کریمی

    آلبوم مراسم عزاداری شب اول محرم 1401 - هیئت رایة العباس

اشعار شهادت حضرت معصومه (س) سال ۱۴۰۲

0
اشعار شهادت حضرت معصومه (س) سال 1402

متن شعر مرثیه حضرت معصومه (س)

تو دخترِ کریمه‌ی موسی‌بن‌جعفری
بانوی کبریائی و از عالمی ، سری

تو آمدی و قم حرم اهل بیت شد
ایران شده رکاب و تو هم مثل گوهری

اخت الرضا و صاحبه‌ی عرش اعظمی
دریایِ بی‌کرانِ کرامات و ، محشری

ما پای سفره‌ی تو نمک خورده‌ایم، چون
جز نانِ تو حرام بُوَد نانِ دیگری

ریحانة الرضائی و خورشیدِ شهر قم
تفسیری از تمامیِ آیاتِ کوثری

فرموده‌اند اینکه ثواب زیارتت
با زائران فاطمه دارد برابری

یعنی که ای تجلی انوارِ فاطمی
آئینه دارِ حضرت زهرای اطهری

از فاطمه نوشتم و ابیات گریه کرد
وقتش شده غزل برود جایِ دیگری

بانو هزار شکر که در شهر قم ، نبست
راهِ تو را میانه‌ی کوچه، ستمگری

روزِ دوشنبه بود گمانم ، نوشته‌اند…
که در مقابلِ پسر افتاد مادری

شاعر:علی گلچین پور

_____________________________________________________________

متن شعر مرثیه حضرت معصومه (س)

در پیش خواهر از برادر گفتن عشق است
پیش برادر هم ز خواهر گفتن عشق است
از دختر موسی بن جعفر گفتن عشق است
از شافع صحرای محشر گفتن عشق است

در ماتمش زهرا پریشان گریه کرده
سینه زنان ، شاه خراسان گریه کرده

زهراست اما پهلویش خنجر نخورده
دوشیزه مانده غصه ی همسر نخورده
پیشانی اش محکم به چوب در نخورده
یک مرتبه به یک حرامی بر نخورده

اما شبیه فاطمه خم راه رفته
این چند روز آخری کم راه رفته

با تازیانه پیکرش شد لاله گون ، نه!
با چوبه ی محمل سرش شد غرق خون ، نه!
خلخال را از پایش کسی کرده برون ، نه!
نامحرمی دیده قدش را تاکنون ، نه!

اینجا فقط دور و برش سادات بودند
جاروکشان محضرش سادات بودند

در شام بر اشک تو خندیدند زینب
پیش تو ، باسرنیزه رقصیدند زینب
کوچه به کوچه بر تو خندیدند زینب
آویزه از گوش تو دزدیدند زینب

اینجا به دستانم به غیر از گُل ندادند
اینجا مرا با نیزه هاشان هُل ندادند

سخت است اگرمرهم به چشم تر نباشد
درغربت وغم سایه ای برسر نباشد
ناموس حق باشد ولی معجر نباشد
سوز غریبی کمتر ازخنجر نباشد

تو بودی وچشمان هیز مردها وای
بی قیدی دستان آن ولگرد ها وای

شاعر:حسین قربانچه

_____________________________________________________________

متن شعر مرثیه حضرت معصومه (س)

شب را به پایان می رساند طلعت نورت
خورشید عالم خلق شد از برکت نورت
از کهکشان ها هم گذشته وسعت نورت
جبریل سر خم کرده پیشِ هِیبَت نورت

روز ازل نورِ تو را بر ما که تاباندَند
ما را غلام “حضرت معصومه جان س” خواندند

تو بانیِ آرامشِ امواجِ دریایی
آئینه ی یکتاییِ عرش مُعلّایی
یاسی ترین سجّاده ی محراب بابایی
تو دُوُّمین انسیةُ الحَوُرای طاهایی

دشت تمنّایی و ما آهویَت ای خانم
خیلی به زهرا رفته خلق و خویَت ای خانم

در موج مِهرَت کشتی الطاف را گم کن
مانند مادر بر دل طفلت ترحم کن
“آموزگار حضرت مریم”..،تَکَلُّم کن
جان رضا ما را فقیر “مشهد” و “قُم” کن

هرکس گدای کوی این خواهر-برادر شد
جیره بگیرِ سفره ی موسی بن جعفر  شد

ای ماه‌تابِ روشنِ شب هایِ پُر امّید
ای رود جاری،چشمه سارِ جُلگه ی توحید
باران تو بر سرزمینم رنگ و بو بخشید
تا آمدی..،ایران نسیم فاطمی پیچید

لوح دل ما لنگِ امضای شما باشد
چشم عَجَم خاکِ کف پای شما باشد

داری تو چشمِ گریه خیزی،حال مضطر هم
بالِ پر از زخمت شکسته..،ریخته پَر هم
دلواپس بابا و دلتنگ برادر هم…
آخر شما را می کُشَد این حالت درهم

از آهِ پُر سوزِ تو عالم گریه می کرده
با یا “رضایَت” اهل قُم هم گریه می کرده

فصل خزان و روزگاری زرد آخر سر…
هجران و زهرتلخ و آهی سرد آخر سر…
داغ‌برادر..،داغ بابا..،درد..،آخر سر…
این ها تو را از پای درآورد آخرسر

سجّاده ی خالی تو در سرسرا پهن است
سنّی نداری..،بستر مرگت چرا پهن است

آن روز که تو وارد ایران شدی بی بی
مانند خورشید فلک،تابان شدی بی بی
تفسیر نصِّ آیه ی قرآن شدی بی بی
در خانه ی ایرانیان مهمان شدی بی بی

شکر خدا شأن مقامت حفظ شد آن روز
الحمدلله احترامت حفظ شد آن روز

آبی تکان خورده است آیا در دلت!؟ هرگز
پای حرامی شد رکاب مَحمِلت!؟ هرگز
چشمان شورِ بی حیا شد مشکلت!؟ هرگز
بازار قم گردیده آیا قاتلت!؟ هرگز

سهم دل رنجور تو غم شد!؟نشد در قم
از معجرت یک تار نخ کم شد!؟نشد در قم

آیا تمام گلشنَت در یک زمان پژمرد!؟
تیزیِ سنگِ شام بر پیشانیِ تو خورد!؟
اصلاً طناب شمر تا اینجا تو را آزُرد!؟
خورجینی آیا هستی ات را در تنوری بُرد!؟

با خنده های نیزه داری پست باریدی!؟
راس برادر را سرِ سرنیزه ای دیدی!؟

زینب میان شهر پر نیرنگ گیر افتاد
زینب میان قومِ بی فرهنگ گیر افتاد
زینب میان کوچه های تنگ گیر افتاد
زینب به زیر ازدحام سنگ گیر افتاد

این آینه خیلی ترک خورده است در کوچه
از دست شاگردش کتک خورده است در کوچه

شاعر:بردیا محمدی

_____________________________________________________________

متن شعر مرثیه حضرت معصومه (س)

ای آسمون بی ستاره
خون گریه کن توو این شب تار
شال عزاس روو دوش گنبد
امام رضا شده عزادار

بارونی میشه همه چشما
با ذکر یا فاطمه امشب
توو آسمونا داره وعده
فاطمه با فاطمه امشب

داره بازم یه داغ کهنه
میون سینه ها میشینه
باز فاطمه رفت و علی موند
گرفته قم بوی مدینه

از سر این زمین زیادن
فاطمه های آسمونی
ریحانه ها همیشه انگار
رسمه برن توی جوونی

شکر خدا مهمون نوازی
خاصیت کشورمونه
فاطمه ی موسی بن جعفر
غسل و کفن نشد شبونه

قم خیلی داره فرق با شام
قم عاشق ابوترابه
حضرت معصومه نشد دفن
شکر خدا کنج خرابه

برای قم خیلی مهمه
رضایت زهرای اطهر
نمیزنن نمک به زخمه
خواهره دلتنگ برادر

برعکس شام  ِ روسیا قم
تا روز محشر رو سفیده
اینجا کسی جواب سلام و
اصلا با کعب نی نمیده

شاعر:محمد حسین رحیمیان

_____________________________________________________________

متن شعر مرثیه حضرت معصومه (س)

گرچه از دوریِ برادرِ خود
ذره ذره مریض‌تر میشد
عوضش میهمانِ مردمِ قم
لحظه لحظه عزیزتر میشد

تا بیایی تبرکی ببرند
همه درهای خانه‌ها وا بود
در میان اهالی این شهر
سرِ مهمانیِ تو دعوا بود

خوب شد پرده‌هایِ محمل تو
هر کجا رفته‌ای حجابت شد
خوب شد با محارمت بودی
زانویی خَم شد و رکابت شد

آب پاشیده‌اند و خاکِ مسیر
ذره‌ای رویِ چادرت ننشست
رد نشد ناقه‌یِ تو از بازار
محملِ چوبی‌ات سرت نشکست

کوچه‌ها ازدحام داشت اما
سرِ این شهر رو به پایین است
می‌روی کوچه کوچه می‌گویی
ضربِ شامی عجب سنگین است

می‌رسی و حواسِ مردم هست
آب هم در دلت تکان نخورد
از کنارِ خرابه رد نشوی
یا نگاهت به خیزران نخورد

دختری بود با شما یا نه؟
که اگر بود غصه‌ای کم داشت
جایِ زنجیر و خار و نامحرم
گِردِ خود چند چشمِ مَحرم داشت

معجرت احترامِ خود دارد
چه خیالی اگر برادر نیست
رویِ سرهایشان طبق آمد
ولی اینبار رویِ آن سر نیست

آه ؛ بیماری و همه بیمار
شهر قم شد مریضِ روضه‌ی تو
حرفِ دختر شد و دلت لرزید
شده وقت گریزِ روضه‌ی تو

عمه‌اش گفت خوب شد خوابید
چند شب بود تا سحر بیدار
کُمَکَم کن رُباب جای زمین
سرِ او را به دامنت بگذار

آمد از بِینِ بازوان سر را
تا که بردارد عمه‌اش ای داد
یک طرف دخترک سرش خم شد
یک طرف سر به روی خاک اُفتاد

شاعر:حسن لطفی

_____________________________________________________________

متن شعر مرثیه حضرت معصومه (س)

از جگر سوختگان آه شرربار ببین
خیز از طوس و بیا حال مرا زار ببین

کاش میشد که دل سیر تماشات کنم
یار گمگشته! تو برگردی و پیدات کنم

چقدَر کوه و کمر را پی تو آمده ام
به تمنای رُخت ناله ی هجران زدم

چندماه است که آوارگی اقبال من است
چادر خاکی من شاهد احوال من است

منِ معصومه کجا رنج بیابان گردی؟!
کاش یک‌بار به این خسته نظر میکردی

خبری باد صبا از تو نیاورد آخر
دست تقدیر مرا راهی قم کرد آخر

پیِ تکریمِ منِ پرده نشینِ بدحال
سربه زیر آمده بودند همه استقبال

سر هر کوچه که رفتیم سلامم کردند
مثل پروانه همه دور و برم میگردند

دور بودم همه جا از نظر بیگانه
خانه ام خانه ی نور است نه یک ویرانه

گریه کردیم ولی حین مناجات فقط
کوچه رفتیم ولی کوچه سادات فقط

کاش بودی که ببینی چقدر تب کردم
من در این شهر فقط گریه به زینب کردم

کاش میشد بنویسند دروغ است دروغ
رفتن عمه ما بر سر بازار شلوغ

چه کسی داشت گمان از سر ایوان بلند..
عده ای بی سر و پا سنگ به زینب بزنند!

فکر کن‌ دور نوامیس خدا معرکه بود
فکر کن چادر ناموس خدا دست که بود؟!

شاعر:سید پوریا هاشمی
_____________________________________________________________

متن شعر مرثیه حضرت معصومه (س)

اینجا بهشت بین رواقت مشخص ست
در این حریم مهر و صداقت مشخص ست

ایران دو عرش داشته آن هم تو و رضا
از مشهدِ امام ، چراغت مشخص ست

هر لحظه چادرت گره ای باز می کند
ای فاطمی سرشت سیاقت مشخص ست

وقتی قدم بسوی عزیزت گذاشتی
از این جهان و هر چه ، طلاقت مشخص ست

از سوز توست ظهر قم اینگونه داغدار
هجر غریب طوس ز داغت مشخص ست

علامه های اشک ، به تو رشک می برند
ای قبلگاه ، شوقِ عراقت مشخص ست

شاعر :حامد آقایی

_____________________________________________________________

متن شعر مرثیه حضرت معصومه (س)

بانوان اهل قم با احترام
حلقه دور محمل بانو زدند
تا نلرزد قلب خاتون حجاز
مردها در محضرش زانو زدند

گرچه سرگرد دیار غربت است
ذره ای از شوکت او کم نشد
موقع وارد شدن در شهر قم
پشت دروازه معطل هم نشد

هم برادر هم برادرزاده اش
از مدینه از خراسان آمدند
تا که در غربت نماند بر زمین
موقع تدفین شتابان آمدند

کاش وقت دفن زینب هم کسی
از برادر زاده ها می آمدند
کاش عباس و حسین و قاسم و
اکبر از کرببلا می آمدند

هر چه باشد خواهر عباس بود
لحظه‌های احتضارش دوست‌داشت
جای بستر بردنش در آفتاب…
سر به زانوی حسینش می‌گذاشت

دست ها را روی سینه جمع کرد
یاد گودال و نفس های حسین
شکل قتل صبر مقتل جان سپرد
خواهر مظلوم و تنهای حسین

شاعر:علیرضا وفایی

_____________________________________________________________

متن شعر مرثیه حضرت معصومه (س)

بیشتر آن چه که در فرقه ی ما مرسوم است
سائلی کردنِ از فاطمه‌ی معصومه است

دختر بابِ حوائج‌ شدنش حکمت داشت
چون کریمه شد و بر باب کرم موسوم است

چه مقامی است که معصوم “فداها…” گوید؟!
شأن او شأن امام است که نامعلوم است

چهارده نور به دل دارم و این بانو هم
خواهر حضرت خورشید در این منظومه است

نام زوار حریمش که بهشتی شده‌اند
در میان صُحُف مادر او مرقوم است

هر کسی عرض ارادت به مقامش نکند
از عنایات غریب الغربا محروم است

روز محشر به محبش برسد دار نعیم
سهم هر کس نشود نوکر او، زقوم است

حرمش جلوه به فردوس برین خواهد داد
جنتِ بی حرمش باغچه‌ای موهوم است

سال‌ها دوری بابا و برادر دیدن…
گوشه‌ای از غم و دردِ دل این مظلومه است
* *
در غریبی زیادش فقط این نکته بس است
شیعیانش نشنیدند که او مسموم است

شاعر:محمد جواد شیرازی

_____________________________________________________________

متن شعر مرثیه حضرت معصومه (س)

از لحظه‌ی پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظه‌ها در هر وصالی نيست

مهمان درگاهت شدم با اين‌كه می‌دانم
اين خانه جای هر گدای لاابالی نيست

مانند شمعی می‌درخشی بين زائرها
دور ضريحت هرگز از پروانه خالی نيست

باران لطف و رحمتت يک‌ريز می‌بارد
در هيچ فصلی اين حوالی خشک‌سالی نيست

حاجت‌روا از قم به تهران باز می‌گردم؟
بعد از زيارت ديگر اين جمله سؤالی نیست

خواهش فراوان است در این دل، ولی بانو
جز دوری و دلتنگیِ مشهد، ملالی نيست

شاعر:نفیسه سادات موسوی

_____________________________________________________________

متن شعر مرثیه حضرت معصومه (س)

هر صبح‌دم صبا متوسّل به عصمتش
شاید شود زیارت معصومه قسمتش

هرروز، آفتاب خراسان به سمت اوست
دیدار آشناست، می‌ارزد به زحمتش!

در آیه‌های سوره‌ی نورست مُستتر
همپایه‌ی مودّت قربی محبّتش

با بوسه بر ضریح تو اثبات می‌شود
ملّاترینِ مجتهدین، مرجعیّتش

از جمکران بسوی تو آمد کبوتری
تکمیل درس معرفت مهدویّتش!

آرام می‌کند طپش رستخیز را
فردا اگر به لرزه درآید شفاعتش

از نام‌های روز جزا روز ساعت‌ست
آنجا قرار ما و شما، درب ساعتش

جارو به دست، خادمی آمد به خنده گفت:
بال فرشته راه ندارد به ساحتش

از خود گذشت تا به مقام رضا رسید
بالاترین مراتب عشق‌ست هجرتش

آن کاشی شکسته‌ی صحنم که دلخوشم
او را ندیده است کسی، تا مرمّتش…!

شاعر:مهدی جهاندار

_____________________________________________________________

متن شعر مرثیه حضرت معصومه (س)

از آن زمان که قم حرمِ اهل‌بیت شد
این شهر سفره‌ی کرمِ اهل‌بیت شد

آن را به “عُش آل‌محمد” شناختند*
پس بین شهرها علمِ اهل‌بیت شد

دست کسی که طالب علم محمدی‌ست
در نشر معرفت، قلمِ اهل‌بیت شد

شد خاکِ شوره‌زار، شفابخش اهل‌دل
وقتی تبرّکِ قدمِ اهل‌بیت شد

در جشن، رویِ شادی و در سوگ، روی حُزن
آیینه‌دار شوق و غمِ اهل‌بیت شد

اول برای حضرت معصومه شعر گفت؛
هر شاعری که محتشمِ اهل‌بیت شد

هرکس که زائر حرم این کریمه بود
از دوستانِ محترمِ اهل‌بیت شد

شاعر:مجتبی خرسندی

_____________________________________________________________

متن شعر مرثیه حضرت معصومه (س)

بی جهت نیست اگر صاحب همسر نشده
حکمتی داشت که این فاطمه مادر نشده

وسط کوچه کسی حرمت او را نشکست
داخل خانه خجالت کش شوهر نشده

ازدحام وسط کوچه ندیده است ، چه خوب
خانه اش با لگد حادثه بی در نشده

پیش چشم پسرش دست به پهلو نگرفت
شاهد گریه و بی تابی دختر نشده

بخت او با لگد و میخ نخورده است رقم
آتش و سوختن او را، نه مقدر نشده

پای او هیچ کجا باز به گودال نشد
داغ بوسیدن رگهای برادر نشده

وسط معرکه دنبال برادر ندوید
گل او گم وسط نیزه و خنجر نشده

عوض قم کسی او را به سوی شام نبرد
هیچ جا دربه در غارت معجر نشده

شاعر:محسن ناصحی

لینک کوتاه

اشتراک گذاری

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاه ها

1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.

2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.

3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.